ولف و همکاران (۲۰۰۱) در تحقیقات به این نتیجه رسیدند که تمرکز بر نتیجه و اثر عمل (تمرکز بیرونی)، در عوض تمرکز بر جزئیات حرکت مثل بدن (تمرکز درونی) و نحوه ی اجرای حرکت، فرد را وادار به استفاده از منابع توجه کنترل خودکار می نماید (۱۲). کاکس (۲۰۰۲)، نیز معتقد است که کاهش نیاز به توجه برای اجرا به یک تکلیف، یادگیرنده یا ورزشکار را قادر به استفاده از منابع بیشتر توجه برای سایر بخش ها و جزئیات خاص مربوط به حرکت می کند (۲۹). بنابراین با توجه به فرضیه ی ذکر شده چنین به نظر می رسد که تمرکز بیرونی، به فراگیر امکان دستیابی به منابع توجه بیشتری را می دهد و فرد با مشکل محدودیت ظرفیت توجه مواجه نخواهد شد. طرفداران این فرضیه به مربیان و درمانگران توصیه می کنند تا به فراگیران خود اموزش تمرکز توجه به نتایج حرکت و ابزارهای موجود را بدهند و بدین ترتیب از منابع توجه بیشتری در مقایسه با تمرکز توجه درونی سود ببرند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرضیه نقاط گره
هاسنر و ارلن اشپیل (۲۰۰۶) اخیرا ًفرضیه نقاط گره را در توجیه اثرات مثبت کانون توجه بیرونی بر اجرا و یادگیری و اثرات منفی کانون توجه درونی، مطرح کردند. نظریه نقاط گره بر این دلالت دارد که حرکات از توالی سه گانه محرک، پاسخ و اثر تشکیل شده اند. در اوایل یادگیری باید توجه بر روی اثر حرکت هدایت شود و به عنوان تکیه گاهی برای تمرکز توجه عمل کند، در صورتی که تمرکز توجه درونی منجر به شکسته شدن توالی این زنجیره می گردد. در نتیجه وقتی توجه به حرکات متمرکز می شود (تمرکز توجه درونی)، فرد علاوه بر توجه به اثر نهایی حرکت، مجبور به توجه به اثرات میانی است، در نتیجه نقاط گره ای ایجاد می شود که خودکاری حرکت را کاهش می دهد. در کانون توجه بیرونی، فرد فقط به اثر نهایی توجه می کند و نقاط گره تشکیل نمی شود.
هاسنر و اهرلن سپیل (۲۰۰۶)، در توضیح برتری توجه بر اثر حرکت به جای توجه بر خود حرکت، فرایند کنترل اجرای یک مهارت حرکتی را با فرضیه نقاط گره توضیح داده اند. این فرضیه بر چهار اصل استوار است که در ذیل به شرح مختصری از آن اشاره می شود (۴).
اصل اول: اصل ایده حرکتی: براساس اصل ایده حرکتی جیمز (۱۸۹۰) کدگذاری حرکت بر اساس اثراتی است که با آن حرکات ایجاد می شوند. هر واحد رفتاری بر سه بخش استوار است؛ بخش اول شرایط اولیه یا وضعیت[۱۱](S) بخش دوم پاسخ[۱۲]®، و بخش سوم اثر حسی[۱۳](E)، که به اتفاق یک واحد سه گانه وضعیت- پاسخ- اثر حسی (SRE-units) را تشکیل می دهند. همانطور که در تئوری کدگذاری مشترک پرینز نیز عنوان شده است محرک های ادراک شده و اثرات همراه با آن در یک دسته بندی ادراکی مشترک قرار می گیرند. بنابراین هر ادراکی به عنوان اثر ادراک شده عمل اولیه پیشین در نظر گرفته می شود، خواه این عمل به صورت فعال انجام شده باشد، یا به صورت غیرفعال شاهد آن باشیم. آن چه که از هر عمل ادراک می شود در حقیقت همان اثرات عمل است و هنگام اجرای آن عمل در زمانی دیگر، تمرکز توجه باید به اثر عمل اولیه باشد، که قبلاً انجام گرفته است.
