۹- عدم انتقال: یکی از مسائلی که در مالیاتها قابل توجه است انتقال و عدم انتقال مالیات از مؤدی به دیگران است؛ انتقال مالیات عدالت اجتماعی را مخدوش می کند و پرداخت کننده اصلی مالیات مصرف کننده نهایی کالا می شود. با توجه به اینکه در اسلام همه مالیاتهای وضع شده از نوع مالیاتهای مستقیم هستند امکان انتقال آنها نزدیک به صفر است؛ علاوه براینکه در اسلام با توجه به مبنای اعتقادی پرداخت کننده مالیات، انگیزه انتقال آن به دیگران نیز وجود نخواهد داشت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بند ب- ویژگی های یک نظام مالیاتی مطلوب
یک نظام مالیاتی مطلوب نظامی است که دارای آثار اقتصادی مساعد باشد؛ بعبارت دیگر یک نظام مالیاتی مطلوب نظامی است که دارای ویژگیهای زیر باشد:
۱- عدالت و برابری (عدالت مالیاتی): «براساس این ویژگی بایستی بار مالیات بصورت عادلانه بین مردم تقسیم شود و به توانایی پرداخت افراد جامعه نیز توجه شود؛ البته نمی توان تعریف خاصی از عدالت مالیاتی ارائه نمود و آن را به شرط معینی محدود کرد با این حال اصل قدرت و توانایی اقشار مختلف جامعه در پرداخت مالیات که دارای دو قسمت جداگانه که شامل افراد غنی باید بیشتر از فقرا مالیات بپردازند و افرادی که از تمکن مالی در یک سطح هستند به یک میزان مالیات بپردازند را باید در شناسایی عدالت مالیاتی مورد توجه قرار داد.»[۴]
۲- معین بودن : «مالیات وضع شده بر اشخاص و غیره باید دقیقا از نظر زمان و نحوه پرداخت و میزان مالیات معین و مشخص باشد؛ بعبارت دیگر مالیات دهندگان نباید در خصوص مالیات پرداختی خود با سردرگمی مواجه شوند و نیز قانون مالیاتها باید روشن و مشخص باشد و اختیار تصمیم در کمتر موردی به اختیار مأمورین ارزیابی و وصول مالیات واگذار شود چون اگر قانون مالیاتی مبهم باشد و مأمورین به دلخواه خود و قضاوت شخصی بخواهند مواردی را تعیین کنند رعایت برابری و هماهنگی در امر مالیات و جلب اعتماد مردم نسبت به سیستم مالیاتی ممکن نخواهد بود»[۵].
۳- سهولت: یکی از اصول اجرایی مهم نظام مالیاتی، کسب رضایت نسبی افراد و تسهیلات مختلف برای پرداخت آن است؛ برای مثال زمان و نحوه پرداخت باید به گونه ای باشد که فشار و مشکلی بر مالیات دهندگان وارد نکند زیرا عدم تسهیلات پرداختی موجب فرار مالیاتی می شود. بنابراین برای کسب رضایت مالیات دهندگان گاهی مالیات بر درآمد هنگام وصول درآمد و زمانی به صورت اقساطی اخذ می شود تا رضایت مالیات دهندگان جلب شود بعبارت دیگر سهولت یعنی در مناسبترین موقع و مساعدترین شرایط و با ایجاد حداقل ناراحتی و مزاحمت برای مؤدیان مالیات گرفته شود.
۴- صرفه جویی: منظور از این اصل آن است که در جمع آوری مالیات باید حداکثر صرفه جویی بعمل آید و هزینه جمع آوری آن به حداقل ممکن تقلیل یابد. از آنجا که مخارج پرداخت مالیات از طرف مردم و هزینه دریافت از طرف دولت چیزی به محصول ملی اضافه نمی کند نباید منافع جامعه از لحاظ تحمل مخارج سنگین در این راه تلف شود. اگر مالیات داوطلبانه باشد دارای هزینه ناچیزی است ولی درصورتیکه اختلاف نظر بین پرداخت کننده و دریافت کننده مالیات وجود داشته باشد و یا مالیات با اعمال قدرت مالیاتی وصول گردد مؤدی و همچنین دولت مخارج بیشتری را تحمل خواهند نمود.
