مقوله b- پاسخ آن مربوط به نقل تعاریف است.
مقوله c- پرسشی که برای پاسخ به آن باید از آموخته‌های فصل کتاب در موقعیت‌های جدید استفاده شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مقوله‌ی d- سؤالی که برای پاسخ به آن لازم است دانش‌آموز مسئله‌ای را حل کند.
مقوله‌ی e – درخواستی که در هیچ‌یک از طبقه‌بندی‌های فوق جای نمی‌گیرد.
(مقوله‌های b،a جزء مقوله‌های غیرفعال و مقوله‌های c،d جزء مقوله‌های فعال در نظر گرفته می‌شوند و مقوله e خنثی می‌باشد.)
تصاویر
مقوله a- فقط به‌منظور توضیح یک موضوع به‌کاررفته است.
مقوله b- از دانش آموزان خواسته می‌شود تا آزمایش خاصی را انجام دهد یا مفروضات داده‌شده را به کاربرد یا با بهره گرفتن از مفروضات داده‌شده فعالیتی را انجام دهد.
مقوله c- روش فراهم کردن وسایل برای انجام یک آزمایش را شرح می‌دهد.
مقوله d- در هیچ‌یک از طبقه‌بندی‌های فوق نمی‌گنجد.
(در تحلیل تصاویر مقوله ی a غیر فعال و مقوله b فعال می باشد و مقوله های c,d خنثی می‌باشد.)
فصل دوم
ادبیات پژوهش
فصل دوم: ادبیات پژوهش
۲-۱ مقدمه
تا کنون پژوهشگران زیادی در مورد کارآفرینی و ویژگی‌های کارآفرینان پژوهش‌هایی انجام داده‌اند و تعاریف زیادی از کارآفرینی بیان کرده‌اند در این راستا امامی (۱۳۸۷) معتقد است که کارآفرینی گرچه یک رویداد اقتصادی است اما متأثر از نظام ارزش، نگرش‌ها و هنجارهای رفتار افراد و گروه‌های انسانی است؛ و لیندرزی[۱۱] (۲۰۰۵) بیان می‌دارد شخصیت کارآفرینانه افراد موضوعی فرهنگی است که در بستر زمان و با تکوین روحی و روانی فرد قابلیت بروز پیدا می‌کند و شواهد بسیاری وجود دارد که اثبات می‌کند آموزش کارآفرینی در افزایش نگرش کارآفرینانه افراد و درنتیجه افزایش احتمال وقوع کارآفرینی مؤثر است (رابینسون[۱۲]، ۱۹۹۱، میترا و ماتلی[۱۳]، ۲۰۰۴)؛ بنابراین شیوه سرمایه‌گذاری مطمئن برای ترویج فرهنگ کارآفرینی، فرایند پیشرفت سرمایه‌گذاری در آموزش‌وپرورش می‌باشد (تلخابی، ۱۳۸۴).
لذا هرچه ارزش‌ها و عقاید موجود در جامعه افراد جامعه را به کار، تولید مداوم، فکر و اندیشه خلاق سوق دهد، در آن جامعه فرهنگ کارآفرینی اشاعه یافته و درون افراد نهادینه می‌شود. بهترین شیوه برای ترویج فرهنگ کارآفرینی، سرمایه‌گذاری در آموزش‌وپرورش است چراکه کودکان سرمایه‌های آینده کشور هستند و آموزش در دوران کودکی نقش بسزایی در شکل‌گیری شخصیت افراد و آینده او دارد؛ و بر این اساس نوریان (۱۳۸۶) معتقد است آموزش کارآفرینی از مدرسه و در سنین دبستان نقشی بسیار مهم در ترویج فرهنگ کارآفرینی دارد و از طرفی کتاب‌های درسی که از مهم‌ترین رسانه‌های آموزشی است که همه‌روزه معلمان و دانش‌آموزان از آن استفاده می‌کنند و این رسانه دربردارنده بخش‌های نوشتاری، تصاویر و فعالیت‌ها می‌باشد که در راستای تحقق اهداف کتاب انتخاب و سازمان‌دهی می‌شود لذا ارائه و انتخاب محتوا نقش مهمی در انتقال مفاهیم به دانش‌آموزان دارد و بدون شک استفاده از نظریاتی که به فعالیت، تعامل، انگیزش و ارتباط با محیط واقعی دانش‌آموزان توجه دارند در محتوای کتب درسی می‌تواند زمینه رشد همه‌جانبه تفکر منطقی، خلاقیت، مسئولیت‌پذیری را فراهم آورد (پیرانی، ۱۳۸۸)
