کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آبان 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو

 



پیگیری سابقهی سیاستگذاری فرهنگی در جهان، ما را به عصر پیدایش دولت-ملتها میکشاند. این جایی است که تعریف هویت ملی و ملتسازی از جانب دولتها مورد توجه قرار میگیرد. بنابراین سیاستهای فرهنگی در اولین کاربرد خود در راستای این هدف مورد توجه قرار گرفتهاند. پیشتر از آن البته سیاستهای عمومی در امور فرهنگی همیشه وجود داشته است. برای مثال پادشاهان و درباریان توجه ویژهای به هنرهای نمایشی و موسیقی داشتهاند. اما معنای سیاست فرهنگی متفاوت است از سیاستهای عمومی در امور فرهنگی. سیاست فرهنگی به اقداماتی بر اساس خطمشیهای مشخص در جهت اهداف و بر پایهی مبانی و ارزشهای معین اطلاق میشود. بنابراین در این معنا، پرداختن به هنرها و آثار و کالاهای فرهنگی صرفا در جهت خوشایند اشراف و ایجاد سرگرمی نیست بلکه مبتنی بر اهداف مشخص (مثلا ایجاد هویت یا همبستگی) است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

از جنبهی نهادی و سازمانی، اولین جلوهی تدوین و اجرای سیاستهای فرهنگی به معنای یک پروژه با اهداف مشخص و نه حاصل ذوق و سلیقهی فردی، به سال ۱۹۵۹ میلادی و تشکیل اولین وزارتخانه فرهنگ توسط آندره مالرو[۷] در فرانسه باز میگردد. در واقع این زمانی بود که این ضرورت احساس شده بود که در امور فرهنگی چارهای جز مداخلهی دولت وجود ندارد.
در بیانیه مالرو ماموریت وزارت فرهنگ در حوزه های زیر تعریف شده است: نگهداری از میراث فرهنگی، کمک به آفرینشهای هنری و عرضه آنها، آموزشهای هنری و گسترش فعالیتهای فرهنگی شهروندان، فعالیتهای فرهنگی در عرصه بینالملل و به ویژه نشر و گسترش فرهنگ به تمام شهروندان از اقشار اجتماعی. بر اساس بیانیه یاد شده علاوه بر امور فرهنگی پارهای از امور که از جنس فرهنگ نیستند نیز در حوزه ماموریتهای وزارت فرهنگ قرار گرفتند. تاسیس خانه های فرهنگ از نخستین اقدامات مالرو بود. او معتقد بود باید فاصله بین آثار فاخر هنری و مردم عادی از بین رفته، این آثار در دسترس عموم قرار گیرد. این خانه های فرهنگ به تعبیر برخی کلیساهای دوران مدرن بود (ایوبی؛ ۱۹ و ۶۳).
در مورد عللی که منجر به توجه به سیاستگذاری فرهنگی شد، ایوبی مینویسد:
«با ظهور عصر دولت-ملتها، دولتهای نو با گفتمان امنیت و وصف ملی پا به عرصه وجود گذاشتند و نخستین سیاستهای آنها معطوف به ایجاد امنیت بود. سیاستگذاری در این عرصه از کهنترین و شناختهشدهترین وظایف دولتهاست. فرهنگ در زمرهی آخرین عرصه هایی بود که به تدریج در دستور کار دولتها قرار گرفت. فرهنگ و هنر در بسیاری از کشورها به گونهای بود که ضرورتی برای ورود دولتها به این عرصه احساس نمیشد. بر خلاف امور پیشین که نسبتی با منافع ملی دارند، رابطه فرهنگ و هنر با منافع ملی چندان آشکار نبود. تهاجم فرهنگی امریکا به اروپا به تدریج این اندیشه را ایجاد کرد که فرهنگ و هنر باید در دستور کار دولتها قرار گیرد. به بیانی دیگر ملتها هویت و انسجام ملی خود را در معرض تهدید میدیدند. و دوران سیاستگذاری فرهنگی آرام آرام آغاز شد. بنابراین یکی از عواملی که موجب شد فرهنگی حدود نیم قرن پیش در حوزه اختیارات دولت قرار گیرد، برداشت حقوقی و سیاسی از امور فرهنگی است. بنا بر جایگاه و موقعیت دولت، تنها اموری در حوزه اختیارات آن قرار میگیرد که نسبتی با منافع ملی و عمومی داشته باشد» (همان؛ ۹ و ۱۷).
علاوه بر رویکرد ایجاد هویت و ملتسازی که در بالا به آن اشاره شد و هم اکنون نیز در جریان است، دورهی جدیدی از سیاستگذاری فرهنگی در دههی ۸۰ میلادی توسط یونسکو ترویج شد. در این دوره چناچه جلوتر خواهیم دید، توسعه فرهنگی در مرکز قرار میگیرد. در واقع از یک سو هدف گسترش فرهنگ به تمامی اقشار و شهروندان است و از سوی دیگر عبور از یکجانبهنگری اجتماعی و اقتصادی در امور مربوط به توسعه است.
این نگاه به سیاستهای فرهنگی که از آن چیزی غیر از ملتسازی مراد میکند را هم میتوان به دو دسته سنتی و جدید تفکیک کرد. تاکید سیاست فرهنگی سنتی بر عرضه است و هدف آن افزایش مصرف فرهنگ است. سیاست فرهنگی جدید، به فرهنگی که تجربه میشود بها میدهد و بر روند یادگیری فرهنگی تاکید میگذارد (پهلوان؛ ۲۰-۲۱). در سیاست فرهنگی سنتی، با تاکید بر رشد و توسعه موزهها و کتابخانهها و تئاتر و سینما، هدف آن است که ارزشهای نخبگان و اقشار فرهیخته همگانی شود. در اینجا توسعهی هنرها و حفظ میراث فرهنگی اهمیت دارد. در سیاست فرهنگی جدید به توسعه فرهنگی توجه میشود در معنایی که اهمیت فرهنگ را برای ارتباط هر انسانی با محیط خود باز میشناسد. در اینجا هدف ارج نهادن به تجربه فرهنگی متفاوت انسانها است و بر یک جامعه دموکراتیک به لحاظ فرهنگی تاکید میشود و به مشارکت و تصمیمگیریهای جمعی بها داده میشود.
سومین دورهی سیاستهای فرهنگی با چرخش فرهنگی در علوم اجتماعی همزمان بوده است. عاملین گسترش و ترویج این گفتمان نه دولت‌ها و سازمان‌های ذیربط بلکه به واسطه جنبش‌های اجتماعی پیشرو بوده است (مک‌گوییگان؛ ۱۲).

۲-۵- سابقه سیاست‌گذاری فرهنگی در ایران

در ایران از اواخر دوره‌ی ناصرالدین شاه و دوره‌ی مشروطه مسئله‌ی دخالت دولت در حفظ میراث فرهنگی، آثار باستانی و تشکیل موزه مطرح شد. در دوره‌ی رضاشاه مسئله‌ی دخالت‌های دولت در عرصه‌ی فرهنگ شدت زیادی به خود گرفت و مدرنیزاسیون و الگوهای تقلیدی غربی در راس سیاست‌های نظام قرار گرفت و بخشی از فرهنگ بومی و فرهنگ دینی مورد تهدید قرار گرفت. از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۵ شمسی، الگوی کلان فرهنگی مدونی وجود نداشت. اما با این حال، ایدئولوژی حکومت و تلاش برای مدرنیزاسیون، مجموعه تصمیمات فرهنگی را به سمت خاصی سوق می‌داد.
از سال ۱۳۴۵ و از برنامه‌ی پنجم عمرانی کشور به بعد، بخشی به نام فرهنگ در نظر گرفته شد. در سال‌ ۱۳۴۷ شورای‌ عالی‌ فرهنگ‌ و هنر مبادرت‌ به‌ تهیه‌ متنی‌ در زمینه‌ سیاست‌ فرهنگی‌ کشور کرد و پس از آن ملاک‌ تصمیم‌گیری‌ در تمام‌ عرصه‌های‌ فرهنگی‌ گشت. متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ ایران‌ دارای‌ یک‌ مقدمه‌ و هفت‌ فصل‌ بود. در بخشی‌ از مقدمهی متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ به‌ اهمیت‌ تدوین‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ بود. ضرورتهای‌ نوینی‌ که‌ در متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ مورد توجه‌ قرار گرفت، بدین‌ قرار بود: «با تحولات‌ عظیم‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ سال‌های‌ اخیر، اکنون‌ جامعه‌ ما به‌ فرهنگی‌ نیازمند است‌ که‌ بر مبانی‌ فرهنگ‌ ملی‌ استوار باشد و ایرانیانی‌ را که‌ از این‌ پس‌ در یک‌ جامعه‌ صنعتی‌ زندگی‌ خواهند کرد، به‌ کار آید». در ادامه‌ متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ بر این‌ مهم‌ پافشاری‌ شده‌ است‌ که‌ برای‌ پاسخگویی‌ به‌ نیازهای‌ جدید جامعه‌ ایرانی، اجرای‌ برنامه‌ای‌ جامع‌ و دقیق‌ در پیروی‌ از یک‌ سیاست‌ کلی‌ ضرورت‌ پیدا می‌کند. در متن‌ مورد اشاره، سیاست‌ کلی‌ فرهنگی‌ عبارت‌ بود از «مجموعه‌ اصول‌ و تدابیری‌ که‌ مسئولیت‌های‌ دولت‌ را در امور فرهنگی‌ و نیز چگونگی‌ فعالیت‌های‌ دولت‌ و سازمان‌های‌ غیردولتی‌ را در امور فرهنگی‌ و در جهت‌ نیل‌ به‌ هدف‌های‌ خاص‌ تعیین‌ می‌کند.» براین‌ اساس، اصول‌ چهارگانه‌ای‌ برای‌ سیاست‌ فرهنگی‌ کشور تعیین‌ شد که‌ عبارت‌ بودند از: فرهنگ‌ برای‌ همه، توجه‌ به‌ میراث‌ فرهنگی، فراهم ‌آوردن‌ بیشترین‌ امکانات‌ برای‌ ابداع‌ و نوآوری‌ فکری‌ و هنری‌ و شناساندن‌ فرهنگ‌ ایران‌ به‌ جهانیان‌ و آگاهی‌ از مظاهر فرهنگ‌های‌ دیگر (صالحی و عظیمی؛ ۱۳۰).
بعد از انقلاب، دولت درصدد مدیریت فرهنگی در همه سطوح عام و خاص برآمد و به یک سازمان بوروکراتیک گستردهای برای نظارت، هدایت، حمایت و اجرای فرهنگ و به تعبیر دقیقتر کنترل کلیت فرهنگ نیاز داشت. در واقع هدف کلی این بود که بر فرهنگ مدیریت بشود و متناسب با آرمانها و ایدهآلهای اسلامی فرهنگسازی شود، و با توجه به قرائتی که رهبری انقلاب اسلامی از آرمانها و ایدهآلهای اسلامی داشت لزوم دخالت مطرح شد. از پیامدهای این موضوع یکی هم این بود که سازمان بوروکراتیک فرهنگ گسترش پیدا کرد (فاضلی؛ ۲). بنابراین میبینیم که هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن الگوی واحدی بر سیاستهای فرهنگی حاکم بود که حاصل آن مداخلهی همه جانبه در امور فرهنگی بود هر چند محتوای این مداخله قبل از انقلاب در جهت سکولاریسم و لیبرالیسم فرهنگی بود.