۵- اطمینان؛ این ویژگی به دو قسمت قابل تفکیک است:
الف) اطمینان به کارگزاران مالیاتی؛ زیرا از طریق آنها می توان حصول و وصول مالیات را پیش بینی نمود و به دریافت آن اطمینان داشت زیرا بر اساس درآمد ناشی از مالیات، برنامه ریزی هایی انجام می گیرد که اگر اطمینانی به استحصال مالیات نباشد برنامه ریزی ها بی فایده خواهد بود.
ب) اطمینان مؤدی برای توفیق بخش خصوصی؛ ثبات سیاسی و مطمئن بودن سیستم مالیاتی از مهمترین شرایط لازم برای سرمایه گذاری به شمار می آید زیرا سرمایه گذاری در شرایط عادی مستلزم قبول خطر است و اگر سرمایه گذار به سیستم مالیاتی اطمینان نداشته باشد و نداند که مالیات قانونی او چه قسمت از منافع حاصل از فعالیت مورد نظرش را تشکیل خواهد داد درجه ریسک بیشتر خواهد شد و سرمایه گذاری به میزان کمتری صورت خواهد گرفت؛ افراد باید از مالیاتهای غیر قابل پیش بینی که بر دستمزدها و درآمدهای آنان وضع می شود مصون باشند.
۶- بازدهی مالیاتی: براساس این اصل نظام مالیاتی باید بتواند مولد درآمد کافی برای دولت باشد تا دولت مجبور نشود با توسل به سیاست های دیگر کسری بودجه را برطرف کند.
۷- انعطاف پذیری : یک نظام مالیاتی مطلوب باید بتواند از نظر اصلاحات و تغییرات احتمالی در مالیاتها از انعطاف پذیری بالایی برخوردار باشد یعنی بتواند بدون ایجاد اشکالات و تأثیرات شدید اقتصادی، در نظام مالیاتی تجدید نظر و اصلاحاتی انجام دهد.
۸- تنوع منبع مالیاتی : در یک نظام مالیاتی مطلوب لازم است مالیاتها از منابع مختلف جمع آوری شود این امر باعث اطمینان و ثبات بیشتر درآمدهای مالیاتی می شود.
۹- ساده و قابل فهم بودن مالیاتها : یک نظام مالیاتی مطلوب نباید نظامی پیچیده و مبهم باشد یعنی کلیه قوانین و مقررات باید به زبان ساده و بدون ابهام بیان شود.
۱۰- حداقل بار اضافی : یک نظام مالیاتی مطلوب باید آثار زیان بخش اقتصادی را به حداقل برساند و از اعمال تبعیض های مختلف جلوگیری کرده و باعث کاهش رفاه عمومی و آثار سرمایه گذاری در جامعه نشود.
۱۱- ضمانت اجرایی : یک نظام مالیاتی مطلوب مالیاتی را که جمع آوری آن ممکن نیست وضع نمی کند. بنابراین در هنگام تهیه قوانین مالیاتی باید به ظرفیتهای مالیاتی، قابلیت اجرایی و شرایط پیش بینی شده توجه همه جانبه مبذول شود و حتی در مواردی خاص برای حصول اطمینان به قابل اجرا بودن مالیات موضوعه، اجرای آزمایشی آن نیز ضروری خواهد بود.
۱۲- مقبولیت عامه : سیستم مالیاتی مطلوب باید مورد قبول عامه مردم باشد و در مقایسه با تمکن مالی آنها سنگین جلوه نکند و بعبارتی باید حاوی عدالت مالیاتی باشد. بطور کلی یک نظام مالیاتی مطلوب نظامی است که از یک طرف منافع مالیات دهندگان و از طرف دیگر اهداف دولت را در نظر بگیرد.