۲-۲ آموزش کارآفرینی
واژه کارآفرینی[۱۴] از کلمه فرانسوی به معنای «متعهد شدن» نشأت‌گرفته است. واژه‌نامه دانشگاهی و بستر واژه کارآفرین را این‌گونه تعریف نموده است. کارآفرین کسی است که متعهد می‌شود مخاطره‌های یک فعالیت اقتصادی را سازمان‌دهی، اداره و تقبل می‌کند. (احمدی، حسن درویش، ۱۳۸۶) در مورد مفهوم تعریف کارآفرینی با توجه به ماهیت و ساختار نظام آموزشی موردتوجه قرار می‌گیرد. با این نگرش می‌توان کارآفرینی در آموزش‌وپرورش را چنین تعریف کرد: کارآفرینی در آموزش فرایند منظم و مستمری است که از یک‌سو به شناسایی و بهره‌برداری مؤثر از کلیه منابع درونی و بیرونی نظام آموزشی منجر می‌شود و از سوی دیگر موجب ایجاد فرصت‌های جدید یاددهی یادگیری می‌گردد. این فرایند با تکیه‌بر دو محور آموزش فراگیر کارآفرین و فراهم آوردن زمینه‌های بروز و ظهور آن محقق می‌شود. ازآنجاکه صفت کارآفرینی اکتسابی بوده نه ارثی و ژنتیکی، باید آموزش‌وپرورش با برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی، زمینه‌های رشد و خصوصیات روحی دانش‌آموزان را در جهت ایجاد روحیه کارآفرینی فراهم کند و این ویژگی‌ها را در آنان بپروراند. (یعقوبی نجف‌آبادی،۱۳۸۹)
با تحولات  سریع   اقتصادهای  ملی و تعامل  با اقتصاد جهانی  و مطرح‌شدن پدیده‌هایی همانند «جهانی‌شدن اقتصاد» مباحث  اساسی  درخصوص  راهکارهای  مختلف  برای  تسریع فرایند رشد و توسعه  پایدار و رفاه اقتصادی  مطرح  می‌گردد. یکی  از این  مباحث  جدید، نقش  کارآفرینان  در این  فرایند هست. به‌طورکلی  «کارآفرینی» از ابتدای  خلقت  بشر و همراه  با او در تمام  شئون  زندگی  حضورداشته  و مبنای تحولات  و پیشرفته‌ای  بشری  بوده  است. کارآفرینی از اواخر قرن بیستم موردتوجه محافل آموزشی کشورهای جهان قرارگرفته است. این واژه اولین بار در تئوری‌های اقتصادی و توسط اقتصاددانان ایجادشده و سپس وارد مکاتب و تئوری‌های سایر رشته‌های علوم گردیده است. لیکن  تعاریف  زیاد و متنوعی  از آن  در سیر تاریخی  و روند تکامل موضوع  بیان‌شده  است که  برخی  از این  تعاریف  ارائه  می‌گردد:
در اولین تعریف  سی[۱۵] کارآفرین را هماهنگ‌کننده و ترکیب‌کننده عوامل تولید می‌داند اما ویژگی خاصی را برای او در نظر نمی‌گیرد (استونسون[۱۶]، ۱۹۹۰). به‌عبارت‌دیگر فردی باید عوامل تولید (زمین، نیروی کار و سرمایه) را جهت تولید، تجارت یا ارائه خدمات ترکیب کند که به این شخص «کارآفرین» و به کار او «کارآفرینی» گفته می‌شود (عابدی، ۱۳۸۰). تراپ مان[۱۷]  و مورنینگ  استار[۱۸]  در کتاب  «نظام‌های کارآفرینانه  » در دهه  ۱۹۹۰ می‌نویسند: کارآفرین  یعنی  ترکیب  متفکر با مجری، کارآفرین  فردی  است  که  فرصت ارائه  یک  محصول، خدمات، روش  و سیاست  جدید یا راه  تفکری  جدید برای  یک  مشکل  قدیمی  را می‌یابد. کارآفرین  فردی  است  که  می‌خواهد تأثیر اندیشه  محصول  یا خدمات  خود را بر نظام  مشاهده  کند.(به نقل از نوروزی،۱۳۸۹)