اصل دوم: زنجیره های متوالی[۱۴] و کنترل نقطه انتهایی[۱۵]: اصل بعدی فرضیه نقاط گره بر این اساس است که اگر فرایند یادگیری اثرات به درستی انجام گیرد، این اثرها می توانند زنجیره ای متوالی را تحت عنوان یک قطعه [۱۶] تشکیل دهند. بنابراین در یادگیری و اجرای یک مهارت، با توجه به اصل ایده حرکتی جیمز و واحد سه گانه SRE کنترل اجرا نخست براساس اثرات قابل پیش بینی صورت می گیرد. زمانیکه این اثرات به طور صحیح به دنبال یکدیگر قرار گرفته و یک زنجیره را تشکیل دهند؛ اثر نهایی کنترل همه زنجیره را به عهده خواهد گرفت. در فرایند یادگیری حرکتی، قطعه هایی از واحدهای SRE تشکیل می شود و با تشکیل این قطعه ها، فراگیر از کنترل یک واحد به کنترل چند واحد با توجه به اثر نهایی یک زنجیره از اثرات پیشرفت می نماید.
اصل سوم: رهایی درجات آزادی و فعالیت عضلانی: براساس نظریه برن اشتاین در طول فرایند یادگیری، ابتدا با انجماد درجات آزادی مواجه هستیم، تا کنترل حرکت بهتر صورت گیرد. طی مراحل مختلف یادگیری، رها شدن درجات آزادی اتفاق افتاده، بدین ترتیب حرکت با کارآیی بیشتری انجام می شود. به نظر می رسد در مراحل آغازین فرایند یادگیری برای مقابله با درجات متعدد آزادی در کنترل حرکات، بخش هایی ازاندام ها، با انقباض همزمان عضلات مخالف ،سخت خواهند شد. این انجماد درجات آزادی سبب افزایش پراکندگی در اجرای مهارت خواهد شد. در مراحل نهایی و بعدی فرایند یادگیری، به تدریج سختی اندام ها مشاهده نشده و رهایی درجات آزادی اتفاق می افتد.
اصل چهارم: بکارگیری خواص تکلیف و تغییرات جبرانی: براساس نظریه برن اشتاین (۱۹۶۷)، در مراحل نهایی فرایند یادگیری، علاوه بر رهایی درجات آزادی، تغییرات جبرانی در اجزای حرکت قابل مشاهده است. بدین ترتیب که انحراف در یک جزء از حرکت به وسیله تغییر در اجزای دیگر جبران می شود (لوش، ۱۹۹۷). بنابراین فرد ماهر در اجرای مهارت حرکتی، نه تنها رهایی درجات آزادی را تجربه می نماید، بلکه این رهایی درجات آزادی را در جهت اعمال تغییرات جبرانی در ایجاد رفتاری پایدار به کار می گیرد.
براساس این چهار اصل از فرضیه نقطه گره، می توان چنین نتیجه گرفت که در فرایند یادگیری مهارت حرکتی زنجیره واحد سه گانه SRE تشکیل می شود که در ابتدا لازم است بر اثرات هر یک از سه بخش این واحد سه گانه توجه شود. در مراحل بعدی، پس از آن که قطعه ای از واحدهای SRE توسعه یافت، نیاز کم تری به توجه به اثر پاسخ های واسط در رسیدن به هدف نهایی وجود داشته و هدف نهایی است که کنترل توالی حرکت را بر عهده دارد. هر چه هدف نهایی با درستی بیش تر اتفاق افتد، توجه به اثر اهداف واسط کم تر است. اگر کانون توجه از اثر نهایی حرکت منحرف شود، ممکن است به اثرات واسط این زنجیره اثر هدایت شود. این اثرات واسط که حاصل اهداف فرعی اجرا می باشند، به عنوان نقاط گره در نظر گرفته می شوند. توجه به این نقاط گره سبب افزایش فعالیت عضلانی و کاهش بهره گیری از خواص تکلیف یا ایجاد تغییرات جبرانی در رسیدن به هدف نهایی خواهد شد. این همان پدیده ای است که بر اساس این فرضیه با هدایت کانون توجه درونی اتفاق خواهد افتاد (۴).