۲-۶- تاثیر تعریف فرهنگ بر سیاست‌گذاری

اولین مرحله در سیاستگذاری فرهنگی، تعریف فرهنگ است که موجب شناسایی متغیرهای اساسی فرهنگ و شاخص‌های ارزیابی آن می‌شود و دامنه و گستردگی سیاست‌ها را تعیین می‌کند (اشتریان؛ ۲۱). هر گروهی بر اساس آرزوها و باورها و منافع خود، تعریفی خاص و متفاوت از فرهنگ، سیاست فرهنگی و وضعیت فرهنگی مطرح می‌کند. یکی از دلایل اختلاف نظر گروه‌های سیاسی در جامعه‌ی ما در زمینه‌ی سیاست‌های فرهنگی همین امر است. یکی وظیفه‌ی دولت را سیاست‌گذاری برای اصلاح اخلاق جامعه و رایج کردن آداب مشخص، می‌داند و دیگری وظیفه‌ی دولت را بر آوردن نیازهای عمومی فرهنگی همچون تسهیل دسترسی به خدمات و کالاهای فرهنگی از قبیل کتاب، سینما، تئاتر می‌داند.
در ادامه به تعاریف مختلفی که از فرهنگ وجود دارد خواهیم پرداخت اما پیشتر لازم است اشاره کنیم که هر مفهومی از فرهنگ الزامات برنامه‌ای خاص خود را دارد. اگر فرهنگ را به معنای شیوه زندگی تعریف کنیم، برنامه‌ریزی فرهنگی دامنه‌ای وسیع پیدا می‌کند و از لحاظ نظری، این نوع برنامه‌ریزی تمامی اجزای شیوه‌ی زندگی را در بر می‌گیرد. اگر فرهنگ را در معنای سازمان‌های تولیدکننده معنا و محصولات آن در نظر بگیریم، حوزه‌ی برنامه‌ریزی به کالاهای فرهنگی محدود می‌شود.
آنهایی که اساسا فرهنگ و شکل آن را موثر بر روی همه جوانب زندگی اجتماعی میدانند بر این نظرند که به طور کلی سیاست‌گذاری فرهنگ و برنامه‌ریزی و طراحی اقدامات و فعالیت‌ها در حوزه‌ی مدیریت فرهنگی باید همواره جنبه های معنوی فرهنگ را در کانون توجه داشته باشد. از این رو هر نوع برنامه‌ریزی فرهنگی مبتنی بر نوعی ایدئولوژی است. این معیارها، برنامه‌ریز را در جهت انتخاب بین شیوه‌ها و مسیرها بدیل یاری می‌کند (اصفهانی؛ ۸۸-۸۹). در واقع اگر فرهنگ را شامل دو بخش بدانیم، یکی سطح بنیادین، معنوی و زیرین شامل ارزشها، نگرشها، باورها و بخش دیگر سطح ملموس و مادی آن شامل محصولات، خدمات و کالاها؛ غالبا توجه به سطح ملموس و مادی بدون توجه خاص به سطح زیرین فرهنگ برای شکل دهی به نظمی جدید و ترویج ارزشها و باورهای خاص مفید نخواهد بود. پس در سیاستگذاری فرهنگی باید توجه مناسبی به هر دو سطح بشود.
تعریف گسترده‌ی فرهنگ، تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران فرهنگ را به عرصه‌ی وسیعی وارد می‌کند که حوزه‌های به ظاهر غیرفرهنگ را هم شامل می‌شود. اگر تعریف فرهنگ گسترده باشد طبیعتا سیاست‌گذار ناچار می‌شود حوزه‌های گسترده‌ای از عمل دولتی را با عنوان سیاست فرهنگی پوشش دهد. در اینجا دامنه‌ی تعاریف فرهنگ، مجموعه رفتارها و هنجارها و ارزش‌های جامعه است. «براساس چنین دیدگاهی فرهنگ عملا کل جامعه را اعم از افراد، گروه‌های گوناگون اجتماعی و نیز بخش‌های متناظر با این گروه‌ها یعنی کار، رفتار اجتماعی و ارتباط متقابل افراد و گروه‌ها، بهداشت، مصرف، تغذیه و بسیاری از این امور را در بر می‌گیرد» (اشتریان؛ ۲۲).
در مقابل، تعریفی از فرهنگ که صرفا مصارف و خدمات فرهنگ را شامل شود، چارچوب عمل سیاست‌گذاری را محدود می‌کند. این رویکردی کاهش‌گرایانه است که فرهنگ را در عرصه محدود کالاها و خدمات فرهنگی خلاصه کند. در اینجا فرهنگ، توسعه‌ی هنر و مقولات زیبایی‌شناختی و همچنین محصولات و خدماتی تعریف می‌شود که اوقات فراغت را پر می‌کند. این تعریف از فرهنگ با هنر آمیخته می‌شود و محدود به حوزه‌های پیرامونی آن اعم از تولید و مصرف هنری می‌شود.
اشتریان می‌گوید: معتقدان به چنین دیدگاهی در عرصه‌ی سیاست‌گذاری فرهنگی در حیطه‌ی تولید، اقلیت‌گرا یا نخبه‌گرا و در حیطه‌ی مصرف، اکثریت‌گرا و توده‌ای عمل می‌کنند. اقلیتی به تولید کالاهای فرهنگی و هنری مبادرت می‌ورزند و معمولا سیاست‌گذران فرهنگی از طریق سیاست‌های حمایتی، این تولید کنندگان را تشویق می‌کنند تا عموم شهروندان از محصولات آنها استفاده کنند (همان؛ ۲۲). این دیدگاه سنتی دو کارکرد اصلی دارد، یکی حفظ و ارائه موثر میراث فرهنگی به عامه‌ی مردم و دیگری مساعدت به هنر خلاق و مساعدت به انتشار و گستردگی هنرها.
دومین مسئله در سیاست‌گذاری فرهنگی (بعد از تعریف فرهنگ)، شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر آن و حوزه‌های مختلف فرهنگ است که همچنین با شناخت ماهیت مقوله‌هایی مثل اوقات فراغت، منطقه‌ای شدن فرهنگ‌ها، دموکراسی فرهنگی و غیره سر و کار دارد و به این ترتیب روش‌ سیاست‌گذاری از درون استخراج و استنباط می‌شود. بنابراین بازشناسی این متغیرها مقدم بر سیاست‌گذاری فرهنگی است و یکی از وظایف سیاست‌گذاران، شناسایی و به روز کردن اطلاعات خود از متغیرهای کهن و جدید است، که روز به روز در فرهنگ تاثیر می‌گذارد (همان؛ ۱۰۴).
در حالیکه تعاریف وسیع و فراگیر از فرهنگ، مبنای سیاست فرهنگ باشد، به علت گستردگی محدودهی سیاستگذاری لازم است که میان مقوله ها و حیطه های متخلف تفکیک صورت بگیرد تا سیاستگذاری با دقت نظر در مسائل خاص هر حوزه و شناخت متغیرها آن اقدام به طرح سیاستها بکند. برای مثال فرهنگ مصرف و فرهنگ کتابخوانی جداگانه مورد شناخت و سیاستگذاری قرار بگیرد.

۲-۷- سه تعریف از فرهنگ

چگونه تعاریف مختلف فرهنگ میتوانند در سیاستگذاری دخیل و تاثیرگذار باشند؟ چه تعاریفی از فرهنگ موجود است و هر کدام چه ویژگیهایی را مورد تاکید قرار میدهند؟ نقاط اشتراک و افتراق تعاریف چیست؟ برای پاسخ به این سوالات و طرح منطق سنخشناسی تعاریف فرهنگ، لازم است که تاریخچه مفهوم فرهنگ را مورد کنکاش قرار دهیم و تعاریف عمدهای که از فرهنگ موجود است را بشناسیم.
فرهنگ، مفهومی است که پیرامون آن بسیار سخن رفته و تبدیل به یکی از پرکاربردترین واژه‌ها شده است و با این حال هنوز مبهم است و بر سر تعریف یا کاربرد آن توافقی وجود ندارد. فرهنگ گاه به صورت جمعی به کار گرفته می‌شود و گاه در معنای فردی. گاه از فرهنگ ملی حرف زده می‌شود و گاه از انسان‌های با فرهنگ. فرهنگ مضاف بسیاری از واژه‌های دیگر قرار می‌گیرد؛ فرهنگ توسعه، فرهنگ رانندگی، فرهنگ شهری، فرهنگ مصرف، فرهنگ مشارکت و چیزهای دیگر. فرهنگ در رشته‌های مختلف علمی به کار گرفته می‌شود. مردم‌شناسی، فلسفه، مدیریت و غیره هر کدام از فرهنگ خاصی صحبت می‌کنند. در مردم‌شناسی، اساسا انسان بودن یعنی فرهنگ داشتن و جامعه‌ی انسانی بدون فرهنگ قابل تصور نیست. اما فیلسوف می‌تواند از حد عالی پرورش به عنوان داشتن فرهنگ سخن بگوید. در مدیریت و نزد دستگاه‌های اداری فرهنگ را مساوی با محصولات فرهنگی می‌دانند.
در علوم اجتماعی، مفهوم فرهنگ، تبدیل به مفهومی اساسی شده است و در دهه‌ های اخیر با اقبال زیادی در کاربرد مفهوم فرهنگ روبروییم. این کلمه جایگزین کلماتی دیگر مثل طرز تفکر، اندیشه، روح، سنت و حتی ایدئولوژی شده است که قبلا بیشتر به کار برده می‌شد.
ریموند ویلیامز[۸] در مقاله‌ی مشهور خود (در باب فرهنگ) فرهنگ را یکی از دو یا سه واژه‌ای می‌داند که بیشترین پیچیدگی را در زبان انگلیسی دارد (صالحی؛ ۱۱). از زمان آغاز به کاربرد این مفهوم، تعاریف زیادی برای فرهنگ ذکر شده است. گاه رقم چهارصد تعریف را برای فرهنگ ذکر کرده‌اند (روح‌الامینی؛ ۱۷). آشوری این تعاریف را در دسته‌ه ای توصیفی، هنجاری، تکوینی، ساختاری، تاریخی، روانشناسی و غیره دسته‌‌بندی کرده است (آشوری).
در زبان فارسی واژه‌ی فرهنگ، از واژه‌های کهن و از مصدر فرهیختن است. فرهیختن به معنای ادب و هنر و علم آموختن یا آموزاندن بوده است و فرهنگ به شایستگی‌های اخلاقی و هنروری اطلاق می‌شده است. در سال ۱۳۱۴ شمسی با بنیادگذاری فرهنگستان ایران، واژه‌ی فرهنگ معادل واژه‌ی Education گزیده شد. اما امروزه فرهنگ در زبان فارسی به معنای culture قرار گرفته است (آشوری؛ ۱۷). فرهنگ امروزه در زبان فارسی، بار معنایی culture را در علوم انسانی گرفته است و در بعضی کاربردها مثل «با فرهنگ» یا «بی فرهنگ» بار معنایی قدیمی خود را حفظ کرده است.
نخستین و قدیمی‌ترین معنای فرهنگ (culture) در نوشته‌های قرن پانزدهم به معنای پرورش و مراقبت از محصولات یا نگه‌داری از حیوانات دلالت داشت (باکاک؛ ۳۷). فرهنگ، در آن زمان نشان‌دهنده یک وضعیت (وضعیت چیز مراقبت شده، به طور خاص زمین زیرکشت) نیست بلکه به معنای یک عمل است؛ عمل کشت و کار روی زمین. در اواسط قرن شانزدهم معنای مجازی فرهنگ شکل می‌گیرد و در نتیجه می‌تواند بیانگر پرورش یک توانایی یا استعداد، یعنی به معنای کار کردن در جهت توسعه آن باشد (کوش؛ ۱۳).
در قرن هجدهم فرهنگ در معنای مجازی خود پذیرفته می‌شود و غالبا مضاف واقع می‌شود: به این ترتیب از فرهنگ هنرها، فرهنگ ادبیات یا فرهنگ علوم گفتگو می‌شود، چنانکه گویی مشخص ساختن آنچه پرورش می‌یابد الزامی است. فرهنگ رفته رفته به صورت تنها و در معنای شکل‌دهی، پرورش اندیشه و استعداد به کار می‌رود. سپس معنای متفاوتی هم به خود می‌گیرد و از فرهنگ به معنای عمل (عمل آموزش دادن)، به فرهنگ به معنای وضعیت و حالت (وضعیت اندیشه و ذهن پرورش‌یافته از طریق آموزش، حالت فردی که دارای فرهنگ است) می‌رسیم.
تحول واژه‌ی فرهنگ از معنای پرورش به معنای حالت و وضعیت اندیشه، باعث شد که حتی مردم‌شناسان به جای اینکه توضیح دهند فرهنگ چه باید باشد، به این بپردازند که چه عملی فرهنگی است (بهار؛ ۱۱). این مبنای تعریف هنجاری فرهنگ است. چه در فرانسه و چه در آلمان، فرهنگ بیشتر در معنایی هنجاری به کار می‌رود. اما انسان‌شناسان برای استفاده‌ی ابزاری از این مفهوم در جهت مطالعه‌ی تفاوت‌ انسان‌ها، به آن معنایی کاملا توصیفی دادند. تعریف تایلور[۹] (۱۸۳۲-۱۹۱۷) مردم‌شناس انگلیسی، که در سال ۱۸۷۱ میلادی در کتاب فرهنگ ابتدایی آمده به عنوان نخستین تعریف مردم‌شناختی فرهنگ معروف است: «فرهنگ مجموعه‌ی پیچیده‌ای است که شامل شناخت‌ها، باورها، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه، از جامعه‌ی خود فرا می‌گیرد» (روح‌الامینی؛ ۱۷).
تا پیش از انسان‌شناسی، قلمرو فرهنگ اینچنین وسیع نبود و تنها اندیشه‌های متعالی و زیبا را در بر می‌گرفت که در زندگی روزمره مردم جایی نداشت. ریموند ویلیامز می‌گوید مفهوم فرهنگ در سده‌ی نوزدهم به مثابه انتزاع کردن و مطلق‌سازی است. یعنی جدا کردن عملی فعالیت‌‌های معین اخلاقی و روشنفکرانه از بقیه جامعه و همچنین کوششی برای خلق ارزش‌های نهایی که در آنها و به وسیله‌ی آنها درباره سایر فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی به داوری بنشینیم (بیلینگتون؛ ۳۷). ویلیامز اساسا تاکید می‌کرد که فرهنگ امری معمولی است و مهم‌تر از این اصرار داشت که فرهنگ فقط مجموعه‌ای از آثار فکری و تخیلی نیست، بلکه اساسا شیوه‌ی کلی زندگی است (میلنر؛ ۵۲).
جدای از این دو تعریف (هنجاری و توصیفی) تعریف دیگری از فرهنگ وجود دارد که در مدیریت و نزد سازمانها و نهادهای فرهنگی و در برنامهریزیهای خاص فرهنگی خود را نشان میدهد و آن تعریفی از فرهنگ است که آن را در معنای محدود و معادل کالاها و آثار و محصولات فرهنگی به کار میگیرد.
در نتیجه سه تعریف از فرهنگ را می‌توان در نظر گرفت و دو به دو در برابر هم گذاشت. اول تعریف هنجاری، شامل مشخص کردن ایده‌‌آل‌ها و ارزش‌های مطلق در فرایند کمال انسانی، تکامل و توسعه‌ی فکری و معنوی. دوم تعریف انسان‌شناختی، شامل توصیف شیوه‌ی خاص زندگی مردم در زمان و مکان خاص، از جمله آداب، رسوم، عادات و مناسک یک قوم و همچنین نهادهای اجتماعی. سوم تعریف اسنادی، شامل فرآورده‌های فعالیت فکری و فرهنگی و خلاقانه، از جمله شعر و ادبیات و هنرهای مختلف.