یکی دیگر از تعاریف کامل و جامع کارآفرینی توسط شومپیتر[۱۹] ارائه‌شده است. وی در کتاب خود با عنوان «تئوری توسعه اقتصادی» بین مفهوم واژه نوآوری و اختراع تفاوت قائل شده است و نوآوری را استفاده از خطرپذیری اختراع برای ایجاد یک محصول یا خدمت تجاری می‌داند. به نظر وی نوآوری عامل اصلی ثروت و ایجاد تقاضاست؛ بنابراین کارآفرینان مدیران یا مالکانی هستند که با راه‌اندازی یک واحد تولیدی- تجاری از اختراع بهره‌برداری می‌کنند (اسزیلاگی[۲۰]، ۱۹۸۷). پیتر دراکر[۲۱] (۱۹۸۵) معتقد است که کارآفرین کسی است که فعالیت‌های اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع نماید. وی می‌گوید که امروزه در تعریف کاملی از کارآفرینی آشفتگی زیادی وجود دارد و ازاین‌رو نمی‌توان تعریف استاندارد، جامع‌ومانعی از آن به دست داد. علت این امر در طبیعت بین‌رشته‌ای کارآفرینی نهفته است. برخورد صاحب‌نظران با مقوله کارآفرینی همچون برخورد افراد نابینائی است که با موجودی مواجه می‌شوند و هرکدام متناسب با عضوی از حیوان که لمس می کند به توصیف آن می‌پردازند (احمد پور، ۱۳۸۰: ۳۰) و رابرت هیسریچ[۲۲] (۲۰۰۲)«کارآفرینی، فرایند خلق چیزی متفاوت و باارزش از طریق اختصاص زمان و تلاش لازم برای آن است؛ با فرض همراه بودن ریسک‌های مالی، روانی و اجتماعی و نیز دریافت پاداش‌های مالی و رضایت فردی». (به نقل از احمدی، درویش، ۱۳۸۶).
۲-۳ فرهنگ کارآفرینی
فرهنگ کارآفرینی، یک خورده فرهنگ از کل فرهنگ حاکم بر جامعه می‌باشد. ازآنجایی‌که فرهنگ به مفهوم مجموعه ارزش‌ها، نگرش‌ها، هنجارها و رفتارهایی است که هویت یک جامعه را تشکیل می‌دهند. کارآفرینان به‌عنوان بخشی از جامعه پیرامونی، از مجموعه ارزش‌ها، نگرش‌ها و هنجارها و رفتارهای متمایزی برخوردارند که می‌توان به آن خورده فرهنگ کارآفرینی اطلاق نمود. (احمد پور، ۱۳۸۰) ساختار و عملکرد یک خورده فرهنگ و عناصر درونی آن در سطوح مختلف فردی و اجتماعی و همچنین در ارتباط آن بافرهنگ مسلط پیرامونی، به نحوی است که می‌توان گفت: بر اساس اصل تأثیر متقابل حوزه‌های مختلف فرهنگ و اجتماع، فرهنگ کارآفرینی از حوزه‌های دیگر فرهنگ، ازجمله حوزه اخلاق و مذهب، ارزش‌ها، عقاید اقتصادی و سیاسی تأثیر می‌پذیرند. ازاین‌رو ریشه‌های ضعف و قوت فرهنگ کارآفرینی را باید در حضور و وجود ارزش‌ها و عقایدی جست‌وجو کرد که در فرهنگ و سلسله‌مراتب ارزش‌ها جایگاهی فراتر از کار را به خود اختصاص داده‌اند و در تعارض و تقابل باکار و یا هم‌نوا و همساز با کارآفرینی هستند. (رجب‌زاده، ۱۳۷۶).