مبحث دوم – فرار مالیاتی، علل پیدایش و راه های جلوگیری از آن
پس از بیان کلیاتی در باب مالیات و ویژگیهای آن و نیز اهداف وصول آن و تبیین رسیدگی های مالیاتی از اسلام تا دوره معاصرلازم است به مبحث فرار مالیاتی، علل پیدایش و راه های جلوگیری از آن بپردازیم.
در کشور ما با توجه به نقایص موجود در قوانین مالیاتی و نیز وجود نقایص اجرایی در ساختار مالیاتی و از سویی ناکافی بودن خدمات عمومی دولت میزان فرار مالیاتی بسیار زیاد است و از سویی عوامل روانی حاکم بر مؤدیان در حین پرداخت مالیات خود مزید این امر شده است.
در این مبحث که در ذیل سه گفتار بیان خواهد شد به بررسی این موضوع می پردازیم. در گفتار اول به تبیین فرار مالیاتی پرداخته و سپس در گفتار دوم عوامل مؤثر در پیدایش فرار مالیاتی بررسی خواهد شد و در ادامه در گفتار سوم راه های جلوگیری از وقوع پدیده فرار مالیاتی مورد تبیین واقع خواهد شد.
گفتار اول- تبیین و بررسی پدیده فرار مالیاتی و اقسام آن
فرار مالیاتی عبارت از تسهیلاتی است که مؤدیان برای فرار از نتایج و اثرات مالیات با بهره گرفتن از نقاط ضعف قانون مالیات،در تنظیم امور مالیاتی خود بکار می برند؛ بعبارت دیگر اجتناب از مالیات شامل اقداماتی است که با متن قانونی موافق ولی با روح قانون مغایراست. در قوانین مالیه دو نوع فرار از مالیات وجود دارد که عبارت است از:
الف) فرار قانونی: این نوع فرار از پرداخت مالیات از طریق قانون مالیات امکان پذیر است که ممکن است رخنه یا راهی در قوانین مالیاتی پیدا شود و دیگری از طریق عدم مشمولیت این مالیاتها بطور طبیعی است که در این حالت قانون او را متخلف به حساب نمی آورد زیرا وی بوسیله خود قانون مالیات از پرداخت مالیات رهایی یافته در حالیکه ظاهرا به قانون مالیاتها عمل نموده است.
ب ) فرار غیرقانونی : عبارت است از اینکه فرد از طریق معینی با بکار گرفتن روش های غیرقانونی با قانون مخالفت نموده و بدین ترتیب از پرداخت مالیات فرار نماید مثل خدعه و نیرنگ ، تقلب در ارسال یا ارائه گزارشات نادرست و غیرواقع از اموال و درآمد واقعی خویش؛ این فرار گاهی بصورت کامل می باشد یعنی شخص وضع مالی خویش را طوری نشان می دهد که گویی به حد نصاب نرسیده است که مشمول مالیات گردد در این صورت مالیات نمی پردازد یا گاهی فرار جزئی است یعنی مؤدی قسمتی از درآمد واقعی خویش را نشان می دهد و جزء دیگر را کتمان می کند به طوریکه غیر قابل کشف باشد. بروز فرار مالیاتی و گسترش آن در اجتماع موجب ورود خسارات زیادی می شود بطوریکه درآمد عمومی دولت کاهش می یابد و بدین ترتیب دولت نرخ مالیات را بالا می برد و دیگران متحمل بار سنگین مالیاتی می شوند و در نتیجه فراریان مالیاتی از آن شانه خالی می کنند و از طرف دیگر عدالت مالیاتی از بین می رود؛ لذا دولتها برآنند که اصول مالیاتی را به گونه ای وضع کنند که از فرار مالیاتی جلوگیری بعمل آورده یا حداقل تا آنجا که امکان دارد از میزان آن بکاهند.