یادگیری مهارت حرکتی در افراد مبتدی
این تصور وجود دارد که افراد مبتدی از اطلاعاتی که مرتبط با چگونگی اجرای بهتر یک مهارت حرکتی باشد، سود می برند. یادگیرنده ها زمانی که از حرکاتشان آگاه هستند و متناسب با هدف حرکت ها را انجام می دهند، اجرای بهتری دارند و یادگیری بهتر اتفاق می افتد (ولف، ۲۰۰۷). به همین دلیل دستورالعمل های آموزشی و بازخورد برای جلب توجه یادگیرنده به جنبه های مختلف هماهنگی حرکتها ارائه می شود تا فرایند یادگیری را تسهیل نماید. این دستورالعمل ها که موجب استفاده از شیوه های آگاهانه کنترل می شود به عنوان یک مسئله ی مهم مورد توجه قرار نگرفته است، بلکه به عنوان یک مرحله ضروری که در آن کنترل حرکت به صورت خودکار انجام می گیرد، به آن پرداخته شده است (ولف، ۲۰۰۷) (۲۴). این حقیقت که افراد مبتدی تا اندازه ای نیاز به تمرکز روی مهارت دارند، به نظر معنی دار است. با این حال معمولاً جنبه های مختلفی از اجرای مهارت وجود دارد که افراد مبتدی می توانند روی آن تمرکز کنند. مثلاً بازیکن گلف می تواند توجه خود را به چوب گلف، حرکت لگن یا مچ دست، سرچوپ و مسیر پیش بینی شده چوپ یا چاله معطوف کند در نهایت مربیان یا آموزش دهندگان باید توجه یادگیرنده را به چه چیزی معطوف سازند تا یادگیری تسهیل شود؟ آیا در یادگیری مهارت های حرکتی برخی از کانون های توجه بیرونی بر برخی دیگر ارجعیت یا برتری دارند؟ مطالعه کنونی در جهت پاسخگویی به پرسش های ذکر شده انجام شده است.
اثر فاصله کانون توجه بیرونی از بدن
ولف، هاب و پرنیز (۱۹۹۸) بیان داشتند که برتری تمرکز بیرونی توجه در تنوعی از تکالیف مختلف سودمند بوده است. آنها معتقدند اثرات سودمند تمرکز توجه بیرونی به عنوان تابعی از فاصله پیامد از حرکات بدن که آن را ایجاد کرده متفاوت به نظر می رسد. آنها در آزمایش خود در تکلیف تعادل سنج، مزایای تمرکز بیرونی توجه به فواصل دورتر از پاها را در مقایسه با فواصل نزدیک تر به بدن نشان دادند (۲۲). این اعتقاد وجود دارد که در برخی مواقع، اثرات مسافت ممکن است دارای امتیازاتی باشد. تمرکز مستقیم به اثراتی از حرکت که در مسافت بیشتری از بدن قرار دارد، در مقایسه با اثراتی که نزدیک به بدن قرار دارند می توانند مزایای بیشتری برای یادگیری داشته باشند (ولف، لاتربایچ و تول ۱۹۹۹) (۴۵). برای مثال در مسابقه مارپیچ کوچک اسکیتمرکز روی پیچ مسیر، اسکی باز حرفه ای را متمایز می نماید. درحالی که شخصی که مهارت کمتری دارد، روی چرخش اسکیت تمرکز می کند. این موضوع که تمرکز روی چه فاصله ای از اثرات حرکت برای افراد مبتدی و ماهر می تواند سودمند باشد، از جمله چالش های تحقیقات اخیر است. که مطالعه کنونی نیز در راستای روشن نمودن این موضوع در پرتاب دارت انجام گرفته است.