ژوزف مک گوایر[۲۳] نقش کارآفرینی در جوامع مختلف را با توجه به تنوع فرهنگی متفاوت می‌داند و به نظر وی منابع طبیعی و سرمایه نقدی، ممکن است یکسان باشد اما آنچه باید در درک تفاوت رفتار، موردتوجه قرار گیرد، عواملی است همچون: عقاید اجتماعی، هنجارها، پاداش رفتارها، آرمان‌های فردی و ملی و مکاتب دینی؛ بنابراین اگر چه‌کار آفرینان، ارزش‌ها و باورهایی متمایز از افراد جامعه دارند، ولی فرهنگ کارآفرینی متأثر از فرهنگ حاکم بر جامعه است. درواقع هر چه ارزش‌ها و عقاید موجود در جامعه، افراد جامعه را به کار، تولید مداوم، فکر و اندیشه خلاق و یادگیری و کسب دانش سوق دهند؛ در آن جامعه فرهنگ کارآفرینی اشاعه یافته و درون افراد نهادینه می‌شود و یا به عبارتی در این جامعه افراد بیشتری دست به خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی می‌زنند و افراد کارآفرین بیشتری موفق می‌شوند که ایده‌های نوین خود را در جامعه محقق سازند. از سوی دیگر نیز جامعه کنونی، در حال حاضر با سرعتی شتابان به سمت ((جامعه دانشی)) جامعه که در آن منابع فیزیکی و مادی مزیت خود را نسبت به منابع فکری و علمی ازدست‌داده و سرمایه اصلی آن، استعداد و خلاقیت اعضای آن جامعه به شمار می‌رود؛ بنابراین می‌توان گفت که قسمت اعظم فرهنگ کارآفرینی در جوامع کنونی متأثر از نهادینه شدن فرهنگ علم در جامعه است. واژه‌هایی مانند مدیریت علمی، اقتصاد مبتنی بر دانش، خلاقیت در صنعت و نوآوری در سمینارها و همایش‌ها بسیار به‌کاربرده می‌شود و همه این‌ها گواه این ادعا است که فرهنگ کارآفرینی در محیطی امکان‌پذیر است که هنجارهای غالب بر آن محیط، ارزش‌ها و باورهای فرهنگ کار و علم را تقویت می کند. (سعیدی کیا، مهدی، ۱۳۸۸)
۲-۴ توسعه و تحول کارآفرینی در ایران
علی‌رغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه هم از اواخر دهه ۱۹۸۰ این موضوع را موردتوجه قرار داده‌اند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم، توجه جدی به کارآفرینی نشده بود، حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به‌جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیش‌بینی حادتر شدن آن در دهه ۱۹۸۰ موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی موردتوجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، جهاد دانشگاهی، جهاد کشاورزی و صنعت و معدن به دلیل ارتباط با فعالیت‌های آن‌ها مطرح‌شده است.
ازآنجاکه درگذشته متأسفانه برنامه‌ریزی جامع و کلان برای ترویج، پرورش، آموزش و گسترش کارآفرینی و حمایت از کارآفرینان توسط دولت انجام‌نشده و تسهیلات مالی حمایتی قانونی و فضای فرهنگی مناسب برای توسعه کارآفرینی در سطح جامعه، ازجمله در سطح دانشگاه‌های کشور به‌عنوان بخش پیشرو در توسعه کارآفرینی کشور، شکل نگرفته است. در برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و توسعه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران موضوع کارآفرینی و بخصوص بعد آموزش‌وپرورش کارآفرینان موردتوجه خاص قرار گرفت و طرح اعتبارات خاصی در قالب این برنامه و برنامه‌های بودجه سالیانه کشور برای گسترش و توسعه کارآفرینی در سطح چند وزارتخانه و سازمان دولتی مرتبط پیش‌بینی‌شده است.
در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری این طرح به سازمان سنجش آموزش کشور سپرده‌شده است و با عنوان ‹‹طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاه‌های کشور ›› (کاراد) دنبال می‌شود؛ که هدف اصلی از اجرای این طرح توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری سازمان سنجش و آموزش کشور با همکاری دانشگاه، تربیت، پرورش و آموزش کارآفرینان در دانشگاه‌های کشور می‌باشد.
اهداف طرح کاراد:
ترویج، ترغیب و ارتقاء روحیه کارآفرینی و تلاش در جامه دانشگاهی.