فرار مالیاتی در اسلام نیز سابقه دارد بطوریکه التهرب به معنای عمومی یعنی خلاصی و التهرب من الضریب عبارت است از رهایی و فرار از مالیات و واژه التهرب الضربی یا فرار مالیاتی نامی است برای حالتی که مؤدی عمدا قصد رهایی از مالیات و فرار از قوانین مالیاتی دارد و مالیاتی که به او تعلق گرفته است را نمی پردازد. در دولت اسلامی و قوانین مالی اسلام نیز دو نوع از فرار از مالیات وجود دارد یکی فرار قانونی و آن فراری است که افراد از راه های نفوذ خلاف در قانون مالیاتی بدان توسل می جویند بطوریکه هیچ خلاف قانونی بر علیه آنها ثبت نمی گردد. نوع دیگر که فرار غیر قانونی نامیده می شود فراری است که مؤدی با قوانین مالی مخالفت می کند و یا بصورت عدم تمکین به اصول اساسی ظاهر می شود .
در قوانین مالی اسلامی راه های نفوذ خلاف وجود ندارد که در آن نفوذ کنند ثانیا نمی توانند آن را پنهان نمایند زیرا امتناع یا تأخیر در پرداخت مالیات فرار یا خلاف شرعی به شمار می آید و قوانین اسلامی با آن به مقابله بر می خیزد و این شامل هر نوع فرار است چه فرار قانونی و شرعی باشد یا غیر قانونی
گفتار دوم- عوامل مؤثر در پیدایش پدیده فرار مالیاتی
پس از بررسی مفهوم فرار مالیاتی و شناخت اقسام آن لازم است به بررسی علل پیدایش آن بپردازیم .
عوامل زیادی در پیدایش این پدیده نقش ایفاء می کنند؛ سیستمهای مالیاتی مختلف انگیزه های فرار مالیاتی را به چند عامل مرتبط می دانند که مهمترین آنها عبارت است از :
الف) عوامل روانی: «در کشور ما که اکثریت قریب به اتفاق اهل تشیع می باشند بر این عقیده اند که چون بعد از حکومت علی همه حکومتها حکومت ظلم و جور بوده است و پرداخت مالیات کمک به تحکیم آن حکومتها تلقی می شده و مراجع عظام و علمای دین سابقا مردم را از دادن مالیات به حکومت طاغوت نهی می کردند لذا انگیزه فرار از مالیات بصورت یک امر دینی درآمده و با سایر امور شرعی گره خورده و به شکل نوعی طبیعت ثانوی یا عادت درآمده است»[۶]
از سوی دیگر چون پرداخت مالیات در اکثر مواقع بالاجبار دریافت می شود و به صورت یک تکلیف قانونی در آمده است که بر دوش مؤدیان سنگینی می کند لذا مؤدیان سعی می کنند از پرداخت آن شانه خالی کنند به طوریکه اگر در چگونگی پرداخت مالیات و نیز مقدار آن وضعیت معیشتی مؤدیان در نظر گرفته شود انگیزه های فرار از پرداخت مالیات به طور چشمگیری کاهش خواهد یافت.
ب) نقایص قوانین مالیاتی : عامل دیگر در فرار مالیاتی وجود عیوب و نقایص فراوان در قانونگذاری به خاطر کثرت قوانین مالیاتی و تغییر مداوم این قانون بصورت مکرر می باشد. بخش زیادی از قوانین مالیاتی از ثبات لازم برخوردار نیستند و ملحقات، اضافات و اصلاحات زیادی به آن وارد شده است بطوریکه این قوانین را پیچیده گردانیده است؛ علاوه بر آن تعدد اقسام گوناگون مالیاتها به مؤدی کمک می کند که زیر بار آن نرود و از روش های تقلب آمیز برای فرار از پرداخت استفاده کند بطوریکه دولت یا ادارات مالیات بنا بر اینکه مالیات بطور صحیح تحقق نیافته است تکیه بر ارائه تشویقهای مالیاتی می نمایند مانند اعطای برخی معافیتهای مالیاتی و این راه حل بر پیچیدگی شرایط می افزاید زیرا فردی که ملزم به پرداخت مالیات بوده است احساس می کند که مغبون شده است در صورتیکه متخلفین از این نوع معافیتها استفاده کرده و به دسیسه ای جدید می پردازند و یا مقامات دولتی ممکن است نرخ مالیاتی را افزایش داده یا مالیات تصاعدی وضع کنند و این امر خود موجب فرار از پرداخت مالیات یا کتمان کلی یا جزئی بخشی از حقایق مالی نزد مؤدیان می شود؛ بعبارت دیگر وضع مالیات با نرخ بالاتر یا مالیات تصاعدی انگیزه فرار از مالیات را سبب شده و از طرفی وجود نقایص در سیستم مالیاتی و عدم ثبات آن علت فرار از پرداخت مالیات را فراهم می آورد.