اثر فاصله و فراوانی تعدیل های حرکتی
یکی از شاخص های مهم در همکاری و هماهنگی درجات آزادی موجود اضافی، فراوانی بالای تنظیمات و تعدیل های حرکتی است که با اجرای ماهرانه مرتبط می باشد (تامپسون و استوارت، ۱۹۸۶) (۴۶). زمانی که به سمت هدفی در حال نشانه گیری هستید به لرزش دست و انگشتان توجه کنید. در افراد سالم و جوانان به دلیل اینکه فراوانی تنظیمات بالاست، این لرزش اغلب غیرقابل مشاهده است. در نتیجه دامنه این حرکات کوچک است. این وضعیت در بیماری هایی مانند پارکینسون و افراد پیر دچار آسیب می شود. در چنین موقعی سیستم های آسیب دیده، فراوانی تنظیمات پایین تر و دامنه حرکات بیشتر را نشان می دهند (گانترت، هانر کامپ و تایمر، ۱۹۹۲، نول، گاوو و اسپراگ، ۱۹۹۵) (۲۳). این وضعیت در مسافت کانون توجه بیرونی توسط ولف وهمکاران او در موقعیت های با مسافت های دورتر و نزدیک تر به بدن، آزمایش شد. شرکت کنندگانی که آموزش دیده بودند تا روی پاها تمرکز کنند (درونی) نسبت به گروه های تمرکز بیرونی (دور و نزدیک)، فرکانس توان میانگین پایین تری داشتند. همچنین دو گروهی که روی نشانه های دورتر تمرکز کرده بودند، در مقایسه با گروهی که روی نشانه نزدیک پاها تمرکز کرده بودند، اصلاحات کوچکتر و فراوان تری انجام دادند. بنابراین تمرکز روی پیامد حرکات دورتر نسبت به تمرکز روی پیامدهای حرکت نزدیکتر و تمرکز درونی، باعث پاسخ هایی با فراوانی بالاتر می شود. این امر نشان می دهد که زمانی که افراد روی پیامد حرکتی که در فاصله دورتر از بدن قرار دارد تمرکز می کند، کنترل تعادل به صورت خودکار انجام می شود. این یافته بخشی از دلایلی است که سیستم های کنترل تمرکز توجه بیرونی در برابر تمرکز توجه درونی را متمایز می کند.
الکترومیوگرافی
تعریف و مفاهیم
الکترومیوگرافی یک تکنیک آزمایشگاهی برای ارزیابی فعالیت الکتریکی عضله در حین انتقال پتانسیل عمل است که بیش از ۵۰ سال پیش استفاده از آن رواج یافت. استفاده از سیگنال بیوالکتریک از روش های شناخته شده برای بررسی عملکرد بافت های مختلف بدن است (سودربرگ ۲۰۰۰). الکترومیوگرافی به دو شاخه مختلف تقسیم شده است. الکترومیوگرافی بالینی[۱۷] (CEMG) که به منظور بررسی ضایعات عصبی و سایر بیماری های عصبی عضلانی به کار می رود و الکترومیوگرافی[۱۸](KEMG) که به منظور بررسی نقش الکترومیوگرافی در حرکات مطالعه می شود. استفاده از الکترودهای الکترومیوگرافی (مطالعه فعالیت الکتریکی عضلات) می تواند در اطلاعاتی درباره کنترل و انجام حرکات ارادی یا بازتابی فراهم کند. فیزیوتراپیست ها به عنوان نخستین استفاده کنندگان این تکنیک KEMG را در جهت ارزیابی عملکرد عضله استفاده کردند. در اشکال عمومی تر KEMG برای فعالیت عضله برای عملکرد، کنترل و یادگیری استفاده می شد. مثال هایی از کاربردهای اختصاصی از آن شده شامل، ۱) ارزیابی عملکرد عضله در حین یا در نتیجه فعالیت بدنی یا روندهای درمانی ۲) فراهم کردن بیوفیدبک برای بیماران و ۳) ارزیابی «کنترل» با اندازه گیری زمان شروع فعالیت عضله و مدت زمان آن.