۲-۷-۱- تعریف هنجاری

بیشتر نظریه‌های سده‌ی نوزدهم تا حدی فرهنگ را به عنوان به وجود آورنده‌ی اتفاق آرا در ارزش‌ها و استانداردها می‌شناسند. وضعیتی که به طور چشمگیری با ساختارگرایی و کارکردگرایی جامعه‌شناسانه مشابه است. گذشته از این از آنجایی که فرهنگ به عنوان ارائه کننده‌ی آخرین ارزش‌ها، بهترین ارزش‌هایی که در حد توان انسانی است در نظر گرفته می‌شود، تمامی نظریه‌ها هر چند به طور مبهم در برگیرنده‌ی این نکته هستند که تعیین و اشاعه فرهنگ باید به عهده طبقه یا نخبه خاصی باشد. سرانجام باید اشاره کنیم که در این نظریه‌ها تمایز نسبتا روشنی بین جامعه و فرهنگ ظاهر می‌شود و فرهنگ چیزی است که جامعه را زیر چتر خود میگیرد، باز می‌تاباند و در نهایت روی آن تاثیر می‌گذارد (بیلینگتون؛ ۴۱).
این تعریف از فرهنگ منجر به نگاه محافظه‌کارانه به فرهنگ می‌شود و آن را در مقابل آنارشی و بی‌نظمی قرار می‌دهد. از دیدگاه نظریه‌پردازان محافظه‌کار، تصوری از فرهنگ برتر و اصیل و خودجوش وجود دارد. آن فرهنگی که بازتاب تجربه‌ی واقعی مردم بود، نه فرهنگی کاذب و دستکاری‌شده. از دید اینها، فرهنگ مدرن، فرهنگ اصیل قدیم و اقتدار اجتماعی ارزش‌ها را تهدید می‌کند. نتیجه این طرز تفکر به اینجا می‌رسد که فرهنگ نیازمند پشتوانه‌ی قدرت است که با «بی‌فرهنگی» مقابله کند. همچنین دستگاه تعلیم و تربیت باید در خدمت فرهنگ قرار گیرد. در این نگاه، با تاکید صرف بر لذت‌طلبی، رفاه‌خواهی و فراغت مخالفت می‌شود، و فرهنگی مورد پسند است که با ملاک‌ها و معیارهای والا و برتر مطابقت داشته باشد.
تمایزی که در این تعریف از فرهنگ می‌توان برقرار کرد، تمایز میان عام‌گرایی و خاص‌گرایی فرهنگی است. در قرن هجدهم فرهنگ هنوز به صورت منفرد به کار می‌رود که عام‌گرایی[۱۰] و انسان‌گرایی فیلسوفان را نشان می‌دهد. یعنی فرهنگ خاص انسان است، ورای هرگونه تمایز میان مردم یا طبقات. پس می‌بینیم که در عصر روشنگری، فرهنگ همراه با دیگر واژگان و مفاهیم آن عصر مثل پیشرفت، تحول، تعلیم و تربیت و خرد قرار می‌گیرد.
فرهنگ در معنای مجازی در قرن هجدهم به زبان آلمانی راه می‌یابد. مفهوم آلمانی فرهنگ از آغاز قرن نوزدهم، به مشخص‌سازی و مستحکم کردن تفاوت‌های ملی گرایش پیدا می‌کند (کوش؛ ۱۷ و ۲۰). بنابراین در مقابل گرایش عام‌گرایانه فرانسوی به فرهنگ، با مفهومی خاص‌گرا روبرو می‌شویم. تصور خاص‌گرایانه‌‌ای که ‌آلمانی‌ها از فرهنگ داشتند، به تصوری نسبی‌گرایانه از فرهنگ می‌ انجامد. بنابراین نسبی‌گرایی ‌فرهنگی هم یک اصل روش‌شناختی و هم به مثابه‌ی اصلی معرفت‌شناختی مورد توجه قرار می‌گیرد. البته همین خاصگرایی هم در چهارچوب تعریف هنجاری از فرهنگ قرار دارد و تنها تکثر هنجارها و ارزشها را میپذیرد.

۲-۷-۲- تعریف توصیفی

تعریف تایلور نمونهی بارزی از تعریف توصیفی است. در تعریف توصیفی، فرهنگ در محصولات والای فکری و هنری خود را نشان نمی‌دهد، بلکه در شیوه‌ی زندگی مردم تنیده شده است. فرهنگ، تجربه‌ی زیست‌شده‌ی انسان‌ها در زمان و مکان خاص است. از این رو، تمایز بین فرهنگ متعالی و فرهنگ منحط یا مبتذل بی‌معنی است.
مردم در تفکر عامیانه خود به طور معمول رفتار و کارهای انسان‌ها را جنبه‌ای از طبیعت حیوانی آنان می‌دانند اما جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان نوین چنین بیان تحقیر کننده‌ای را رد می‌کنند. آنان بر اساس تعریف کلاسیک تایلور با این فرض آغاز می‌نمایند که تنها نوع انسان دارای فرهنگ است (بیلینگتون؛ ۳۱). به بیان دیگر انسان بودن مساوی است با فرهنگ داشتن. آنچه در این تعریف مهم است اینکه در این تعریف، مفهوم پیشرفت دیگر وجود ندارد و به اموری که در لحظه‌ی معینی از زمان قابل مشاهده است و تحول آن قابل اندازه‌گیری است توجه می‌کند. به عبارت دیگر این تعریفی توصیفی و عینی است نه هنجاری و دستوری. این تعریفی است که متخصصین علوم اجتماعی می‌پذیرند. اما در سایر رشته‌ها و در امور مدیریتی و اداری، فرد با فرهنگ فردی است که ادبیات و هنر بداند.
عنوان کتاب تایلور (فرهنگ ابتدایی) نیز خود نشان‌دهنده معنای تازه‌ی فرهنگ است که دیگر برابر علم و ادب و آراستگی به فضیلت‌های انسانی نیست که تنها مردمان فرهیخته را در بر بگیرد. مردمان فرودست یا ابتدایی هم صاحب فرهنگ هستند. فرهنگ شامل همه پدیده‌های خاص زندگی انسانی است و شیوه‌ی زیست انسان‌هاست. پس دیگر انسانِ بی‌فرهنگ یا جامعه‌ی بی‌فرهنگ نداریم، زیرا زندگی اجتماعی انسان‌ها، اساسا به معنای در فرهنگ زیستن است.
تعریف تایلور این فرصت را هم فراهم می‌آورد که به جای مطالعه‌ی فرهنگ به مطالعه‌ی فرهنگ‌ها بپردازیم. بنابراین تعریف تایلور خللی بود که در نظریه تحول‌گرایانه‌ی تک‌خطی که در آن زمان وجود داشت. پرداختن به فرهنگ خاص، یعنی پرداختن به سیستم‌‌های اجتماعی-فرهنگی که هر مجموعه جداگانه بشری مانند یک قبیله یا یک ملت از آن برخوردار است.
به طور کلی مردم‌شناسی، فرهنگی را مطالعه می‌کند که قلمرویی وسیع دارد، فرهنگ به تمامی مظاهر زندگی اطلاق می‌شود. با این تعبیر هر شیء و اثر و رسم و اندیشه‌ای و هر شیوه‌ی بیان و رفتاری که به جامعه مربوط باشد، جزو فرهنگ است. حاصل این مطالعه این است که همه چیز فرهنگ تلقی می‌شود. فرهنگ به این ترتیب به دنیای علوم پیوسته است و همه‌ی خصوصیات علم امروزی را به خود گرفته است از آن جمله است آرمان نداشتن و با اندیشه، بیگانه بودن. علم امروز به بررسی و پژوهش میپردازد تنها درباره آنچه هست و به صورتی که هست نه درباره‌ی آنچه باید باشد و صورت و ماهیتی که باید داشته باشد (نیرمحمدی؛ ۱۶۷).