ج) وجود نقایص اجرایی در ادارات مالیات: «علت دیگر در فرار از پرداخت مالیات خود اداره مالیات است؛ بحث در باره این مسیله ما را به بدبینی نسبت به اداره مالیات می کشاند بعبارت دیگر هر قدر فرار مالیاتی بیشتر باشد نشانه بی کفایتی اداره مالیات و بی احترامی مردم نسبت به سیستم مالیاتی است. آنچه که قانون مقرر داشته است و سعی در برقراری عدالت مالیاتی دارد به تحقیق در هنگام دریافت و یا اجرای آن تحقق نمی یابد لذا این امر اشکالات جدیدی ایجاد می کند و به مؤدی کمک می کند تا آن را بعنوان عذری برای فرار از مالیات به حساب آورد بنابراین کارمند یا ممیزی که شایستگی و لیاقت کافی و قدرت تشخیص مقادیر معین مالیاتی را نداشته باشد نمی تواند عدالت مالیاتی را برقرار کرده و دیگران را به پرداخت مالیات تشویق و ترغیب کند بلکه آنها را در جهت فرار از پرداخت مالیات سوق خواهد داد.
د)عدم شناخت ضرورت وجود مالیات بین مردم : برخی بر این باورند که علت فرار از پرداخت مالیات را باید در عدم شناخت و اهمیت و ضرورت مالیات و نقش آن بر اقتصاد جستجو نمود. حضرت علی ( ع) می فرمایند مردم دشمن چیزی هستند که به آن جهل دارند؛ مفهوم مخالف این سخن بزرگ آن است که مردم دوست و مدافع شناخت خود هستند بنابراین اگر شناخت کافی و وافی از مالیات و فوائد آن بین مردم وجود داشته باشد بالتبع عکس العمل بهتری نسبت به آن خواهند داشت.
ه) عدم وجود مکانیزم های اطلاعاتی و شناسایی : چون هنوز مکانیزم های بایسته و درستی از مقادیر درآمد در کشور تعبیه نشده است امکان ردیابی و شناسایی و ثبت درآمدها در مقاطع مختلف وجود ندارد لذا کتمان درآمد واقعی و به تبع آن فرار از پرداخت مالیات برای افراد پردرآمد براحتی میسر است.
و) عدم وجود تفاهم و اعتماد فی مابین مأمورین تشخیص و مؤدیان مالیاتی : تقابل و عدم وجود اعتماد فی مابین مأمورین مالیاتی و مؤدیان علت اصلی فرار از مالیات محسوب می شود. چون مؤدیان مالیاتی بر این باورند که حتی اگر درآمدهای واقعی خود را در دفاتر ثبت و اسناد و مدارک مربوط به آن را مطابق واقع تنظیم و تحریر نمایند و درآمد مشمول مالیات واقعی را در اظهارنامه مالیاتی ابراز دارند باز هم مورد قبول مأمورین تشخیص مالیات قرار نخواهند گرفت و آنان اصل را بر عدم صحت این اظهارات خواهند گذاشت لذا سعی می کنند که دفاتر قانونی و اظهارنامه متکی به آن را طوری تنظیم نمایند که مأمورین تشخیص قادر به دستیابی به واقعیت این امر نباشند و میزان مالیات واقعی را تشخیص ندهند از سوی دیگر مأمورین تشخیص نیز عقیده دارند که مؤدیان مالیاتی اعتقادی به پرداخت مالیات نداشته و سعی در کتمان درآمد واقعی خود داشته و برای این کار دست به حیله ای می زنند و حتی گاهی برخی از آنان دفاتر مخصوصی برای ارائه به وزارت امور اقتصادی و دارایی تنظیم می کنند. بدین ترتیب درآمد مشمول مالیات در هاله ای از ابهام قرار گرفته و تشخیص صحیح آن به سختی امکان پذیر است به همین دلیل بسیار اتفاق می افتد که مالیاتهای تشخیص داده شده توسط حوزه های مالیاتی بیش از میزان واقعی باشد و فرایند به قطعیت رسیدن آن مدتها به طول انجامد و چه بسا زیادی مالیات قطعی شده در بلند مدت موجب رکود در کسب و کار مردم شده و زیان جبران ناپذیری به رشد و توسعه اقتصادی وارد آورد.