ترغیب و جذب جامعه دانشگاهی به آموزش دوره‌های کارآفرینی.
گسترش پژوهش‌های تفصیلی در خصوص کارآفرینان، پروژه‌های کارآفرینی، محیط و فضای کارآفرینان و سایر زمینه‌های مرتبط، با توجه به شرایط و مقتضیات ایران.
آگاه‌سازی جامعه دانشگاهی در مورد کارآفرینی، کارآفرینان و نقش آن‌ها در رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و رفاه. (سلجوقی، ۱۳۸۷)
۲-۵ ضرورت‌های بومی طراحی نظام خط‌مشی گذاری شده در حوزه آموزش کارآفرینی
۱- رشد و توسعه اقتصادی جوامع مرهون کارآفرینی و فعالیت‌های کارآفرینانه توسط شرکت‌های کارآفرینان است. ازاین‌رو، لازمه دستیابی به توسعه پیشرفت اقتصادی کشورها، آموزش کارآفرینی است. برای مثال مطالعات و بررسی‌های دیده‌بان جهانی کارآفرینی نشان می‌دهد که بین نرخ فعالیت‌های کارآفرینانه و تولید خالص داخلی در برخی از کشورها همبستگی وجود دارد. به‌عبارت‌دیگر افزایش فعالیت‌های کارآفرینانه همراه با افزایش تولید خالص ملی و درنتیجه افزایش درآمد ملی، رفاه و آسایش در جامعه هست. (زالی، ۱۳۸۶). آموزش کارآفرینی در ایران که اجرایی و عملی‌ترین استراتژی برون‌رفت از بن‌بست‌ها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور است، نیازمند خط‌مشی‌هایی است که مبتنی بر تجربیات کشورهای پیشرفته و جهان‌سومی ازیک‌طرف و شرایط بومی کشور از طرف دیگر باشد.
۲- نظام فعلی آموزش عالی به‌طور عام و آموزش کارآفرینی به‌طور خاص در حال حاضر از سوی مشکلات عدیده‌ای مورد تهدید واقع می‌شود. ازجمله این مشکلات می‌توان به برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت، موازی کاری و عدم انسجام در برنامه‌های آموزش کارآفرینی اشاره نمود. جهت رفع این مشکلات نیاز به خط‌مشی گذاری علمی و صحیح می‌باشد و نیل به آن هدف مستلزم مطالعه هدفمند و علمی نظام خط‌مشی گذاری در این حوزه است.
۳- مضامین برنامه چهارم توسعه:
در برنامه چهارم توسعه ضمن درک خوب از نقش کارآفرینان دانا محور و تشخیص این مهم که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نقش استراتژی است را به عهده خواهد داشت، به‌وضوح به این نقش در ماده ۴۲ (بندهای الف و د) در ماده ۴۵ (بندهای الف و ه)، ماده ۲۱ (بند ج)، ماده ۳۹ (بند ز) و ماده ۴۶ (بند پ)، ماده ۴۸ (بند ج)، ماده ۴۹ (بند الف و ب) اشاره گردیده است. (سند قانون برنامه چهارم توسعه، به نقل از الوانی و همکاران،۱۳۹۰)
۴- مضامین سند چشم‌انداز:
همچنین در سند چشم‌انداز ۲۰ ساله نظام در قسمت اهداف آرمانی (بند ۲ سند چشم‌انداز)، بند ۹، بند ۳۷ (سیاست‌های ملی)، بند ۳۷ (سند کلی)، دستیابی به اهدافی چون توسعه کارآفرینی، توسعه شرکت‌های دانش‌بنیاد (تأسیس ۲۰ هزار شرکت توسط کارآفرینان دانا محور تا پایان سند)، افزایش شبکه‌های تحقیقاتی با رویکرد اقتصادی و نهایتاً افزایش شرکت‌های نوپا مستقر در پارک‌ها و مراکز رشد به آن اشاره‌شده است. نیل به چنین اهدافی جز از طریق طراحی یک نظام خط‌مشی گذاری در حوزه آموزش کارآفرینی میسر نمی‌گردد. (طالبی، ۱۳۸۴)
۵- با توجه به رشد روزافزون دانش، فناوری و تکنولوژی لازم است که جمهوری اسلامی ایران نیز بر نظام آموزش خود (به‌ویژه آموزش کارآفرینی) تمرکز خاص نماید تا بتواند حداقل همپای سایر کشورها از عرصه رقابت فناوری و نوآوری عقب نماند. از سوی دیگر آموزش کارآفرینی به‌عنوان راه‌حل برون‌رفت از مشکلات وسایل اقتصادی امروز کشور، نیازمند یک نظام کلان و منسجم در امر تصمیم‌گیری در این حوزه می‌باشد. این امر در سایه تدوین خط‌مشی‌های مناسب و مطلوب امکان‌پذیر است.