برای ثبت سیگنال از عضلات دو نوع الکترود سطحی و عمقی وجود دارد که استفاده از هر کدام به هدف مطالعه بستگی دارد، ضمن اینکه تفاوت هایی با هم دارند. عمقی بیشتر برای ثبت دقیق فعالیت عضلات عمقی و واحد حرکتی به طور متمایز و همچنین اطمینان از اینکه از عضله عمقی نمونه گرفته ایم در حالی که سطحی برای ثبت فعالیت الکتریکی کلی یک عضله سطحی می باشد تحقیقات، پایایی بیشتر سطحی را نشان داده اند (سودبرگ، ۲۰۰۰) (۴۷).
مبانی پایه و فیزیولوژیک الکترومیوگرافی سطحی
همواره در ذهن کسی که اطلاعات کمی در مورد الکترومیوگرافی دارد سوالاتی در مورد منبع تولید سیگنال های آن در بدن، ماهیت این سیگنال ها چگونگی ثبت این سیگنال ها توسط دستگاه و غیره شکل می گیرد.واحد انقباضی عضله، واحد حرکتی است. به یک عصب حرکتی و تارهای عضلانی که توسط آن عصب دهی می شوند واحد حرکتی گفته می شود. منشا اصلی سیگنال های الکترومیوگرافی پتانسیل عمل[۱۹](AP) ها هستند. برای تولید نیروی عضلانی، فیبرها باید ایمپالس ها را از نورون ها حرکتی دریافت کنند. نورون های حرکتی بوسیله سیستم عصبی مرکزی فعال می شوند و این ایمپالس های الکتریکی را رو به پایین و به سمت نرون های حرکتی و صفحه های انتهایی انتقال می دهند. در سیناپس های اختصاصی با اتفاقات یونی که می افتد منجر به تولید پتانسیل عمل در فیبرهای عضلانی می شود. حتی در حالت استراحت، عضلات بافت های تحریک پذیری دارند که فعالیتهای الکتریکی آنها می تواند ثبت شود. درون فیبرهای عضلانی پتانسیل الکتریکی در حدود ۹۰/. میلی ولت می باشد. این شیب ولتاژی در نتیجه وجود تفاوت بین غلظت یونهای سدیم و پتاسیم و کلر در سارکولما می باشد. به علاوه پتانسیل استراحت غشا ضرورتا ثابت نیست و می تواند تغییر کند؛ مثلا با انجام تمریناتAP. پیغام عصبی است که مسئول فعالیت فیبرهایی است که هر کدام از سارکومرهای آن نقشی در تولید نیرو دارند. این فرایند با تغییر در نفوذ پذیری غشا عضلانی به سدیم شروع می شود. به خاطر اینکه غلظت این یون های سدیم در خارج از فیبرهای عضلانی نسبتا بیشتر است، هر تغییر در نفوذپذیری باعث جریان یافتن سدیم(Na) در سرتاسر غشا می شود. سرانجام وقتی یون ها به میزان کافی وارد سلول شدند، اختلاف پتانسیل معکوس می شود و درون سلول در حدود ۳۰ میلی ولت مثبت تر می شود. همزمان که غلظت پتانسیل غشا معکوس است، نفوذپذیری غشا نسبت به پتاسیم(k+) تغییر و در نتیجه k از سلول خارج می شود. میزان زیاد بیرون ریزی k سلول را ریپولاریزه می کند و آن را به پتانسیل استراحت غشا بر می گرداند (گایتون و هال، ۱۳۸۴) (۴۸).
روی هم سوار شدن پتانسیل عمل های واحدهای حرکتی: آنچه در بالا در مورد پتانسیل عمل توضیح داده شد مربوط به چگونگی ثبت یک موج برآیند در داخل یک واحد حرکتی می باشد. در حالی که می دانیم در سطح مقطع یک عضله تعداد زیادی واحد حرکتی وجود دارد. در KEMG تمامی این پتانسیل های عمل زیر الکترودها به صورت الکتریکی روی هم سوار می شوند و در نهایت به صورت یک موج دو قطبی که حاوی دامنه های مثبت و منفی می باشد، ثبت می شود. به این فرایند الگوی تداخل می گویند.