و) ناکافی بودن خدمات عمومی دولت : نارضایتی مردم از انجام بخشی از هزینه های دولت و عدم اطلاع از چگونگی اعمال آن نیز می تواند یکی از علتهای فرار از پرداخت مالیات شمرده شود.»[۷]بطوریکه اگر مردم نتیجه پرداخت مالیات را به صورت دریافت خدمات عمومی مناسب درک کنند و ببینند که آنچه را که آنها از حاصل دسترنج خود بعنوان مالیات می پردازند در قالب خدمات رفاهی به خودشان باز می گردد بالتبع انگیزه فرار از پرداخت مالیات بسیار کاهش خواهد یافت.
گفتار سوم- راه های جلوگیری از بروز پدیده فرار مالیاتی
پس از تعریف فرار مالیاتی و عوامل پیدایش آن لازم است به راه های جلوگیری از آن بپردازیم؛ بعبارت دیگر اگر در جهت برطرف نمودن عوامل پیدایش فرار مالیاتی برآئیم و سعی در تقویت نمودن وسعت شناخت و آگاهی افراد جامعه در ضرورت و اهمیت اخذ مالیات و فواید آن در سطوح مختلف کشور بپردازیم گام مهمی در جلوگیری از بروز پدیده فرار مالیاتی برداشته ایم. بطور کلی سیستم مالیاتی شبیه صندلی یا سه پایه است و این پایه ها عبارتند از سیاست مالیاتی ، قانون مالیاتی و اداره مالیات؛ البته این پایه ها از نظر طول با یکدیگر مساوی نیستند ولی از نظر قدرت و نیرو یکسان هستند. دولت می تواند با انجام تبلیغات درست و شایسته ضرورت و اهمیت اخذ مالیات را به مردم بشناساند و با اطلاع رسانی به مردم و اینکه راه اندازی برخی پروژه های عمرانی و صنعتی و تولیدی از محل درآمدهای مالیاتی تامین شده است اعتماد مردم را به اهمیت اخذ مالیات جلب نماید ؛ اگر مردم بدانند که آنچه را که بعنوان مالیات می پردازند در قالب خدمات عمومی به خودشان برگشت داده می شود با فراغ بال از دادن مالیات استقبال کرده و احتمال فرار مالیاتی کاهش می یابد؛ از طرف دیگر بر طرف نمودن نواقص قوانین مالیاتی و نیز ادارات و دستگاه های اجرایی می تواند بسیار مؤثر باشد بطوریکه اگر روزنه های فرار که در قانون و دستگاه های اجرایی وجود دارد پر شود آمار فرار از پرداخت مالیات بسیار کم خواهد شد و از سوی دیگر در صورتیکه بین مأمورین تشخیص و مؤدیان مالیاتی اعتماد در میزان واقعی درآمد باشد آمار خود اظهاری های مالیاتی گسترش یافته و تفاهم متقابلی که بین دستگاه مالیاتی و مؤدی بوجود می آید موجب می شود که پرداخت مالیات با سرعت و سهولت بیشتری صورت بگیرد؛ از طرف دیگر مکانیزه کردن و یکپارچه نمودن اطلاعات و دسته بندی آنان و نیز شناسایی و امکان کد گذاری و ردیابی آن موجب می شود تا سازمان مالیاتی با سرعت و سهولت بیشتری به اطلاعات اقتصادی مؤدیان خود دسترسی داشته باشد و همین امر به خودی خود احتمال فرار مالیاتی را بصورت چشمگیری کاهش می دهد از سوی دیگر اعمال قوانین سختگیرانه در جهت به کیفر رساندن فراریان مالیاتی و نیز وضع جریمه های سنگین برای آنان می تواند در جلوگیری از این پدیده مفید فایده باشد.