۲-۷-۳- تعریف اسنادی

در مقابل تعریف کلی (تعریف انسان‌شناختی) از فرهنگ و نگاه وسیع به آن، تعریف جزئی و محدود فرهنگ، عبارت خواهد بود از آثار و محصولات و فرآورده‌های فرهنگی. این تعریف از فرهنگ در هنر و ادبیات (موسیقی، رسانه‌ها، تئاتر، معماری، مد) به کار می‌رود و معیار سنجش آن نیز همان افراد داخل میدان هنر و ادبیات خواهند بود.
در آثار بوردیو[۱۱] واژه‌ی فرهنگ در همین معنا به کار می‌رود که به آثار فرهنگی باز می‌گردد؛ یعنی به تولیداتی نمادین که از نظر اجتماعی با ارزش هستند و به قلمرو هنرها و ادبیات مربوط می‌شوند. بوردیو وقتی می‌خواهد از فرهنگ در معنای انسان‌شناختی آن استفاده کند از مفهوم عادتواره استفاده می‌کند (کوش؛ ۱۳۷). از نظر لوکاچ[۱۲] نیز فرهنگ عبارت است از کل فرآورده‌ها، توانایی‌ها و استعدادهای ارزشمند که از جهت حفظ و تامین فوری زندگی غیرضروری است. برای نمونه زیبایی یک خانه به مفهوم فرهنگ تعلق می‌گیرد. پس از نظر او وقتی می‌پرسیم امکان‌پذیری اجتماعی فرهنگ چگونه است؟ پاسخش این است که فرهنگ در دسترس جامعه‌ای است که در آن نیازهای اولیه تامین شده باشد (صالحی؛ ۱۱۱).
این معنا از فرهنگ که به معنای هنرها در نظر گرفته می‌شود، از یک منظر نزدیک به معنای اول (تعریف هنجاری) است. چرا که در این معنا هم سطوح بالایی از فرهیختگی تعریف می‌شود که تنها تعداد معدودی از افراد می‌توانند به آن دست پیدا کنند. همچنین از یک منظر دیگر، این معنا به معنای دوم فرهنگ (تعریف توصیفی) نزدیک می‌شود، چرا که در تعریف توصیفی هم روی میراث مشترک و جمعی بودن فرهنگ تاکید می‌شود، همانطور که آثار فرهنگی و هنری یک جامعه به نوعی نماینده‌ی فرهنگ آن جامعه به خصوص در عرصه روابط متقابل بین فرهنگی معرفی می‌شود. در واقع این تعریف از فرهنگ همانطور که به آثار موجود هنرمندان و روشنفکران دلالت می‌کند، نشان‌دهنده وضعیت کلی یک جامعه نیز می‌باشد.

۲-۸- ویژگی‌های فرهنگ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 10:19:00 ق.ظ ]




الگوریتم Boosting اثبات می­ کند که یک کلاسه کننده ضعیف زمانی می‌تواند تبدیل به یک کلاسه‌کننده قوی شود که در قالب تشخیص احتمالا درست(PAC)[100] قرار گیرد.یکی از معروف‌ترین الگوریتم‌های این خانواده AdaBoost می‌باشد که جزء 10 الگوریتم برتر داده کاوی محسوب می‌شود. در این روش، اریبی در کنار واریانس کاهش می‌یابد و مانند ماشین‌های بردار پشتیبان حاشیه‌ها افزایش می‌یابند. این الگوریتم از کل مجموعه داده به منظور آموزش هر دسته‌کننده استفاده می‌کند، اما بعد از هر بار آموزش، بیشتر بر روی داده‌های سخت تمرکز می‌کند تا به درستی کلاسه بندی شوند. اين روش تکراري تغيير انطباقي به توزيع داده های آموزش با تمرکز بيشتر بر روي نمونه هايي است که قبلا بطور صحيح کلاس بندي نشده اند. در ابتدا تمام رکوردها وزن يکساني مي­گيرند و بر خلاف Bagging وزن ها در هر تکرار افزایش پیدا خواهند کرد. وزن نمونه هايي که به اشتباه طبقه بندي شده اند افزايش خواهد يافت در حالی که وزن آن دسته از نمونه‌هایی که به درستي کلاس بندي شده اند کاهش خواهد يافت. سپس وزن دیگری به صورت مجزا به هر دسته‌کننده با توجه به دقت کلی آن  اختصاص داده می‌شود که بعدا در فاز تست مورد استفاده قرار می‌گیرد. کلاسه بندهای دقیق از ضریب اطمینان بالاتری برخوردار خواهند بود. در نهایت هنگام ارائه یک نمونه جدید هر کلاسه بند یک وزن پیشنهاد می‌دهد و برچسب کلاس با رأی اکثریت انتخاب خواهد شد]15[.
همچنین الگوریتم­های Boosting مانند Adacost ]21[، ]RareBoost22[، وSMOTEBoost ]23[، که با تنظیمات جمعی[101] برای یادگیری عدم توازن کلاس استفاده شده اند،نیز می­توانند برای SVM بکار گرفته شوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    • AdaBoost : بسیاری از مشکلات عملی الگوریتم های Boosting را حل کرده است.در این روش در ابتدا همه وزن ها یکسان هستند، اما در هر دور، وزن نمونه هایی که به اشتباه طبقه بندی شدند افزایش می یابند و این باعث میشود که یادگیرنده تمرکز بیشتری بر روی نمونه های سخت داشته باشد.
    • Rare-Boost : نمونه های مثبت-غلط را نسبت به نمونه های مثبت-درست مورد سنجش قرار میدهد تا مشخص شود که این نمونه ها تا چه اندازه به درستی تشخیص داده شده اند و همچنین نمونه های مثبت-غلط را نسبت به نمونه های منفی-درست نیز مورد سنجش قرار می دهد.
    • یکی دیگر از الگوریتم هایی که از روش Boosting برای مقابله با مشکل عدم توازن کلاس استفاده می­ کند، الگوریتم SMOTEBoost است.این الکوریتم تشخیص داد که Boosting ممکن است مانند روش بیش نمونه برداری از مشکل بیش برازش رنج ببرد.در SMOTEBoost ، برای ایجاد تغییر در توزیع داده ها از روش بروز رسانی وزن مربوط به هر نمونه استفاده نمیشود، بلکه در این روش با بهره گرفتن از الگوریتم SMOTE، نمونه های جدیدی به کلاس اقلیت اضافه میشود و از این طریق باعث ایجاد تغییر در توزیع داده می­ شود.

2-9-3 روش­های یادگیری عدم تعادل داخلی[102] برای ماشین بردار پشتیبان(روش­های الگوریتمیک)

در این بخش برای کاهش حساسیت الگوریتم SVM به عدم تعادل کلاس، تغییرات الگوریتمی پیشنهاد می­ شود.

2-9-3-1 هزینه خطای متفاوت[103]

همانطور که در بخش 2-8-1 بیان شد، دلیل اصلی حساسیت الگوریت به عدم توازن کلاس این است که تابع هدف حاشیه نرم که در معادله (2-34) ارائه شد، برای طبقه بندی اشتباه منفی[104] و طبقه بندی اشتباه مثبت[105] هزینه یکسانی را در نظر می گیرد. این امر باعث میشود که ابرصفحه جداکننده به سمت کلاس اقلیت انحراف پیدا کند و مورب[106] شود که نهایتا منجر به تولید مدلی با بهینگی کمتر از حد مطلوب[107] می شود.
متد یک روش یادگیری حساس به هزینه است که برای غلبه بر این مشکل ارائه شده است]16[.در این روش، تابع هدف حاشیه نرم[108]، تغییر می­ کند و دو هزینه متفاوت برای طبقه بندی اشتباه اختصاص می­دهد.به طوری که ، هزینه طبقه بندی اشتباه برای نمونه های کلاس مثبت، و ، هزینه طبقه بندی اشتباه برای نمونه های کلاس منفی است.فرمول (2-35) زیر این شرایط را نشان می­دهد.

(2-35)
ما در اینجا کلاس مثبت را به عنوان کلاس اقلیت، و کلاس منفی را به عنوان کلاس اکثریت در نظر می­گیریم.اگر برای طبقه بندی اشتباه نمونه های کلاس اقلیت، هزینه بیشتری را نسبت به نمونه های کلاس اکثریت اختصاص دهیم(>)، اثر عدم توازن کلاس کاهش می یابد.بنابراین الگوریتم SVM اصلاح شده تمایلی ندارد که برای کاهش misclassification کلی، ابرصفحه جداکننده را به سمت نمونه های کلاس اقلیت انتقال دهد زیرا اکنون به نمونه های کلاس اقلیت، هزینه misclassification بیشتری اختصاص داده شده است.
فرم لاگرانژ دوگانه[109] برای تابع هدف تغییر یافته را میتوان به صورت زیر بیان کرد:

(2-36)
و ضرایب لاگرانژ را برای نمونه های مثبت و منفی نشان می­دهد.این مشکل بهینه سازی دوگانه را میتوان همانند مشکل بهینه سازی SVM نرمال حل کرد]20[.
با بهره گرفتن از روش DEC، و در صورتی که مساوی با نسبت کلاس اقلیت به کلاس اکثریت تنظیم شود، میتوان نتایج طبقه بندی مناسبی را بدست آورد]18[.
2-9-3-2 یادگیری یک کلاس[110]
دو روش متعادل سازی مجدد[111] برای آموزش SVM با مجموعه داده های بسیار نامتوازن ارائه شده است.روش اول مدل SVM را تنها با نمونه های کلاس اقلیت آموزش می­دهد]24[. در روش دوم، متد DEC توسعه داده شده است و در آن هزینه طبقه بندی اشتباه برای نمونه های کلاس اکثریت و هزینه طبقه بندی اشتباه برای نمونه های کلاس اقلیت اختصاص داده شده است.تعداد نمونه هاس کلاس اقلیت است]25[.نتایج تجربی بدست آمده از مجموعه داده های به شدت نامتوازن در دنیای واقعی و همچنین مجموعه های ساختگی، نشان می­دهد که این روش­ها از متدهای معمول متعادل سازی مجدد موثرتر هستند.