۶- در چند سال اخیر در قوانین بودجه دولت بخش قابل‌توجهی به آموزش کارآفرینی ذیل برنامه‌های وزارتخانه‌های مختلف ازجمله وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، رفاه اجتماعی، آموزش‌وپرورش تخصیص داده می‌شود. بهره‌برداری مطلوب و صحیح از بودجه عمومی در بخش آموزش کارآفرینی و پژوهش‌های علمی مرتبط مستلزم نظام خط‌مشی گذاری علمی است.
۷- یکی از حوزه‌های علمی که در رشته مدیریت دولتی موردمطالعه قرار می‌گیرد، حوزه خط‌مشی گذاری است. در ادبیات موجود، مطالعات محض زیادی در این زمینه انجام‌شده است؛ اما مطالعاتی که در یک حوزه عملیاتی و کاربردی موضوع خط‌مشی را بررسی کند کمتر به چشم می‌خورد. پژوهش حاضر از حیث موضوعی به‌نوبه خود به توسعه دانش درزمینه فرایند خط‌مشی گذاری در حوزه آموزش کارآفرینی کمک می‌کند. (الوانی، مقیمی، آذر، رحمتی، ۱۳۹۰)
۲-۶ آموزش و ترویج کارآفرینی در میان دانش‌آموزان
در سیر تحول کارآفرینی، اقتصاددانان بیشتر بر جنبه‌های اقتصادی کارآفرینی توجه داشتند و درنتیجه از ویژگی‌ها و عوامل فردی و اجتماعی که به‌صورت مثبت و منفی بر کارآفرینان تأثیر می‌گذارد غافل بودند و آن‌ها را در خارج از زمینه مطالعات خود می‌دانستند لیکن در سال‌های اخیر، پژوهشگران از جنبه‌های جامعه‌شناسی و روانشناسی به مطالعه این موضوع پرداخته‌اند. روانشناسان ویژگی‌های فردی کارآفرینان را بررسی می‌کنند. دیوید مک کله لند[۲۴]، از استادان روانشناسی دانشگاه هاروارد آمریکا که نخستین بار نظریه روانشناسی توسعه اقتصادی را مطرح کرد بر این باور است که عامل عمده عقب‌ماندگی اقتصادی در کشورهای درحال‌توسعه، مربوط به نداشتن خلاقیت فردی است او معتقد است که با یک برنامه درست تعلیم و تربیت، می‌توان روحیه کاری لازم را در جوامع تقویت کرد به‌گونه‌ای که شرایط لازم برای صنعتی شدن آن‌ها فراهم آید. (تفضیلی، ۱۳۷۲).
بر این اساس در این پژوهش ویژگی‌های فردی که یک کارآفرین باید داشته باشد در پنج دسته اقتصادی، عقلانی، اجتماعی، عاطفی و سازمانی قرار گرفته‌اند که هرکدام دارای زیر مؤلفه‌های می‌باشند که در فصل سوم به‌طور کامل به آن‌ها اشاره گردیده است این ویژگی‌ها درصورتی‌که در دانش‌آموز یا فرد درونی و تقویت شوند می‌توان انتظار داشت که فرد در آینده کارآفرینی موفق باشد.
با توجه به مطالب ذکرشده در مورد کارآفرینی و ترویج کارآفرینی در مدارس، نتیجه می‌گیریم که اساس این برنامه‌ها بر دوپایه زیر استوار است:
افزایش توانایی‌های کارآفرینی: شامل تقویت مواردی مانند فکر یابی، نوآوری، خلاقیت، فرصت‌یابی، مخاطره پذیری.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...