منابع کارشناسی ارشد در مورد تحلیل رابطهی آزاد سازی تجاری و ... |
تولید محصولات اساسی آلومینیومی
۳۲.۰
۲.۴
۱۹۲۰
تولید کفش
۲۱.۴
۸.۱
۴-۴- نتیجهگیری
در این فصل به بررسی ساختار اشتغال زنان در کارگاههای بزرگ صنعتی با بهره گرفتن از نتایج آمارگیری از کارگاههای صنعتی ده نفر کارکن و بیشتر مرکز آمار ایران پرداختهایم. در این راستا، به استخراج سهم اشتغال زنان درصنایع بر حسب کد دورقمیISIC و همچنین صنایع با شدت صادرات بالا و صنایع با شدت صادرات پایین بر حسب کد چهار رقمی ISIC و سهم اشتغال زنان در صنایع با صادرات مثبت و صنایع بدون صادرات بر حسب کد چهار رقمی ISIC همت گماشتهایم.
متوسط سهم اشتغال زنان در صنایع با شدت صادرات بالا ۹/۷ درصد بیشتر ازرقم مشابه درصنایع با شدت صادرات پایین ۳/۷ درصد است. بنابراین، میتوان مطرح کرد که صنایع صادراتی با شدت صادرات بالا با شدت بیشتری از نیروی کار زن استفاده میکنند، همچنین میانگین سهم اشتغال زنان در صنایع صادراتی ۵/۷ درصد و در صنایع غیرصادراتی ۶ درصد است، یعنی بهطور متوسط صنایع صادراتی با شدت بیشتری از نیروی کار زن استفاده میکنند. بنابراین صنایع صادراتی باعث به استخدام درآمدن ببشتر زنان میشود، یعنی در صنایع صادراتی با شدت بیشتری از نیروی کار زن استفاده میشود. پس آزاد سازی تجاری پنجره فرصتی برای اشتغال زنان است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بر اساس جداول استخراج شده بیشترین سهم اشتغال زنان در سال ۱۳۷۳ مربوط به صنایع تولید پوشاک – عملآوردن و رنگ کردن پوست و پس از آن صنایع تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی و در سال ۱۳۸۵ درصنایع تولید پوشاک- عملآوردن و رنگ کردن پوست و بعد از آن صنایع تولید ماشینآلات اداری و حسابگر و محاسباتی بوده است.
گفتنی است سهم اشتغال زنان در صنایع صادراتی بهطور متوسط بالاتر است و در بین صنایع با شدت صادرات بالا، در صنایع وابسته به بخش کشاورزی با شدت بیشتری از نیروی کار زنان استفاده شدهاست.
در بحث بررسی سهم اشتغال زنان به تفکیک امور تولیدی و غیرتولیدی در سال ۱۳۷۳ مشخص شد، در هر دو امور تولیدی و غیرتولیدی با شدت یکسانی از نیروی کار زن استفاده شده است. در دوره ۸۵-۱۳۷۳ سهم اشتغال زنان در امور غیرتولیدی با سرعت بیشتری افزایش یافته است و در این فعالیتها با شدت بیشتری از نیروی کار زن استفاده شدهاست. شایان ذکر است، به لحاظ مقدار مطلق، اشتغال زنان در امور تولیدی بیشتر است یعنی تمرکز اشتغال زنان در امور تولیدی است.
دستمزد زنان دراکثر صنایع کمتراز مردان است و تنها در سال ۱۳۷۳ درصنعت تولید مواد و محصولات شیمیایی دستمزد زنان بیشتراست . در صنایع دباغی و تکمیل چرم، تولید چوب و محصولات چوبی و تولید زغال کک دستمزدها برابر است. دستمزد زنان نسبت به مردان در سال ۱۳۸۵ در صنعت تولید محصولات از توتون و تنباکو بیشتر از مردان و در صنایع دباغی و تکمیل چرم، تولید محصولات فلزی فابریکی، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندی نشده در جای دیگر، تولید ماشینآلات مولد برق و تولید ابزار پزشکی و اپتیکی با دستمزد مردان برابر است. لازم به توضیح است که دستمزد نسبی کمتر همیشه به معنای تبعیض نیست، زیرا ممکن است بهدلیل سرمایهی انسانی کمتر از نوع تجربه باشد، یعنی حتی اگرزنان در مقایسه با مردان، سرمایه انسانی آموزشی یکسان داشته باشند اما بهدلیل سرمایهی انسانی تجربهی کمتر، دریافتیشان کمتر میباشد. با ملاحظه آمارهای سهم اشتغال زنان و دستمزد نسبی زنان رابطه آشکاری بین این دو متغیر قابل تشخیص نمیباشد، یعنی صنایعی که بالاترین سهم اشتغال زنان را دارند لزوما پایینترین دستمزد نسبی زنان را دارا نیستند.
فصل پنجم:
برآورد مدل وتحلیل
نقش آزادسازی تجاری براشتغال زنان
مقدمه:
دراین فصل باتوجه به مباحث نظری و مطالعات تجربی انجام شده به تحلیل عوامل موثر برسهم اشتغال زنان با تاکید بر آزادسازی تجاری در کارگاههای بزرگ صنعتی ایران میپردازیم. همچنین فرضیات تحقیق را با توجه به مدل برآورد شده مورد آزمون و بررسی قرار میدهیم. شایان ذکر است، فرضیات تحقیق عبارتند از:
۱- افزایش سهم صادرات در ارزشافزوده، اثر مثبت و معناداری بر سهم اشتغال زنان خواهد داشت.