عوامل موثر بر دامنه و تراکم موج های الکترومیوگرافی: دو عامل موثر بر دامنه و تراکم موج های الکترومیوگرافی عبارتند از:

    1. تعداد واحدهای فعال
    1. فرکانس آتش واحدهای فعال

سیگنال های خام الکترومیوگرافی: به موج اولیه نمایش داده شده توسط دستگاه EMG که هنوز از هیچ فیلتری عبور داده نشده و حاصل روی هم سوار شدن سیگنال های واحدهای حرکتی فعال در داخل عضله است، اصطلاحا سیگنال خام الکترومیوگرافی می گویند. این سیگنال ها می توانند دامنه ای بین ۱-۵۰۰۰ میکروولت و فرکانسی بین ۶ تا ۵۰۰ هرتز را داشته باشند (کونراد، ۲۰۰۵) (۴۹).
عوامل موثر بر سیگنال های EMG: از زمان ایجاد شدن سیگنال ها در غشای عضلات تا زمان ثبت توسط دستگاه الکترومیوگرافی ممکن است شکل و خصوصیات آنها تحت تاثیر برخی عوامل قرار گیرند اعم از:

    1. خصوصیات بافت های بدن: بدن انسان یک هادی خوب برای الکتریسیته می باشد ولی متاسفانه میزان هدایت الکتریسیته در بافت های بدن بر حسب نوع بافت، ضخامت بافت و دمای بافت متفاوت می باشد. این عوامل نیز بین افراد متفاوت است.
    1. کراس تاک (Cross talk): یکی از مسائل بسیار مهم در EMG توانایی الکترودها در ثبت انتخابی سیگنال از عضله مورد نظر است. چنانچه در طی ثبت و دریافت سیگنال های یک عضله خاص، سیگنال عضلات دیگر نیز ثبت می شود در این هنگام این پدیده رخ می دهد. بزرگی و میزان بروز این پدیده به عوامل زیر بستگی دارد:

الف- عضلات مورد بررسی و نقش آنها در عملکرد مورد نظر ب- نوع، نحوه قرار گرفتن و موقعیت الکترودها ج- نحوه پردازش سیگنال ها د- میزان تلاش فرد برای منقبض کردن عضله. از جمله Cross talk های مهم نمایش سیگنال های الکتروکاردیوگراف ([۲۰]ECG) در سیگنال های EMG می باشد.

    1. تغییر مکان عضله و محل اتصال الکترود روی پوست نسبت به یکدیگر در هنگام حرکت دینامیک و سریع
    1. الکترودها و تقویت کننده: کیفیت و جنس الکترودها و نویزهای ناشی از خود تقویت کننده های داخل دستگاه الکترومیوگرافی ممکن است از عوامل تاثیر گذار بر امواج EMG باشد.

اساسا در هر نوع سیستم الکترو فیزیولوژیک حساس، امواج کوچک خروجی ظاهر می شود که حتی هنگام عدم وجود سیگنال ورودی نیز مشاهده می گردند که به آن نویز یا نوفه گفته می شود. با اضافه شدن نویز به سیگنال، پردازش سیگنال مشکل می شود. این مورد کاملا شبیه تداخل پارازیت هنگام صحبت با تلفن است که صحبت کردن را مشکل می نماید. نویزها به دو دسته کلی نویزهای با منشا داخلی و نویزهای با منشا خارجی تقسیم می شوند(۴۹).
نویزهای داخلی یا الکتریکی: این دسته از نویزها مربوط به مدار الکتریکی داخل دستگاه EMG می باشد که به آن ها نویز تجهیزات می گویند که خودشان شامل دو دسته اند: الف) نویز حرارتی: این نویز در اثر عبور جریان از الکترودها و ایجاد مقاومت در مسیر عبور الکترون ها تولید می شوند و در واقع در درونده آمپلی فایر توسط حرکت تصادفی الکترون ها در آمپلی فایر به وجود می آیند. ب) نویر آمپلی فایر: میزان این نویز به جنس نیمه هادی آمپلی فایر بستگی دارد. استفاده از آمپلی فایر با توان مصرفی کم، این دسته نویزها را کاهش می دهد.
نویزهای خارجی: این دسته نویزها مربوط به منابع خارج از دستگاه EMG مربوط می باشد و نویزهای تداخلی نامیده می شوند و شامل پتانسیل های بیوالکتریک ناخواسته مانند امواج الکتروکاردیوگراف و سیگنال برق شهر و فرکانس های مختلف امواج رادیویی می باشد.
از دیگر انواع نویزهای خارجی آرتیفکت مکانیکی و یا آرتیفکت حرکتی می باشد که منابع زیر در ایجاد این دسته از نویزها نقش دارند: الف) محل الکترودها با بافت: بر هم خوردن تعادل شیمیایی در محل اتصال الکترود و بافت پتانسیل پولاریزه را دگرگون می کند و نتیجه آن جریانی است که نویز نامیده می شود (در صورتی که از ژل هادی استفاده شود امکان ایجاد این نوع نویز وجود دارد). ب) پتانسیل های پوستی: به طور طبیعی مرگ سلول های پوستی پتانسیل الکتریکی تا حدود ۲۰ میلی ولت ایجاد می کند که با کشیده شدن پوست مقدار آن تغییر می کند و این تغییر نویز به حساب می آید. ج) حرکت سیم های الکترود: حرکت سیم های انتقال دهنده سیگنال در میدان های الکترومغناطیسی باعث ایجاد جریان های القایی در سیم ها در نتیجه نویز خواهند شد. از دیگر موارد مهم آرتیفکت برق شهر می باشد. شایع ترین آرتیفکت ها در واقع برق سینوسی شهر ۶۰-۵۰ هرتز می باشد (۴۹).
پیشینۀتحقیق
حجم وسیع تحقیقات مربوط به توجه در علوم مختلف نشان می دهد که توجه نقش مهم و تعیین کننده ای در اجرای تکالیف حرکتی و شناختی دارد. محققان بسیاری از جمله سینگر (۱۹۸۸)، نایدفر(۱۹۹۰)، ولف و همکاران، (۲۰۰۹، ۱۹۹۸) عنایت ویژه به مقوله ابعاد توجه و نقش آن بر یادگیری مهارت های حرکتی داشته اند. از میان محققان علاقمند به موضوع توجه، به نظر می رسد گابریل ولف به عنوان سردمدار تحقیق در این زمینه شناخته شده است. در این بخش از فصل دوم به مرور برخی از تحقیقات انجام گرفته در زمینه توجه در اجرا و یادگیری مهارت های حرکتی و ورزشی پرداخته خواهد شد.
در مطالعات گسترده ای که از سال (۱۹۹۸) تا (۲۰۱۳) در زمینه تاثیر توجه بیرونی و توجه درونی بر اجرا و یادگیری مهارتهای حرکتی انجام شده، همواره نتایج حامی از این نکته بوده است که تمرکز توجه بیرونی موثرتر از تمرکز توجه درونی می باشد. به طور خاص نتایج تحقیقات نشان داده است که تمرکز بر حرکات بدن (تمرکز توجه درونی) نسبت به جهت توجه به اثر حرکت (تمرکز توجه بیرونی) برای اجرا و یادگیری کمتر تاثیرگذار است. مزایای تمرکز بیرونی در مهارت های مختلف، گروه های سنی و سطوح مختلف تجربه افراد نشان داده شده است (۲۴، ۲۹). با توجه به فرضیه عمل محدود (ولف ۲۰۰۱، مک نوین و ولف ۲۰۰۳) تمرکز توجه درونی موجب نوعی کنترل آگاهانه بر حرکت می شود و اجرای روان حرکت را مختل می کند در مقابل تمرکز توجه بیرونی اجازه می دهد سیستم حرکت را با بهره گرفتن از فرآیندهای خودکار کنترل کند. مدارک و شواهد این دیدگاه توسط مطالعات انجام شده نشان می دهد زمانی که افراد به دستورالعمل تمرکز توجه بیرونی سازگار می شوند، خواست توجه کاهش می یابد (ولف، ۲۰۰۱)، کارایی حرکت بیشتر شده و فعالیت عضلانی کاهش می یابد (لوهسی، ۲۰۱۰).
در ادامه تحقیقات، محققان معتقدند که اثرات سودمند تمرکز توجه بیرونی به عنوان تابعی از فاصله ی پیامد حرکات بدن که آن را ایجاد کرده، متفاوت به نظر می رسد. به همین دلیل آنها توجه بیرونی را به انواع مختلف توجه دور از بدن و توجه نزدیک بدن با توجه به فاصله پیامد حرکت تقسیم کردند (۵).
نتایج پژوهش های آزمایشگاهی مرتبط با تکلیف تعادلی عمدتا حاکی از آن است که توجه بیرونی به فواصل دورتر از بدن برای اجرا و یادگیری مهارت های حرکتی در افراد مبتدی مفیدتراست (۱۷، ۲۲، ۲۳، ۲۴).
ولف، هاب و پرینز(۱۹۹۸) در تکلیف تعادل سنج اثرات متفاوت تمرکز درونی در مقابل تمرکز بیرونی را مورد ارزیابی قرار دادند. در این تحقیق بر روی صفحه تعادل نشانه هایی قرار داده شد که نشانه ها فاصله زیادی از پاهای آزمودنی نداشتند (پاها به نشانه ها چسبیده بود). نتایج نشان داد که تمرکز بیرونی (نشانه ها) در مقایسه با تمرکز درونی (پاها) موجب حفظ تعادل بهتر در آزمون یادداری می شود.
در ادامه تحقیق ولف، هاب و پرینز (۱۹۹۸)، مرتبط با اثر مسافت پژوهش جین- هون پارک (۲۰۰۰) روی اثر مسافت تمرکز بیرونی توجه انجام شد. وی فاصله های بیشتری را برای تمرکز بیرونی توجه در تکلیف تعادل سنج استفاده کرد. او نشانه ها را در انتهای دو میله که در حدود یک متر طول داشت و از صفحه تعادل سنج تا جلوی پای شرکت کنندگان امتداد داشت، قرار داد. تمرکز توجه به این نشانه ها که دورتر از فواصل تحقیقات قبلی بود، سبب افزایش حفظ تعادل گردید. پارک نیز نتیجه گیری کرد که تمرکز توجه به فواصل دورتر از بدن در یادگیری حفظ تعادل اثر مثبت دارد (۲۴).
مک نوین، ولف و شی (۲۰۰۳)، فواصل مختلف توجه بیرونی را مورد آزمون قرار دادند. آنها فرض کردند که شاید افزایش فاصله بین بدن و اثر حرکت اثرات مفیدتری بر یادگیری داشته باشد. آنها ۳ فاصله مختلف را روی صفحه تعادل سنج قرار دادند. اولین فاصله دقیقا جلوی محل پاهای آزمودنی ها بوده، فاصله دوم نقطه ای بین دوپا (دقیقا وسط محل پاها) روی صفحه تعادل سنج و سومین فاصله دو طرف سمت راست و چپ تخته تعادل بود. محققان ۴۰ نفر آزمودنی را شامل ۲۸ زن و ۱۲ مرد را در ۴ گروه به کار گرفتند. هر گروه دستورالعمل داشت تا بر فاصله تعیین شده تمرکز کند. گروه چهارم نیز تمرکز توجه درونی به وضعیت پاها را داشت. آزمودنی ها ۲ روز ۷ تلاش ۹۰ ثانیه ای را تمرین کردند. روز سوم آزمون یادداری به عمل آمد. همه گروه ها در آزمون یادداری پیشرفت داشتند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...