2-9-3-3ZSVM

zSVM یکی دیگر از روش های اصلاح الگوریتمی برای SVM است که برای یادگیری از مجموعه داده های نامتوازن پیشنهاد شده است]26[.در این روش در ابتدا یک مدل SVM با بهره گرفتن از مجموعه داده نامتوازن آموزشی[112] اصلی توسعه داده شده است.پس از آن مرز تصمیم گیری[113] مدل حاصل اصلاح شده است تا تمایل و سوگیری[114] آن به سمت کلاس اکثریت (منفی) حذف شود. تابع تصمیم گیری SVM استاندارد داده شده در فرمول (2-33)را در نظر بگیرید که می ­تواند به صورت زیر باز نویسی شود :

(2-37)
که ضریب بردارهای پشتیبان مثبت، وضریب بردارهای پشتیبان منفی است.M1و M2 نیز بیانگر تعداد نمونه های آموزشی مثبت و منفی هستند.در این روش، شدت مقادیر از بردارهای پشتیبان مثبت، با ضرب همه آنها در مقدار کوچک مثبتی به نام z ، افزایش می یابد.سپس تابع تصمیم تغییریافته را می­توان به شرح زیر بیان کرد :

(2-38)
این تغییر باعث افزایش وزن بردارهای پشتیبان مثبت در تابع تصمیم گیری می شود و درنتیجه تمایل به سمت کلاس منفی اکثریت کاهش می­یابد.
2-9-3-4 روش­های اصلاح کرنل [115]
در این روش ها، حساسیت الگوریتم SVM نسبت به عدم توازن کلاس از طریق اصلاح عملکرد تابع هسته مرتبط[116] کاهش می­یابد.از جمله این روش ها می­توان به همترازی مرز کلاس[117] ،همترازی هدف کرنل[118]درجه بندی حاشیه [119] اشاره کرد.در بسط این روش، تابع هدف SVM به گونه ای تغییر می­یابد که این تغییر هم بر حسب جریمه و هم بر حسب حاشیه خواهد بود.در این صورت اگر در مرز تصمیم سوگیری وجود داشته باشد، می­توان آن را بهبود داد]29[.همچنین تکنیک هایی در زمینه کلاسه بندهای مبتنی بر کرنل[120] ارائه شده است که برخی عبارتند از: الگوریتم ساخت کلاسه بند کرنل بر حسب OFS[121] و براوردکننده [122]ROWLS ، الگوریتم KNG[123]برای خوشه بندی نامتوازن]30[، الگوریتم P2PKNNC بر مبنای K نزدیک ترین همسایه و الگوی ارتباطیp2p ]31[، ماشین بردار رابط[124]AdaBoost ]32[ و موارد دیگر.
2-9-3-5 یادگیری فعال[125]
روش های یادگیری فعال نیز به عنوان روشی برای حل مشکل عدم توازن برای SVM ، ارائه شده است و با روش های مرسوم متفاوت است.استراتژی یادگیری فعال موثری برای غلبه بر مشکل ارائه شده است.این روش به صورت متناوب از بین داده آموزشی مشاهده نشده، نزدیک ترین نمونه به ابر صفحه جدا کننده را انتخاب می­ کند و ان را به مجموعه آموزشی می افزاید.این کار برای اموزش مجدد کلاسه بند صورت می­گیرد.با انتخاب معیار توقف زودهنگام، این متد می ­تواند زمان آموزش را به طرز قابل توجهی در مجموعه داده های نامتوازن بزرگ مقیاس کاهش دهد]33[.

2-9-3-6 روش های ترکیبی

علاوه بر روش های بالا، روشی تحت عنوان FSVM-CIL ارائه شده است که از مفاهیم فازی برای برخورد با مشکل عدم توازن کلاس استفاده می­ کند که در فصل بعد به مرور آن می­پردازیم.همچنین برخی روش­ها برای حل مشکل عدم توازن از ترکیب روش­های خارجی و داخلی استفاده کردند.به عنوان مثال، روش HKME[126]، برای حل این مشکل از ترکیب SVM استاندارد باینری و کلاسه بند one-class SVM استفاده می­ کند]35[.
در روشی دیگر، الگوریتم SMOTE با متدDEC ترکیب شده است که کارایی بهتری را نسبت به استفاده جداگانه از هر کدام از این روش ها نشان می­دهد]18[.

فصل سوم:

روش تحقیق

3-1مقدمه

الگوریتم های متفاوتی برای بهبود SVM و بهبود نتایج ارائه شده است. در فصل قبل ماشین بردار پشتیبان و همچنین مفاهیم فازی و تکنیک حداقل مربعات را شرح دادیم.در این فصل به بررسی الگوریتم های ماشین بردار پشتیبان حداقل مربعات[127](LS-SVM) و ماشین بردار پشتیبان فازی[128](FSVM) می­پردازیم.
3-2 ماشین بردار پشتیبان فازی برای یادگیری عدم توازن کلاس[129]
مطالعات به خوبی نشان می دهد که SVM علاوه بر عدم تعادل، به نویز و داده های پرت موجود در مجموعه داده نیز حساس است.بنابراین می توان ادعا کرد که اگرچه روش های یادگیری عدم تعادل موجود می­توانند باعث کاهش حساسیت الگوریتم SVM به عدم توازن شوند، اما این الگوریتم هنوز به نویز و داده های پرت موجود در مجموعه داده حساس است که هنوز باعث تولید مدل هایی با بهینگی کمتر از حد مطلوب می­ شود.در واقع برخی از روش های یادگیری عدم تعادل مانند بیش نمونه برداری تصادفی و SMOTE، با تکثیر نمونه های نویزی و داده های پرت موجود، می­توانند مشکل را بدتر کنند.
روش ماشین بردار پشتیبان فازی برای یادگیری عدم توازن کلاس(FSVM-CIL)، یک روش بهبود یافته ازSVM است که مسئولیت رسیدگی به مشکل عدم توازن کلاس و همچنین داده های نویزی و پرت را دارد]34[.اکنون این روش را با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار می­دهیم.

3-2-1 روش SVMFuzzy

در الگوریتم SVM استاندارد، اهمیت تمام نقاط داده یکسان در نظر گرفته می­ شود و در تابع هدف به همه انها یک هزینه طبقه بندی اشتباه یکسان اختصاص داده می­ شود که این امر می ­تواند در مجموعه داده های نامتوازن، منجر به تولید مدل هایی با بهینگی کمتر از حد مطلوب شود.همچنین این امر(اختصاص اهمیت یکسان به تمام نقاط داده)، می ­تواند باعث حساسیت SVM به نویز و داده ­های پرت نیز شود.حضور داده های پرت و نمونه های نویزی(به خصوص در اطراف منطقه مرزی کلاس) می ­تواند موقعیت و جهت ابر صفحه جدا کننده را تحت تاثیرقرار دهد و منجر به تولید مدل هایی با بهینگی کمتر از حد مطلوب شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:18:00 ق.ظ ]




شماره سوالات پرسشنامه

متغیرها

۱و۲

آگاهی از برند

۳الی۶

نوگرایی بمصرف کننده

۷الی۱۰

وفاداری مصرف کننده به برند

۱۱الی۱۳

تداعی از برند

۱۴الی۱۵

کیفیت ادراک شده

۱۶و۱۷

تناسب برند تعمیم یافته با برند مادر

۱۸الی۲۰

ارزیابی مصرف کننده از تعمیم برند

جدول ۱-۳ سوالات مربوط به سنجش متغیرها
۳-۶-۱ مقیاس و طیف ابزار اندازه گیری تحقیق:
در این تحقیق ابتدا از مطالعات کتابخانه ای جهت تعریف مفاهیم و شاخص‌ها و متغیرها استفاده شده و در مرحله ی بعد با ارائه پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آماری آنها،فرضیات مورد آزمون قرار گرفته اند.لذا ابزار تحقیق،ابزاری مرکب از مطالعات کنابخانه ای و تحقیق میدانی محسوب ‌می‌شود.همه متغیرهای این تحقیق با بهره گرفتن از پرسشنامه اندازه گیری شده است.پرسشنامه ی تحقیق حاضر با بهره گرفتن از طیف لیکرت ۷ گزینه ای که بیشترین کارآیی را در تحقیقات رفتاری دارد،تدوین شده است.طیف لیکرت شامل مجموعه ای از سؤالات است که بار نگرشی یا ارزشی همه آنها تقریبا برابر تلقی ‌می‌شود.در مورد عبارات مثبت، محقق ارزش‌های عددی مقیاس را طوری تعیین می‌کند که بیشترین یا بالاترین ارزش عددی یا امتیاز به موافق ترین گزینه‌ها تعلق گیرد.
نوع مقیاس تحقیق حاضر به دلیل استفاده از طیف لیکرت،ترتیبی[۴۶] یا رتبه ای[۴۷] است.در این سطح متغیرها علاوه بر درجه بندی بر حسب دارا بودن یا نبودن صفت مورد مطالعه،بر حسب شدت و ضعف اندازه ی آن صفت با ترجیحاتشان نیز مشخص ‌می‌شوند،این شدت و ضعف،بصورت تقدم و تأخر،بدون مشخص بودن میزان اختلاف در درجات مختلف بیان ‌می‌شود.پرسشنامه ی تحقیق حاضر شامل دو بخش اصلی ‌می‌باشد.بخش اول مشخصات دموگرافیک مربوط به نمونه ی آماری و بخش دوم سؤالات اصلی تحقیق برای سنجش متغیرها ‌می‌باشد .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با روش ارزش گذاری برای گزینه‌های کاملا مخالفم طیف لیکرت،ارزش یا مقدار ۱ و برای گزینه‌های کاملا موافق، ارزش یا مقدار ۵،در نظر گرفته شده،مقیاس ترتیبی یا رتبه ای به مقیاس شبه فاصله ای[۴۸] تبدیل ‌می‌شود که امکان استفاده ی پژوهشگر از امار پارامتریک و مدل سازی معادلات ساختاری را فراهم می‌کند.
۳-۷ اعتبار و پایایی ابزار اندازه گیری پژوهش
پیش از اطمینان نهایی به ابزار اندازه گیری و بکارگیری آنها در مرحله ی اصلی جمع آوری داده‌ها،ضرورت دارد که پژوهشگر از طریق علمی،اطمینان نسبی لازم را نسبت به معتبر بودن بکارگیری ابزار مورد نظر پیدا کند(خاکی، ۱۳۸۸: ۲۴۴).
۳-۷-۱ روایی[۴۹] ابزار پژوهش
مفهوم روایی به این سؤال پاسخ می دهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه ی مورد نظر را می سنجد.بدون آگاهی از اعتبار ابزار اندازه گیری نمی‌توان به دقت داده‌های حاصل از آن اطمینان داشت (سرمد، ۱۳۸۵: ۱۷۰).به عبارت دیگر روایی به این معنی است که چگونه می‌توانیم اطمینان یابیم که ابزار جمع آوری داده واقعا به اندازه گیری همان مفهوم مورد نظر پرداخته یا چیز دیگری را سنجیده است؟به عبارت دیگر آیا ابزار سنجش توانسته است خصوصیتی را که قصد سنجش آن را داشته است بسنجد یا نه؟( سکاران، ۱۳۸۱: ۲۲۳).
چون در این تحقیق،مهم ترین ابزار جمع آوری اطلاعات و اندازه گیری متغیر‌ها،پرسشنامه است،روایی پرسشنامه از اهمیت خاصی برخوردار است.طرح پرسشهای درست با عباراتی که ابهام آن به حداقل ممکن برسد،شرط اساسی برای روایی پرسشنامه است.در این پژوهش از اعتبار عاملی و اعتبار صوری ابزار گردآوری داده‌ها مورد بررسی گردیده -است. قابل ذکر است،جهت تظیم پرسشنامه از شاخص‌های موجود در تحقیقات قبلی مرتبط با موضوع پژوهش استفاده شده است.توجه به استاندارد بودن پرسشنامه، روایی پرسشنامه با بهره گرفتن از نظرات استاد راهنما تأیید شده است.
۳-۷-۲ پایایی (قابلیت اعتماد)[۵۰]ابزار پژوهش
در این پژوهش،محاسبه پایایی سازگاری بین سؤال ها مورد نظر بوده است؛از آنجا که معمول ترین آزمون پایایی سازگاری درونی،ضریب آلفای کرونباخ است که برای سؤال ها یا طبقات چند مقیاسی استفاده می شود( دانایی فرد، الوانی، آذر، ۱۳۸۳)،برای سنجش اعتبار یا پایایی سازگاری درونی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است.
مقصود از پایایی آن است که اگر ابزار اندازه‌گیری را در یک فاصله‌ی زمانی کوتاه چندین بار و به گروه واحدی از افراد بدهیم نتایج حاصل نزدیک به هم باشد.برای اندازه‌گیری پایایی از شاخصی به نام “ضریب پایایی” استفاده می‌کنیم و اندازه‌ی ان معمولاً بین صفر تا یک تغییر می‌کند.ضریب پایایی “صفر” معرف عدم پایایی و ضریب پایایی “یک"، معرف پایایی کامل است(خاکی، ۱۳۷۹، ص۲۴۵).
در این تحقیق برای سنجش پایایی پرسشنامه‌ها،یک مرحله پیش آزمون انجام گرفت.بدین صورت که ابتدا تعداد ۳۰ پرسشنامه در جامعه‌ی مورد نظر توزیع و جمع‌ آوری گردید و پس از وارد کردن داده‌ها،با بهره گرفتن از نرم افزار Spss ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) محاسبه گردید.
فرمول محاسبه‌ی آلفای کرونباخ به شرح زیر است.
j : تعداد زیرمجموعه‌ی سئوال‌های پرسشنامه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:18:00 ق.ظ ]