۲- با افزایش نسبت واردات به ارزشافزوده، سهم اشتغال زنان کاهش خواهد یافت.
اولین فرضیه این است که افزایش سهم صادرات در ارزش افزوده تاثیر مثبت ومعناداری بر سهم اشتغال زنان دارد. به عبارتی، انتظار میرود صنایع صادراتی با شدت بیشتری از نیروی کار زن استفاده نمایند.. فرضیه دیگر این است که افزایش نسبت واردات به ارزش افزوده اثر منفی و معناداری بر اشتغال زنان دارد. به عبارتی، با افزایش میزان واردات تولید کاهش یافته و در نتیجه نیاز به نیروی کار و در نتیجه نیروی کار زنان هم کمتر میشود.
در ادامه بحث، ابتدا مدل تجربی تابع اشتغال زنان معرفی وسپس به بیان نحوه جمع آوری و محاسبه دادههای آماری به کاررفته در مدل میپردازیم. در مرحله بعد، روش اقتصاد سنجی بکاررفته جهت برآورد مدل را معرفی میکنیم. در نهایت، پس از تخمین مدلهای مورد نظر، تحلیل نتایج حاصل از آن، مطرح میشود.
۵-۱- تصریح مدل تجربی تابع اشتغال زنان
مدل استفاده شده در این تحقیق برای تقاضای نیروی کار زنان، بر اساس مطالعهی رنن(۱۹۹۷) می باشد که به موجب آن سهم اشتغال زنان تابعی از نسبت سرمایهی فیزیکی به ارزشافزوده، نسبت سرمایه تکنولوژیکی به ارزشافزوده و دستمزد نسبی زنان به مردان است. فرم عمومی مدل ذکر شده به صورت زیر می باشد:
(۵-۱) LS =F(K/Y, Ktech/Y, Wf/Wm)
که در آن متغیرهای تابع بصورت زیر تعریف شده اند:
LS : سهم اشتغال زنان
K/Y:نسبت سرمایهی فیزیکی به ارزشافزوده
tech/Y K : نسبت سرمایهی تکنولوژیکی به ارزشافزوده
WF/Wm : دستمزد نسبی زنان
در این مطالعه با تفکیک نیروی کار به زن و مرد و به منظور در نظر گرفتن اثرات آزادسازی تجاری بر اشتغال زنان، مدل معرفی شده را تعمیم می دهیم. به عبارت دیگر، متغیرهای آزادسازی تجاری را وارد مدل قبلی میکنیم که این متغیرها عبارتند از:
X/Y : نسبت صادرات به ارزشافزوده
M/Y : نسبت واردات به ارزشافزوده
Tarif : متوسط تعرفهها در هر صنعت
شایان ذکر است، در مطالعه حاضر بهدلیل وجود همخطی بین دو متغیر نسبت واردات به ارزشافزوده و متوسط تعرفهها درهرصنعت به ارائه دو مدل میپردازیم به این معنی که در هر مدل، یکی از این متغیرها جهت برآورد استفاده میشود.
با توجه به مطالب گفته شده، فرم لگاریتمی قابل برآوردمدل اول بصورت زیر میباشد:
uit + LMYit5β+LXYit 4β + LWfmit3 LKRYit + β۲ β + LKYit1 β + ۰β = LLSit
(۵-۲)
LLSit: لگاریتم سهم اشتغال زنان در صنعت i در زمان t
LKYit : لگاریتم نسبت سرمایهی فیزیکی به ارزشافزوده در صنعت i در زمان t
LKRYit: لگاریتم نسبت سرمایهی تکنولوژیکی به ارزشافزوده در صنعت iو در زمان t
: LWfmit لگاریتم دستمزد نسبی زنان در صنعت i در زمان t
LXYit: لگاریتم نسبت صادرات به ارزشافزوده در صنعت iودر زمان t
LMYit : لگاریتم نسبت واردات به ارزشافزوده در صنعت i و در زمان t
uit : جمله اختلال مدل
همچنین فرم لگاریتمی مدل دوم با ملحوظ کردن متوسط تعرفهها در هر صنعت بهصورت زیر است:
uit + LTarifit5β+LXYit 4β + LWfmit3 LKRYit + β۲ β + LKYit1 β + ۰β = LLSit
(۵-۳)
که در رابطه فوق LTarif it لگاریتم متوسط تعرفه در صنعت i و در زمان t میباشد.در این مدل با حفظ ساختار مدل شماره یک، به جای نسبت واردات به ارزشافزوده از متوسط تعرفهها در هر صنعت استفاده شده است.
۵-۲ - نحوه جمع آوری و محاسبه داده های آماری مورد استفاده در مدل
دادههای آماری مورد نیاز برای برآورد الگو بطور عمده از نتایج آمارگیری از کارگاههای صنعتی ۱۰ نفر کارکن و بیشترمرکز آمار ایران جمع آوری شده است. برای محاسبهی سهم اشتغال زنان، از کل شاغلان زن به کل شاغلان موجود درکارگاههای صنعتی استفاده شده است. برای برآورد موجودی سرمایه از مطالعه بابایی (۱۳۸۷) استفاده شده است و برای به روز کردن برآوردها تا سال ۱۳۸۵ از رابطه تعدیل موجودی سرمایه استفاده شده است که عبارتند از:
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 10:27:00 ق.ظ ]
|