به طور خلاصه استفاده از روش های ذیل می تواند در جلوگیری از بروز پدیده فرار مالیاتی مؤثر باشد:
۱- مالیاتها به مالیات یکسان و واحدی تبدیل شود خصوصا در مورد مالیاتهای متنوع
۲- برای مبارزه با فرار مالیاتی نص صریحی برای انجام اقدامات اجرایی تنظیم شود تا از طریق وضع کیفر و زندان از گسترش این امر جلوگیری بعمل آید.
۳- قوانین آسان و قابل اجرا باشد و به کیفر رساندن از طریق اجرای قانون مالیاتی مشکلی بوجود نیاورد از این جهت که اختلافات و دعاوی حقوقی بین ادارات مالیاتی و مکلفین و یا مؤدیان برپا نگردد.
۴- پیشرفت امور مالیاتی همراه با پیشرفت ساختار مالیاتی کشور صورت بگیرد و راه های فنی و تکنیکی برای دریافت مالیات وجود داشته باشد.
۵- تبلیغات گسترده ای بر عدالت مالیاتی و اینکه هدف دولت خدمت رسانی به مردم از طریق وضع مالیات است تاکید شود تا همه مردم در تحمل بار مالیاتی مشارکت داشته باشند.
۶- ضررهای ناشی از مالیاتهای تصاعدی با روی آوردن به تخفیفات مالیاتی کاهش یابد بطوریکه ممکن است درآمد دولت از طریق اعمال تخفیف مالیاتی بیشتر از برقراری مالیاتهای تصاعدی باشد زیرا وضع مالیاتهای تصاعدی منجر به بروز فرار مالیاتی می شود.
فصل دوم - پیشینه تاریخی رسیدگی مالیاتی در ایران و تبیین منابع مالیاتی
مالیات ستانی در ایران دارای سابقه طولانی است. در دوران تشکیل حکومت های مختلف در ایران چه قبل از ظهور اسلام و چه بعد از آن مالیات از اقشار مختلف مردم به اشکال و اقسام گوناگون اخذ می شده است. نوع مالیات اسامی و نیز مقدار آن و همچنین نحوه تعیین اخذ آن در هر حکومتی متفاوت از سایر حکومتها بوده است. بنابراین در دوران حکومت هر یک از دولتها در ایران افرادی با عناوین خاص و متفاوت متصدی رسیدگی به امور مالیاتی و دریافت آن از مردم بوده اند؛ از سوی دیگر چگونگی رسیدگی به حسابهای مالیاتی در هر دوره ای با دوره سلطه حکومتهای دیگر تفاوت داشته است.
جهت بررسی دقیق سابقه تاریخی رسیدگی مالیاتی در دو مبحث جداگانه که شامل پیشینه تاریخی رسیدگی مالیاتی در ایران قبل و بعد از اسلام می باشد به مطالعه موضوع می پردازیم.
مبحث اول- پیشینه تاریخی رسیدگی مالیاتی در ایران قبل از اسلام
انسان اولیه چون ساده می زیست احتیاجی به مؤسسات عمومی مانند پلیس، سپاه ، دادگستری و… نداشته که سبب هزینه بوده باشد و در نتیجه وضع مالیات صورت نمی گرفته است. در زندگی قبیله ای اگر خانواده یا طایفه ای مورد تعرض قبایل دیگر قرار می گرفت هر یک از افراد قبیله یا خانواده به خرج خویش به مقابله با دشمن می پرداخت و یا وسایل امنیت و دفاع را تامین می کرد و رسیدگی به شکایات و قضاوت بین یکدیگر نیز بعهده رئیس قبیله بوده که بدون هیچ گونه هزینه و یا لزوما با هزینه طرفین به دعوا رسیدگی می نمود.«احتیاجات بشر پس از روی آوردن به شهرنشینی افزایش می یابد و وظایف اجتماعی از قبیل قضاوت، حفظ انتظامات و امنیت بعهده هیئت حاکم یا دولت محول می گردد و در نتیجه مردم مکلف می گردند مخارج دولت را تامین کنند و سهمی که هر فرد برای تامین آن مخارج می پردازد پدیده ای به نام مالیات را بوجود آورده است»[۸]
در مهمترین اسنادی که درباره پیشینه رسیدگی مالیاتی تا به امروز شناخته شده است مطالبی درباره مالیات ستانی در الواح سومری یافت شده و در بخشی از خوزستان و بین النهرین نیز اسنادی پیدا شده است که نشان می دهد در گذشته به این سرزمین در کتب کهن ایرانشهر گفته اند؛ از نوشته های سومری چنان برمی آید که میزان مالیات در انجمنی از شیوخ تعیین و برقرار می شده و نیز مالیات از مردان آزاد که بر جان و مال خویش تسلط داشته اند دریافت می شده است؛ در آن زمان علاوه بر مالیات اراضی و مزروعی، از فروش کالا و پیشه وران و دامداران نیز مالیات گرفته می شده است و این مالیات بیشتر جنسی بوده و گاه بصورت نیروی انسانی چون بیگاری و سربازگیری نیز اعمال می شده است.درباره مالیات ستانی در دوره کیانیان نیز نوشته اند «در زمان کیقباد نخستین بار مالیات وضع شد و میزان خراج گیری در زمان کیقباد یک دهم از در آمدها بوده و مصرف آن برای گردآوری سپاه بوده است»[۹]
با ورود آریائی ها به ایران نخستین دولت آریائی در غرب کشور توسط دیااکو تاسیس گردید؛ از درآمدهای این دولت علاوه بر خراج می توان به غنایم جنگی ، هدایا، مالیات بر احشام و بیگاری اشاره نمود.پیروزی کوروش در قرن پنجم قبل از میلاد منجر به تاسیس سلسله هخامنشی گردید در این زمان امپراطوری هخامنشی به بیست شهرستان تقسیم شد و رسیدگی مالیاتی به شرح زیر انجام می شد:
«ابتدائی ترین شکل مالیات ستانی تحت عنوان بیگاری گرفته می شد و نام آنهایی که بعنوان بیگار به کار گرفته می شدند و نیز آنهایی که می مردند و یا می گریختند و همچنین جو و خرمائی که برای خوراک فراهم می گشت با دقت ثبت می شد ولی روش های نوین تبدیل آنها را به نقد برای توانگرانی که می توانستند بپردازند اجازه می داد. در زمان داریوش تمام امپراطوری ایران به استثنای پارس مشمول پرداخت مالیات بودند و خراج ها و مالیات هایی که از طرف ملل شکست خورده وارد خزانه می شد البته متعادل بود»[۱۰]
باج ها و مالیات های حکومت هخامنشی بسیار فراوان بود. داریوش اول در تعرفه مالیاتی اصلاحاتی انجام داد که رسوم قبلی را شکست و در سراسر ایران مالیات یکسان برقرار نمود. در گذشته مالیات هر مکان با جاهای دیگر تفاوتی عظیم داشت و از این رو داریوش درصدد برآمد تا آن را ثبت و یکسان کند. ظاهرا گویا پیش از داریوش مالیات با برآورد مقدار محصول پیش از برداشت آن تعیین می گردید و این کار برای کشاورزان بس دشوار بود بنابراین داریوش میزان مالیات ثابت سالانه زمین را بر پایه میانگین محصول زمین برای هر یک از شهربانی ها و نیز معدل میزان محصول تعیین نمود.
«واژه مالیات در اصل baji در زبان فارسی باستان بوده و به گردآورنده مالیات bajikar می گفتند؛ در تقسیم بندی مالیاتی هترو hatruبه سازمانی گفته می شد که باج ها را گردآوری می کرد و مامور بلند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...