  • سازمان تجارت جهانی (WTO)

اکنون جامعه جهانی شاهد رابطه ای نزدیک میان مسائل زیست محیطی و امور تجاری است. سازمان تجارت جهانی دارای نهاد خاص حل و فصل اختلافات، از جمله در خصوص مسائل زیست محیطی است. درست است که از اهداف این سازمان این است که با رویکردی بین المللی، مسائل زیستی را برای نخستین بار در چهارچوب نظام تجارت جهانی مطرح نماید و برنامه هایی نظیر توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست را در نظر دارد، اما رویکرد این سازمان به مسائل زیست محیطی، رویکردی است تجاری در سطح بین المللی و نمی توان این سازمان را یک مرجع بین المللی تخصصی در جهت حل وفصل اختلافات زیست محیطی در سطح جهانی تلقی کرد زیرا در آن ساز و کارهای پیچیده متناسب با تمامی موضوعات مرتبط با محیط زیست بین الملل دیده نمی شود(جلالی، پیشین،۶۹_۷۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • دادگاه ها و نهادهای داوری منطقه ای

امروزه دادگاه ها و نهادهای منطقه ای وفراملی متعددی در سطح جهان، جهت حل وفصل اختلافات زیست محیطی بین المللی وجود دارد. دیوان دادگستری اروپایی، نه تنها نسبت به کشورهای عضو اتحادیه اروپا بلکه نسبت به تمام ارگان های اتحادیه، مؤسسات خصوصی و افراد حقیقی صلاحیت تصمیم گیری قانونی دارد. درآراء دیوان دادگستری اروپایی می توان آراء وتصمیمات فراوانی را درخصوص حقوق بین الملل محیط زیست بخصوص درموردآب، هوا، زباله وطبیعت یافت. هرچند تصمیمات متعددی در خصوص حقوق بین الملل محیط زیست دراین دادگاه اتخاذ شده است، اما این دادگاه متعلق به محدوده جغرافیایی خاصی است(جلالی، پیشین،۷۹) .دادگاه هایی نظیر دادگاه اروپایی حقوقی بشر و شورای اروپا نیز، نمونه های دیگری ازدادگاه ها هستند که در سطح منطقه ای وجود دارند. بیشتر این دادگاه ها در اروپا وامریکا قرار دارند به همین دلیل ما در ذیل اشاره مختصری به دعاوی محیط زیستی که در این دیوان ها مطرح بوده اند می نماییم:
بیشترین تلاش های صورت گرفته برای حفاظت از محیط زیست در اروپا وامریکا متمرکز بوده است. دیوان عدالت اروپایی (ICJ) دادگاه حقوق بشر اروپایی وشورای اروپا قواعدی برای محیط زیست که درمراجع ملی منطقه ای قابل استناد است وضع نموده اند وبه مرحله اجرا گذارده اند. برای نمونه دیوان عدالت اروپایی درمواردی توسل به افراد وسازمان های غیر دولتی را برای اجرای آیین نامه ها دستورالعمل های اتحادیه اروپا راجع به محیط زیست تجویز نموده است (Fitzmaurice 1999:629,).
دادگاه اروپایی حقوق بشر وشورای اروپا هم درزمینه ارائه تعریف واجرای مقررات بین المللی محیط زیست که قابل استفاده در مراجع قضایی منطقه ای ویا دادگاه های داخلی باشد، پیشرفت های زیادی داشته اند. شورای اروپا علاوه برتصویب کنوانسیون مسئولیت مدنی در رابطه با خسارات ناشی از فعالیت های تهدید کننده محیط زیست، در ۴ نوامبر۱۹۹۸ کنوانسیونی را در حمایت کیفری از محیط زیست، برای امضاء کشورها تهیه کرد. این کنوانسیون دربردارنده قوانینی در زمینه جرایم خاصی است که به جرایم عمدی، غیرعمدی وشبه عمدی تقسیم می شوند ومرتکبین آن جرایم، با ایجادآلودگی،خسارت به محیط زیست وارد می کنند. این کنوانسیون ها فقط در سطح منطقه ای قدرت اجرایی دارند وبعنوان نظامی که بتواند به طورکامل در سطح بین المللی از حقوق محیط زیست حمایت کند، تلقی نمی شوند.
دادگاه حقوق بشر اروپایی در تصمیم خود در پرونده لوپز_استرا در سال ۱۹۹۴ با تمسک به قواعد سنتی حقوق بشر، حمایت از محیط زیست را توسعه داد، هرچند درمجموع از تسری این رویه قضایی به پرونده های بعدی خودداری نموده است.
شورای اروپا نیز کوشیده است که استانداردهای حمایت از حقوق محیط زیست در اروپا و درسطح بین المللی را هماهنگ نموده وبا تدوین معاهداتی چند جانبه دولت ها را ملزم سازد تا قوانین داخلی خود را با استانداردهای مذکور مطابقت دهند. علاوه برمعاهده ناظر برمسئولیت مدنی خسارات ناشی از فعالیت های خطرناک برای محیط زیست، شورا در۴ نوامبر۱۹۹۸ معاهده دیگری به نام حفاظت از محیط زیست به وسیله قوانین کیفری را برای امضا اعضا آماده کرد.این معاهده دولت های عضو راموظف می کند تا با وضع قوانین داخلی انواع خاصی ازآلودگی وتخریب محیط زیست را قطع نظر از عمدی یاغیزعمد بودن آنها جرم محسوب نمایند[۳].
دادگاه حقوق بشر اروپایی با استناد به مواد مختلفی از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، حق به محیط زیست سالم به عنوان مصداقی از حق حیات، را مورد توجه قرار داده است. دادگاه اروپایی حقوق بشر حق حمایت خانه ویا زندگی خانوادگی شخصی در برابر آلودگی شدید را طبق ماده ۸ کنوانسیون اروپایی در قضیه« Ostra Lopez, V Spain 1994 Zo Ehrr277 »و حق اطلاع یافتن از سوانح زیست محیطی را باز هم طبق ماده۸ در قضیه «Guerra (Guerra V Italy 1988/ehrr 357)» به رسمیت شناخته است. میزان برخورداری از حق حمایت در برابر خطرات زیست محیطی براساس ماده۲ وحق حیات، البته با صراحت کمتر مورد بحث وپذیرش قرار گرفته است، برای مثال درقضیه (M&R L.M&R.V.Suiss 1996,2, Ehrr,cd.130). با استناد به بند یک ماده ۶ کنوانسیون حقوق بشر، دادگاه حقوق بشر اروپایی اعلام نمود که فشارهای مستقیم یا غیر مستقیم برمحیط زیست به شرط اینکه درمحدوده حقوق وتکالیف مدنی قرار بگیرد، تحت پوشش کنوانسیون قرار می گیرد. اعمال ماده ۶ کنوانسیون حقوق بشر نسبت به حقوق طرف ثالث در مسائل مربوط به برنامه ریزی های زیست محیطی در قضیه Ortenberg علیه اتریش پذیرفته شده است. ماده یک پروتکل الحاقی کنوانسیون حقوق بشر اروپایی ناظر بر حق حمایت از اموال وماده۱۴ کنوانسیون ناظر برعدم اعمال تبعیض دربرخورداری از حقوق مندرج در کنوانسیون نیز مورد استناد دادگاه حقوق بشری اروپا قرار گرفته است Cook and Chambers,2033,19)).
در امریکا قانون دعاوی شبه جرم بیگانگان تا حدودی امکان تعقیب نقض مقررات محیط زیستی در دادگاه های فدرال را فراهم ساخته است. همانطور که شعبه دوم در دادگاه استیناف درپرونده کادیک علیه کارازیک یادآوری کرده حقوق بین الملل نیز به دولتها اجازه می دهد که راهکارهای حقوقی مناسب مانند امکان اقامه دعاوی شبه جرم به نحوی که درقانون شبه جرم خارجیان مقرر شده، پیشبینی نمایند. قانون دعاوی شبه جرم خارجیان دارای محدوده وسیعی است(kadik,388,1997).
تخلف از اصول وقواعد جهانی، الزام آور وتعریف شده حقوق بین الملل عرفی، درمحاکم مذکور قابل تعقیب قضایی است ومحاکم کشور امریکا با مراجعه به رویه دولتها براساس معاهدات، تصمیمات قضایی، اعلامیه های سازمان ملل وآراء علمای حقوق بین الملل محتوا وماهیت حقوق بین الملل عرفی در این زمینه را روشن می کنند(Habana,677,1990).
باوجود توصیفاتی که از دیوان های بین المللی ومنطقه ای بیان شد وتلاش این دیوان ها برای بررسی دعاوی با موضوعات محیط زیستی، اما اقدامات عملی کافی بخصوص درمورد ریزگردها صورت نگرفته است. لذا نیاز به تشکیل یک دیوان بین المللی برای برسی دعاوی با موضوع محیط زیست ضروری بنظر می رسد. اگر دعاوی مربوط به ریزگردها در یک دادگاه بین المللی محیط زیست مطرح شود، اولاً هزینه ها برای طرفین اختلاف یکسان و برابرمی شود و ثانیاً، برخی مسائل زیست محیطی که به دلیل دارا بودن ابعاد بین المللی، در حوزه حقوق داخلی امکان حل وفصل ندارند، با ایجاد دادگاه بین المللی محیط زیست قابل رسیدگی می شوند (جلالی، پیشین،۷۵). دادگاه مستقل قضایی جهت رسیدگی به تعرضات نسبت به محیط زیست، قادرخواهد بود میان تمامی بازیگران حوزه بین الملل ایفای نقش نماید و متناسب با شرایط از محیط زیست به عنوان میراث مشترک انسانی حفظ و حراست کند.
فصل دوم اصول کلی حقوق بین الملل محیط زیست
براساس قواعد کلاسیک حقوق بین الملل، هرگاه تاثیر آلودگی از یک کشور به کشور دیگر سرایت پیدا نماید باید قواعد کلی مربوط به آلودگی های فرامرزی اجرا شود. موارد زیر را می توان ازجمله اصول خاص مربوط به آلودگی فرامرزی دانست؛

  • ازخلل رویه قضایی بین المللی واجرای قواعد کلی حقوق بین الملل اصل بنیادین حقوق محیط زیست درخصوص آلودگی های فرامرزی شکل گرفت که دراصل ۲۱ اعلامیه استکهلم به صورت زیر آمده است: «دولت ها برطبق منشور سازمان ملل متحد واصول کلی حقوق بین الملل دارای حق حاکمه برای بهره برداری از منابعشان، مطابق سیاست های محیط زیستی خود می باشند و مسئولند ترتیبی دهند تا فعالیت هایی انجام شده درحیطه صلاحیت یا نظارت آنها موجب زیان به محیط زیست کشورها یادرمناطق خارج ازمحدوده صلاحیت ملی نگردد». این اصل مانند بسیاری از اعلامیه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد واسناد بین المللی مربوط به حمایت بین المللی ازحقوق بشر، برحق حاکمه دولت ها دربهره برداری از منابع طبیعی خود تاکید می نماید. اما اشاره به سیاست های ملی زیست محیطی به این اصل رنگ زیست محیطی می دهد وتلویحا ًدولت ها را تشویق به انجام اقدامات هماهنگ برای حفاظت ازمحیط زیست می نماید. نکته دیگر این است که به موجب این اصل دولت ها تنها درمقابل فعالیت های خود مسئول نیستند بلکه دربرابر فعالیت های اشخاصی که تحت نفوذ ونظارت آنها نیز هستند خواه خصوصی یا عمومی مسئول می باشند.پس دولت ها موظف می گردند فعالیت هایی را که ممکن است برای محیط زیست درخارج از حیطه صلاحیت ملی آنها ایجاد خسارت می کند، تحت کنترل ومراقبت خود قرار دهند.این اصل بیشتر در رابطه با حرص دولت ها برای احداث سدهای بیشتر وبیشتر در مسیر رودخانه ها وخشک کردن تالاب ها موثر واقع شود.که برای نمونه می توان کشورهای ترکیه وایران را نام برد که با احداث سددر مسیر رودخانه های پرآب باعث ایجاد منبع عظیمی از ریزگرده بخصوص در کشور عراق شده اند. این اصل از نظرحقوقی یک متن غیر الزام آور است اما تبدیل به یک قاعده عرفی حقوق بین الملل شده است.
  • اصل همکاری: همکاری، کار با یکدیگر است برای رسیدن به هدفی مشترک(Harrison, 1998, P 53). ویژگی یکپارچگی محیط زیست ضرورت همکاری بین دولت ها را گریزناپذیر کرده است. همکاری عنصر ضروری هرگونه اقدام بین المللی در حفاظت از محیط زیست است. همکاری درانتقال تکنولوژی، روش ها و رویه های کنترل آلودگی، همکاری برای تمهید در سازگاری با آثار تغییرات ایجاد شده، همکاری در تبادل اطلاعات علمی، فنی، تکنولوژیکی، آموزش وارتقای آگاهی های عمومی نسبت به تغییرات ایجاد شده در محیط زیست براثرآلاینده ها و… را می توان مورد تأکید قرار داد.

این اصل در خیلی ازکنفرانس ها ومجامع بین المللی مورد تأکید قرار گرفته است. بدون شک این اصل به نحوی که دراصل ۲۴ اعلامیه استکهلم بیان شده است قلمرو وسیع تری ازآلودگی های فرامرزی دارد. دراین اصل آمده است: موضوعات بین المللی مربوط به حفاظت و بهبود محیط زیست باید باروح همکاری و برپایه مساوات به وسیله تمام کشورها، کوچک وبزرگ ، مورد بررسی قرار گیرند. همکاری ازطریق قراردادهای دوجانبه یا چند جانبه یاطرق موثر دیگر برای تحدید موثر، پیشگیری،کاهش وازبین بردن و محو صدمات وارده برمحیط زیست درنتیجه فعالیت های انجام شده درتمامی زمینه ها ، با رعایت حق حاکمیت وعلائق همه کشورها ضروری است. این اصل که به اشکال گوناگون درمتون غیرالزام آور[۴] وهمچنین در مواد معاهدات وکنوانسیون های بین المللی مختلف آورده شده است درکل مضمون حقوق بین الملل محیط زیست است.

  • اصول پیشگیری و کنترل: بکاربردن اصل احتیاط مستلزم آنست که درجایی که تهدیدات جدی یا امکان ورود خسارت های غیر قابل جبران بر محیط زیست وجود داشته باشد، نبود قطعیت علمی کافی در خصوص آثار زیانبار فعالیت مؤثر برمحیط زیست نباید به عنوان عذری برای تعلیق تدابیر اتخاذی به منظور حفاظت از محیط زیست قرار گیرد.(Bergen Ministerial Declaration, 1990)

یکی از تحولات مثبتی که در عرصه مسئولیت بین المللی ناشی از خسارات زیست محیطی در سال های اخیر واقع گردیده است، توجه جامعه بین المللی به اقدامات پیشگیرانه است. این امر با نگرش سنتی که بر اساس آن مسئولیت به دولتی منتسب است که باعث زیان شده مغایر می باشد. متفکران جدید حقوق بین الملل را عقیده بر این است که اعمال نظریه مسئولیت دولت پس از وقوع خسارت در بدو امر موجب گسترش و رشد منازعات، تضعیف همکاری وعدم امکان جلوگیری از انجام زیان می گردد. متخصصان حقوق بین الملل چنین استدلال می کنند که انجام اقدامات شکلی واجرایی از پیش، دولت هارا قادر می سازد تا از طریق یک نظام همکاری متقابل با بحران آلودگی های جوی فرامرزی برخورد نمایند. یکی از مهمترین اقدامات پیشگیرانه، مسئولیت دولت ها به اطلاع رسانی دقیق وکامل می باشد. این موضوع در اصل بیستم اعلامیه استکهلم به صراحت بیان گردیده است.
اصل پیشگیری یکی از مهم ترین اصول شناخته شده حقوق بین الملل محیط زیست می باشد. این اصل به طور صریح در اعلامیه ی ریو ۱۹۹۲ در مورد محیط زیست و توسعه پیش بینی شده است. تحقق این اصل در راستای اجرای فصل ۲۷ دستورکار۲۱ مستلزم نقش دهی به سازمان های غیردولتی است. این دستور کار به نقش بازیگران اجتماعی توجه دارد به طور کلی این بازیگران به دو قسمت افراد و مجامع و گروه ها طبقه بندی می شوند؛ زنان، جوانان، افراد بومی، کشاورزان، دانشمندان از جمله اشخاص حقیقی هستند که در حوزه ی حفاظت از محیط زیست مورد توجه قرار گرفته اند؛ در حالی که مجامع محلی، سندیکاها و سازمان های غیردولتی از جمله بازیگران گروهی می باشند؛که نقش هایی برای آن ها لحاظ شده است. تأمل در این بازیگران گویای چند واقعیت است؛ نخست اینکه، این بازیگران به دو گروه بزرگ اشخاص حقیقی و حقوقی تقسیم می شوند، دیگر آنکه در ماهیت غیردولتی بودن اشتراک دارند و سرانجام اینکه بطور مستقیم یا غیرمستقیم در صیانت از محیط زیست، اشتراک هدف دارند. امروزه سازمان های غیر دولتی از دو جهت به نظام عدالت کیفری در راستای تحقق اهداف خود کمک می ک‌نند. ازیک سو، با ایفای وظایف خود در زمینه ی اعلام و گزارش جرایم، نظام عدالت کیفری را در کشف و تعقیب جرائم کمک می کنند و از سوی دیگر با نقش آفرینی خود در فرایند کیفری به بزه دیدگان خاص یاری می رسانند. افزون بر این، با حساس سازی افکار عمومی و تبلیغات و اطلاع رسانی به موقع خود می توانند نقش مهمی در حمایت از محیط زیست ایفاء کنند.
پیشگیری همیشه بهتر از درمان بوده است، این قاعده در ارتباط با محیط زیست بسیار مهم تر است زیرا در برخی موارد از خسارات زیست محیطی، امکان اعاده وضع به حال سابق ممکن نیست. مثلا به سختی می توان نمک زاری که در اثر خشک شدن تالاب ها تشکیل شده است به حالت سابق برگرداند.
اقدمات احتیاطی دولت ها و ارگان ها می تواند نقش موثری در پیشگیری از خسارات زیست محیطی داشته باشد. طبق بند۳ ماده۳ کنوانسیون ساختاری سازمان ملل راجع به تغییرات اقلیمی« نباید به بهانه عدم وجود دلایل علمی مبنی بر وقوع تغییرات اقلیمی از انجام اقدامات احتیاطی خودداری یااین اقدامات را به تاخیر انداخت»(طلایی، ۱۳۸۲،۳۲).

  •  
      • نقش آموزش در پیشگیری از آلودگی محیط زیستی

     

آموزش در حقوق محیط زیست نقش اساسی در حفظ محیط زیست وجلوگیری از آلودگی، تخریب ویا سایر خسارات زیست محیطی دارد. آموزش هم در حقوق داخلی وهم در حقوق بین الملل باید بسیار مورد تاکید قرار گیرد. شاید خیلی از دولت مردان از دلایل شکل گیری، گسترش، آثار مخرب ونحوه مبارزه با ریزگردها آگاهی نداشته باشند، تا یک دولت مرد به اهمیت موضوع پی نبرد نه تنها نمی تواند برای این معزل راهکار مناسبی ارائه نماید بلکه ممکن است با اتخاذ تصمیمات اشتباه وتفکر کوتاه مدت به شدت به محیط زیست آسیب برساند. همانگونه که در ایران در طی چند سال حکومت دولت منسوب به دولت مهرورزی این مورد مشاهده شد. نقشNGO ها در امر آموزش می تواند بسیار مهم باشد. سازمان های غیردولتی می توانند با تشکیل شبکه های زیست محیطی، آموزش هایی را برای آشنایی افراد با طبیعت و نحوه ی تعامل با آن انجام دهند. بخصوص درزمینه بیابان زدایی از طریق آموزش وتقویت گروه های محلی بسیار می توانند در پایداری و حفاظت از محیط زیست کمک کنند. هدف اصلی این آموزش ها آشنایی هرچه بیشتر با محیط زیست وتبادل اطلاعات وتجربیات است. انجام تحقیق در خصوص جنبه های مختلف ریزگردها، جهت گردآوری اطلاعات و آمار دقیق درمورد وضعیت این ذرات در مناطق مختلف و هم چنین تحقیق بر روی تاثیرات سویی که این ذرات بر محیط زیست دارند، از جمله مواردی است که در چارچوب اقدامات این سازمان ها می تواند انجام بگیرد.
اصل پیشگیری در کنار اصل اطلاع رسانی در اسناد متعدد بین المللی زیست محیطی به مثابه، تعهد عمومی دولت­ها مورد تأکید قرار گرفته است. در پدیده گرد وغبار هرچند نمی توان از یک تعهد عمومی عرفی کشورهای همسایه مبنی بر رعایت این اصول صحبت نمود. لیکن رعایت اصل اطلاع رسانی و نیز اتخاذ رویکرد پیشیگرانه از طریق وضع ممنوعیت تخریب بیابان­ها، اجرای پایدار سیاست­های مقابله بیابان زدایی، می تواند نقش بسیار مهمی در کاهش میزان خسارات ناشی از این پدیده داشته باشد،دولت ها موظفند به فوریت دولت های دیگر را از وقوع حادثه یا وضعیتی که می تواند موجب ورودخسارت به محیط زیست آنها گردد مطلع سازند. این اصل که ریشه درحقوق بین الملل عام دارد، کاملا ً مشابه قاعده ای است که به موجب آن دیوان بین المللی دادگستری مطلع نمودن کشتی های جنگی انگلیس را از وجود مین در آب های آلبانی لازم تشخیص داد.

  • اصل بعدی وظیفه کمک رسانی ومددیاری به دولت خارجی است که دچار موارد اضطراری می گردد: هر چند درغالب موارد درکنوانسیون های مختلف اصل مددیاری همراه با وظیفه اطلاع رسانی آمده است[۵]، اما بنظر می رسد با توجه به اینکه کمک رسانی در سرزمین یک دولت خارجی به توافقات خاصی نیاز دارد بعید است بتوان چنین الزام و وظیفه ای را برای دولت خارجی قائل شد.
  • اصل گسترش ضمانت اجراها وتوسعه آن به سیستم حقوق ملی: یکی از تحولات مثبت در عرصه مسئولیت بین المللی ناشی از خسارات زیست محیطی گسترش دامنه ضمانت اجراهای مربوط به تخلفات زیست محیطی است. در این راستا دومسئله مهم باید یادآوری ومورد بحث وبررسی قرار گیرد. اولاًرژیم مسئولیتی وشیوه های جبران خسارت بنا به علل مختلفی از جمله ملاحظات مربوط به حاکمیت عمدتا در قالب پروتکل های اختیاری تنظیم می گردد، که مسلما این امر از سویی بسیار مطلوب است اما از سویی دیگر مشکل بسیار جدی واساسی بر سر راه حمایت از محیط زیست وتضمین آن بوجود می آورد. مطلوبیت این شیوه عمدتا از این جهت می باشد که کشورها بدلیل اختیاری بودن اینگونه پروتکل ها، بدون داشتن هیچگونه اجبار و الزامی و با میل خود به عضویت آنها در می آیند، درنتیجه با میل ورغبت بیشتری هم تن به اجرای تعدات وتکالیف ناشی از آنها می دهند اما اختیاری بودن رژیم های مسئولیت این پیامد منفی را بدنبال خواهد داشت که کشورها در مواردی تن به آنها می دهند که پای منافع شان در بین نباشد و لذا حمایت از محیط زیست ومسئولیت ناشی از نقض این تعهد نسبت به منافع کشورها امری فرعی وتبعی خواهد گردید.

دوماً از آنجایی که یک سیستم کارآمد برای اجرای مسئولیت بین المللی وجبران خسارت در نظام بین المللی وجود ندارد و از سوی دیگر امروزه مسئولیت بخش خصوصی نیز قسمت عمده ای از رژیم مسئولیت ناشی از خسارات زیست محیطی را تشکیل می دهد عملاٌ سیستم های حقوقی ملی نیز در جهت اجرای مسئولیت بین المللی ناشی از خسارات محیط زیستی درگیر می باشند.
البته لازم به یادآوری است که اجرای مسئولیت از طریق سیستم های ملی توام با مشکلات وموانع زیادی همراه است ودر بسیاری از موارد عملا مسئولیت وبحث جبران خسارت عقیم وبی نتیجه می ماند. از سوی دیگر نمی توان مسئله اجرای مسئولیت بین المللی وتضمین آنرا به نظام بین الملل محدود نمود، چرا که مهمترین مکانیسم در این مورد توسل به دیوان دادگستری لاهه می باشد که امکان مراجعه به آن فقط برای کشورها وجود دارد وسازمان ها وافراد که بازیگران مهم عرصه های محیط زیستی هستند امکان توسل به این مرجع را ندارند.

  • وظیفه یک دولت درمطلع نمودن دولت خارجی از اقداماتی است که قصد انجام آنها یاصدور مجوز برای انجام آنهارا دارد وممکن است در نتیجه این اقدامات وفعالیت ها به محیط زیست این دولت خارجی خسارت وارد شود: اصل اطلاع قبلی از طرح ها دربسیاری از کنوانسیون های چند جانبه[۶]. ودو جانبه[۷].واسناد غیرالزام آور با قوت وضعف متفاوت آمده است. البته این اصل می تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد زیرا آنچه باعث می شود یک دولت ملزم به مطلع نمودن طرف دیگر از طرح ها ومقاصد خود باشد احتمال ورودخسارت به محیط زیست دولت ذی ربط است. که پیش بینی احتمال ایجاد چنین خطری در سرزمین کشور خارجی به مقدار زیاد به تشخیص وارزیابی دولت صاحب طرح بستگی دارد.
  • اصل برابری قضایی: منظور این است که هرگاه بر اثر فعالیت ها یا اقدامات انجام شده در قلمرو تحت صلاحیت یا نظارت کشورA محیط زیست درکشورB درمعرض خطرقرار گیرد یا بدان آسیب وارد گردد، اتباع یا اشخاص مقیم درکشورB که از این امر متضرر شده اند یا احتمال دارد متضرر شوند بتوانند درشرایطی همانند اتباع کشورA به محاکم این کشور رجوع وبه همانگونه با آنها رفتار گردد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:18:00 ق.ظ ]




برنامه­ ریزی واکنش به ریسک
فرایند برنامه­ ریزی پاسخ به ریسک پاسخ­های مؤثری را که متناسب با الویت ریسک­های منفرد و ریسک کلی پروژه هستند تعیین می­ کند. این فرایند برای انجام این کار، نگرش ذینفعان به ریسک و مفاد قید شده در برنامه مدیریت ریسک، به­علاوه هرگونه محدودیت و فرضی که در هنگام شناسایی و تجزیه و تحلیل ریسک تعیین شده است، مد نظر قرار می­گیرد. (روزبهی و جدا، ۱۳۸۸)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

هدف از برنامه­ ریزی پاسخ به ریسک عبارت است از مشخص نمودن اقداماتی که لازم است برای کاهش ریسک کلی پروژه صورت گیرد. این اقدامات بیشتر از طریق کاهش احتمال و تأثیر ریسک­های منفی (ریسک­ها) و افزایش احتمال و تأثیر ریسک­های مثبت (فرصت ها) انجام می­گیرد و اطلاعات مربوط به آن در «برنامه پاسخ به ریسک» مستند می­ شود. برنامه پاسخ به ریسک باید با شدت ریسک و هزینه و زمان برنامه­ ریزی شده پروژه متناسب بوده و مورد توافق تمام متولیان پروژه باشد. همچنین نحوه تخصیص ریسک­ها به افراد و گروه ها باید در این برنامه مشخص گردد. در بسیاری ازموارد با یک پاسخ مناسب می توان چندین ریسک را تعدیل و یا حذف نمود. (عوض­خواه و محبی، ۱۳۸۹)

عوامل مهم موفقیت در فرایند برنامه­ ریزی پاسخ به ریسک
عوامل گوناگونی در موفقیت فرایند برنامه­ ریزی پاسخ به ریسک نقش دارند. این عوامل عبارتند از: (روزبهی و جدا، ۱۳۸۸)

برقراری ارتباط؛ باید ارتباط با ذینفعان مختلف به شکل مناسب و شفاف حفظ شود. به منظوراطمینان از پذیرش کامل برنامه های پاسخ به ریسک تهیه شده توسط همه ذینفعان، این برنامه باید بین همه ذینفعان منتشر شده و تاییدیه آنها اخذ گردد.
تعیین شفاف نقش­های و مسئولیت­های مرتبط با ریسک؛ موفقیت پاسخ به ریسک به حمایت کامل تیم پروژه و سایر ذینفعان وابسته است. نقش­های مهم در مدیریت ریسک مربوط است به مالک ریسک و مالک پاسخ ریسک. به هر ریسک شناسایی شده باید تنها یک مالک تخصیص پیدا کند و همچنین هر پاسخ توافق شده­ای به ریسک نیز باید دارای یک مالک باشد. افراد با مسئولیت­های مرتبط باید بدانند که چه انتظاری از آنها می­رود و سایر ذینفعان پروژه نیز باید نیاز واختیارات این نقش­ها را شناخته و بپذیرد.
تعیین زمان پاسخ به ریسک؛ پاسخ­های توافق شده باید در قالب برنامه مدیریت پروژه یکپارچه گردند و سپس زمان­بندی شده و برای اجرا تخصیص داده شوند.
تعیین منابع، بودجه و زمان برای پاسخ­ها؛ این کار شامل تخمین منابع، هزینه­ها و مدت زمان انجام کار، به­روزرسانی بودجه و زمان­بندی، اخذ تاییدیه از مدیریت و اخذ تعهد از مالکان ریسک و مالکان پاسخ به ریسک می­باشد. نقش مدیریت در حمایت از مدیریت پروژه برای توسعه پاسخ­های ریسک و تصویب منابع مورد نیاز، بسیار حیاتی می باشد.
توجه به تعاملات بین ریسک­ها و منابع؛ ممکن است به منظور مواجهه با ریسک­ها مرتبط با هم از طریق علت و اثر و یا از طریق علل مشترک، پاسخ­هایی تهیه شود. دسته­بندی ریسک­ها با بهره گرفتن از ابزارهایی نظیر ساختار شکست ریسک یا سایر ابزارهای دسته­بندی می تواند در شناسایی و پرداختن به این­گونه شرایط کمک کند.
اطمینان از پاسخ­های مناسب، به موقع، مؤثر و توافق شده؛ صورت کلی، پاسخ­ها باید مناسب به موقع با صرفه، امکان پذیر، دست یافتنی، توافق شده، تخصیص یافته و مورد پذیرش باشند و از این نظر مورد ارزیابی قرار گیرند.
پرداختن به تهدیدات و فرصت­ها به­ صورت هم­زمان؛ در برنامه­ ریزی، پاسخ به ریسک همان­گونه که به پاسخ به تهدیدات توجه می شود، باید به پاسخ به فرصت­ها نیز در قالب یک برنامه واحد و یکپارچه شود.
توسعه استراتژی­ها پیش از پاسخ­های فنی؛ برنامه­ ریزی پاسخ به ریسک باید با ذهن باز انجام شود و قبل از تهیه رویکردهای تفصیلی باید پاسخ­ها در یک سطح کلان برنامه­ ریزی شده و این استراتژی مود توافق قرار گیرد.
ماتریس SWOT برای استخراج انواع استراتژی­ها
کاربرد اصلی ماتریس SWOT در برنامه ریزی استراتژیک می­باشد. در این ماتریس ابتدا با نگاهی به درون سازمان پروژه­محور، نقاط قوت[۸۴] و ضعف[۸۵] درون سازمان در رابطه با مدیریت پروژه فهرست شده و در ستون­های ماتریس نشان داده می­شوند. سپس تهدیدات یا ریسک­های منفی[۸۶] و فرصت­ها[۸۷] یا ریسک­های مثبت که معمولاً مربوط به عوامل بیرونی هستند و در فاز شناسایی ریسک­ها مشخص شده ­اند در سطرهای ماتریس می­آیند (شکل ۲-۳۴).
وقتی سطرها و ستونهای ماتریسSWOT مشخص شد، از طریق سوال کلیدی که در تقاطع هر ستون و سطر عنوان شده می­توان استراتژی مربوطه را تعیین نمود. بدین ترتیب ۴ گروه استراتژی WO, ST ,SO و WT بسته به تعداد ستون­ها و سطرها مشخص می­گردند. در تدوین استراتژی­ها تا آنجا که ممکن است باید سعی شود با تکنیک­های ایده­پردازی تقاط ضعف را به سمت قوت و تهدیدات را تبدیل به فرصت نمود. (سبزه­پور، ۱۳۸۹)

ضعف ها W
(Weaks )
قوت ها S
(Sterengths)
 
استراتژی WO
چگونه می­توان بر ضعف­ها با استفاده ازمنافع فرصت­ها غلبه کرد؟
استراتژی SO
چگونه می­توان از قوت­ها برای استفاده از منافع فرصت­ها سود جست؟
فرصت ها O
(Opportunities)
استراتژی WT
چگونه می­­توان ضعف­ها را حداقل نموده و از تهدیدها جلوگیری کرد؟
استراتژی ST
چگونه می­توان از قوت­ها برای اجتناب از تهدیدها سود جست؟
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:17:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم