بر اساس نظر کوپاسینا[۵] (۱۹۹۷) می توان زنجیره تأمین را با توجه به تمام فعالیت های مورد نیاز برای ارائه محصول به مشتری نهایی یا تمام فعالیت های مرتبط با جریان حمل کالا از مرحله ی ماده خام تا تحویل به مصرف کننده نهایی،و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن ها تعریف نمود که در دید کلی شامل سه حوزه تدارک،تولید و توزیع است.یکی از نکات کلیدی در مدیریت زنجیره تأمین این است که زنجیره تأمین بایستی به عنوان یک کل منسجم در نظر گرفته شود. بنابراین زمانی که مدیران شرکت درصدد اتخاذ یک تصمیم فردی در یکی از بخش های زنجیره تأمین ـ تدارکات،تولید و یا توزیع هستند باید توجه داشته باشند که راه حل انتخابی باعث بهینه سازی کل زنجیره تأمین گردد. به طوری که چاپرا و میندل[۶] (۲۰۰۱) نیز با تأکید بر حداکثر نمودن ارزش کل در زنجیره تأمین،عنوان می نمایند که توجه به تمام بخش های زنجیره تأمین به صورت یک کل منسجم در تأمین منافع متقابل اعضای زنجیره تأمین موثر است (حسینی و همکار،۱۳۹۱: ۳۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

زنجیره تأمین در یک تعریف ساده شامل تمام فعالیت های مورد نیاز برای ارائه یک محصول مشترک به مشتری نهایی بوده و مدیریت زنجیره تأمین در واقع مدیریت این فعالیت ها در زنجیره تأمین است در تعریفی دیگر،زنجیره تأمین به عنوان یک شبکه ای از موسسات تجاری مستقل یا نیمه مستقل در نظر گرفته می شوند که به صورت جمعی مسئول فراهم کردن،ساخت و توزیع محصول و فعالیت های مرتبط با محصولات مانند خدمات پس از فروش می باشند . زنجیره تأمین تمامی اتفاقاتی که بر روی محصول رخ می دهد و شامل مراحل قبل از تولید تا مرحله ی پس از مصرف می باشد ( از مواد اولیه تا تبدیل شدن به زباله ).اصولاً زنجیره تامین چیزی بیش از تعاریف فوق یعنی جابه جایی فیزیکی کالا از زمین تا بازگشت دوباره به زمین است.زنجیره تأمین شامل اطلاعات،جابجایی پول و سرمایه و تخصیص سرمایه هوشی یا همان چیزی که کار فکری نامیده می شود است.بنابراین زنجیره تأمین شامل فرایند های سیکل عمر در مقایسه با جریانات فیزیکی،اطلاعات،مالی وجریان دانش فکری که در جهت ارضای نیازهای مشتریان نهایی به وسیله محصولات و خدمات از چندین حلقه عرضه صورت می گیرد می باشد.به دلیل اینکه زنجیره تآمین از فرآیندها تشکیل می گردد،بنابراین طیف وسیعی از فعالیت ها شامل منابع یابی،تولید، حمل و نقل و فروش را در برمی گیرد.از دیدگاه تولیدی زنجیره تأمین یک رویکرد یکپارچه است که فعالیت های برنامه ریزی،تدارکات و کنترل جریان مواد و قطعات را از تأمین کنندگان تا مصرف کنندگان نهایی به عهده دارد.این تعریف در بر گیرنده مفاهیمی مانند مدیریت موجودی،مدیریت عملیات،مدیریت توزیع و ……. می باشد که در این بین مدیریت موجودی و توجه به جریان اطلاعات در کل زنجیره از اهمیت خاصی برخوردار است(جعفر نژاد و همکار،۱۳۸۵: ۶۲).
زنجیره تأمین آرایش نهادی است که کسب و کار داخل یا خارج بنگاه را به منظور ارائه محصولات و خدمات پس از فروش آن ها به مصرف کننده نهایی با یکدیگر ارتباط می دهد و به همکاری وادار می سازد.لفظ آرایش نهادی،بدان معناست که دلیلی برای به دنبال هم بودن نهادها یا سری بودن آن ها مانند آنچه در واژه زنجیر روی می دهد وجود ندارد بلکه در اصل می توان به جای لغت زنجیره از شبکه تأمین یا حتی گروه تأمین و از این قبیل واژگان نیز استفاده کرد(طبیبی و همکار ،۱۳۸۸ :۱۴۰). زنجیره تأمین یکی از ابزارهای استقرار بخشی (JIT) در تولید ناب محسوب می گردد.زنجیره تأمین مناسب به معنای تولید به موقع،تحویل به موقع، و هزینه های تحت کنترل مسیر از تأمین کننده تا مشتری است.لذا ایجاد یک سیستم اندازه گیری عملکرد در زنجیره تأمین می تواند کمک مؤثری در مسیر تولید و تحویل به موقع و ارزان یک سازمان باشد(معنوی زاده و همکاران ، ۱۳۸۶: ۱) .
زنجیره تأمین از دو یا بیش از دو سازمان مجزا تشکیل شده که از طریق جریان های کالایی، اطلاعاتی و مالی به هم پیوند یافته اند این سازمان ها ممکن است یکی از گروه های زیر باشد :

    • شرکت های تهیه کننده مواد اولیه
    • تولید کننده محصولات نیمه ساخته
    • سازندگان محصولات نهایی
    • عمده فروشان و توزیع کنندگان
    • خرده فروشان

بنابراین می توان زنجیره تأمین را شبکه ای از شرکت های عرضه کننده مواد اولیه،تولید کننده و توزیع کننده دانست که فعالیت های خرید مواد اولیه،تبدیل این مواد به محصولات نیمه ساخته و نهایی و توزیع محصولات نهایی را به مشتریان نهایی انجام می دهند(منصوری ،۱۳۹۲ :۶) .
هدف غایی زنجیره تأمین ارائه محصولات و خدمات به مشتری نهایی از طریق ایجاد ارتباط و همکاری میان کسب و کارهاست و در این راستا سرمایه،اطلاعات،مواد خام،کالا های واسطه و از این قبیل شکل همکاری میان این کسب و کارها را تعیین می کنند(طبیبی و همکار،۱۳۸۸: ۱۴۱).
برای بررسی یک سازمان منحصر به فرد در چارچوب این تعاریف،باید هر دو شبکه تأمین کنندگان و کانال های توزیع در نظر گرفته شوند تعاریف ارائه شده برای زنجیره تأمین موضوعات مدیریت سیستم های اطلاعات،منبع یابی و تدارکات،زمانبندی تولید،پردازش سفارشات،مدیریت موجودی،انبارداری و خدمت به مشتری را در بر می گیرد(منصوری،۱۳۹۲ :۱۷).
۲-۳- مدیریت زنجیره تأمین و تعاریف آن
انجمن متخصصان مدیریت زنجیره تأمین،تعریف زیر را از مدیریت زنجیره تأمین ارائه داده است : مدیریت زنجیره تأمین شامل برنامه ریزی و مدیریت همه ی فعالیت های مربوط به تأمین منابع،تبدیل آن ها به محصولات و مدیریت پشتیبانی می شود.همچنین مدیریت زنجیره تأمین ارتباطات و همکاری میان اعضای زنجیره را نیز شامل می شود.این اعضا می توانند تأمین کنندگان،واسطه ها،مشتریان و …… باشند. مدیریت زنجیره تأمین مدیریت عرضه و تقاضا بین یک یا چند سازمان را هم بر عهده دارد.هیلتوفث[۷] نیز مدیریت زنجیره تأمین را به عنوان مجموعه دیدگاه هایی مطرح می کند که به دنبال یکپارچگی و همکاری کارآمد بین مواد،اطلاعات و جریان های مالی در طول زنجیره تأمین است.این یکپارچگی موجب می شود که کالا به موقع،با مقدار مناسب و با کمترین هزینه ممکن در مکان مطلوب باشد و نیازهای مشتری را ارضا نماید.به عبارت دیگر مدیریت زنجیره تأمین،فرآیندهای زنجیره تأمین و همچنین جریان مواد را از تأمین کننده تا مشتری هماهنگ می کند(حسینی و همکاران،۱۳۸۹: ۹۲ـ۹۱).
مدیریت زنجیره تأمین به عنوان یک مجموعه پروسه های مدیریتی شامل پروسه ای از روابط مدیریتی،اطلاعات و جریان مواد درون مرزهای تعیین شده به جهت ارسال خدمات و ارزش اقتصادی به مشتری طی مدیریت کانال های فیزیکی و اطلاعات مرتبط از منابع برای مصرف می باشد.مدیریت زنجیره تأمین فلسفه ای یکپارچه در جهت مدیریت جریان کلی مسیر توزیع از سوی تأمین کننده تا کاربر نهایی است و به عنوان یک فلسفه مدیرانه شامل میزان و حدود رفتارهای یکپارچه جهت همکاری بین مشتری و تأین کننده در جریان یکپارچه سازی خارجی است(حیدری قره بلاغ،۱۳۸۷: ۲).
چنان که استیونز[۸] (۱۹۹۵) گفته مدیریت زنجیره تأمین سیستمی است که اجزای آن عبارت اند از تأمین کنندگان قطعات،تسهیلات تولید،خدمات توزیع و مشتریان که به وسیله جریان رو به جلوی مواد و جریان رو به عقب (بازخور ) اطلاعات به یکدیگر مرتبط شده اند(مانیان و همکاران، ۱۳۸۹ :۳).
انجمن حرفه ای مدیریت زنجیره تأمین را اینگونه تعریف کرده است : مدیریت زنجیره تأمین شامل برنامه ریزی و مدیریت کلیه ی فعالیت های منبع یابی و تدارکات،تبدیل کالاها از مرحله ی ماده خام (استخراج ) تا تحویل به مصرف کننده نهایی،فعالیت های لجستیک و کلیه فعالیت های هماهنگی و همکاری میان تأمین کنندگان،واسطه ها و خرده فروشان و مشتریان است. تعریف دیگری که از مدیریت زنجیره تأمین ارائه شده عبارت از هماهنگی فعالیت های تولید، موجودی کالا،موقعیت یابی و حمل ونقل میان فعالان زنجیره تأمین با هدف دستیابی به کارآیی بیشتر وبرآورده کردن انتظارات مشتریان است(الفت و همکاران، ۱۳۹۰ :۱۲۶).
۲-۴- مبانی ارزیابی عملکرد
نیلی[۹] و همکارانش در سال ۱۹۹۵ ارزیابی عملکرد را به عنوان فرآیندی کمی در جهت تعیین کارایی و اثربخشی یک فعالیت معرفی کردند. ثربخشی حوزه ای است که خواسته های مشتری با آن مواجه می شود.در واقع اثربخشی،میزان دستیابی به اهداف و برنامه ها با ویژگی کارایی فعالیت ها و عملیات را نشان می دهد و کارایی بیانگر اندازه گیری این موضوع است که چگونه منابع یک شرکت ( از جنبه اقتصادی ) برای فراهم شدن سطح مشخصی از رضایت مشتری استفاده شود.در نتیجه سیستم های ارزیابی عملکرد به عنوان مجموعه ای کلی از معیارهای ارزیابی عملکرد برای تعیین میزان کیفیت کارایی و اثربخشی فعالیت ها به کار می روند.از طرف دیگر،باید میان ارزیابی عملکرد و مدیریت عملکرد تمایز قائل شد.ارزیابی عملکرد استفاده معیارهای عملکردی در جای مناسب برای شناخت توان زنجیره تأمین است در حالی که مدیریت عملکرد، استفاده از معیارها برای حمایت از اهداف استراتژیک سازمان است.در اجرای یک سیستم ارزیابی عملکرد،باید ارتباط معیارها با استراتژی کسب و کار،یکپارچگی اهداف کمی در طرح ها و عملیات ها،ایجاد اهداف جامع برای همه ی سطوح متناسب با اهداف کلی سازمان و ایجاد مکانیزم ها و فرایند هایی که آشکارا برای حرکت در مسیر پیشرفت و مدیریت عملکرد تعریف شده در نظر گرفته شود(جعفری و همکاران، ۱۳۹۰ :۲۳).
ارزیابی عملکرد بر مبنای داده های قابل اعتماد (پایا) یکی از عواملی است که برای استفاده کامل شرکت از ارزش های سرمایه گذاریش ضروری قلمداد شده است.گفته می شود که ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین می تواند درک بهتری را از زنجیره تأمین تسهیل کند،بر رفتار عاملین تأثیر مثبت داشته باشد و عملکرد کلی را بهبود دهد(مانیان و همکاران، ۱۳۸۹: ۵).
۲-۵- اصول نظام مدیریت زنجیره تأمین
مدیریت زنجیره تأمین دامنه وسیعی دارد که شامل : تأمین کنندگان جزء،تأمین کنندگان عمده،عملیات داخلی،مشتریان عمده،مشتریان جزء و مصرف کنندگان نهایی می باشند.زنجیره تأمین در کارخانه های تولیدی،شرکت های خدماتی و حتی منازل نیز وجود داشته و آن را با عباراتی نظیر زنجیره تقاضا و یا زنجیره ارزش نیز معرفی می نمایند که هدف اصلی آن ایجاد ارزش برای مصرف کننده نهایی است.اصول نظام مدیریت زنجیره تأمین عبارت اند از :

    • اصل اول : تقسیم بندی مشتریان بر اساس خدمات مورد نیاز آن ها و طراحی و انتخاب زنجیره تأمین و عرضه مناسب به گونه ای که ارائه خدمات به مشتریان در بخش های مختلف ، سود دهی مناسب و موردنظر را داشته باشد.
    • اصل دوم : تنظیم شبکه پشتیبانی با توجه به نیازهای مشتریان و اصل سود دهی.
    • اصل سوم : توجه به اطلاعات بازار و هم راستا نمودن زنجیره تأمین یا به عبارت دیگر برنامه ریزی تقاضا با بهره گرفتن از پیش بینی های مستمر و تخصیص بهینه منابع.
    • اصل چهارم : طراحی و تولید محصول با گرایش به نظرات و خواسته های مشتری و بالا بردن سرعت پذیرش تغییرات در زنجیره تأمین.
    • اصل پنجم : مدیریت راهبردی منابع عرضه به منظور کاهش هزینه مواد و خدمات مرتبط با آن.
    • اصل ششم : طراحی راهبردی زنجیره عرضه به گونه ای که قادر به پشتیبانی سطوح مختلف تصمیم گیری بوده و بتواند نمایی شفاف از جریان محصولات،خدمات و اطلاعات را ارائه دهد(جعفرنژاد و همکار،۱۳۸۵: ۶۸-۶۷).

طبق تعریف انجمن خبرگان مدیریت زنجیره تأمین آمریکا (CSCMP) مدیریت زنجیره تأمین دربرگیرنده برنامه ریزی و مدیریت تمامی فعالیت های درگیر در منبع یابی و تدارکات،تولید و همه ی فعالیت های مدیریت لجستیک است.به طور کلی،مدیریت زنجیره تأمین هماهنگی و همکاری با شرکای کانال،شامل تأمین کنندگان،واسطه ها،شرکت های ارائه دهنده خدمات لجستیک و مشتریان را نیز در برمی گیرد.با توجه به مباحث ارائه شده می توان عنوان کرد که مدیریت زنجیره تأمین شامل سه بخش اصلی تدارکات،تولید و توزیع است :
تدارکات : الف ) حمل و نقل مواد اولیه به کارخانه : مدیریت حرکت کالاها (نظیر قطعات،مواد اولیه خام،ملزومات و تجهیزات ) از نقاط مبدأ ( تأمین کنندگان ) به تولید کننده از طریق کامیون، راه های هوایی،خطوط راه آهن،راه های آبی،خطوط لوله حمل مواد یا ترکیبی از این موارد.ب ) انبارداری مواد اولیه : انبارداری مواد اولیه به عنوان بخشی از فعالیت مدیریت مواد،شامل فعالیت های دریافت، ذخیره، چیدمان و مرتب نمودن کالاها در انبار است.ج ) کنترل موجودی مواد اولیه : این بخش به طور معمول دربرگیرنده ی فعالیت های بازرسی،کمیت،تطابق و کیفیت مواد اولیه دریافت شده،ثبت داده ها نحوه چیدمان و مقادیر در دسترس است.
تولید : الف ) پشتیبانی تولید : عبارت است از انتقال مواد اولیه به نقاط مختلف در فرایند تولید. این انتقال می تواند به دو نوع گروه بندی گردد،بدین صورت که برخی از اقلام دریافت شده و به طور مستقیم به فرایند تولید منتقل می گردد.سایر اقلام نیز پس از دریافت در انبار ذخیره شده و آن ها وارد فرایند تولید می شود.ب ) بسته بندی : ظرف،محفظه و سیستمی هماهنگ که نه تنها سلامتی کالای مورد نظر را در طی فرایند تولید تا مصرف را تضمین می نماید بلکه سعی در ایجاد ارتباطی قوی،سریع و کم هزینه بین تولید کننده و مصرف کننده دارد و از این طریق برای زنجیره تأمین در فرایند حمل و نقل،توزیع و انبارداری و فروش ارزش افزوده بیشتری ایجاد می کند.
توزیع : الف ) انبارداری کالاهای ساخته شده : کالاهای بسته بندی شده با امکانات تولیدی شرکت در انبار ذخیره و چیدمان می شوند تا پس از آن از طریق شبکه توزیع در اختیار مشتری قرار گیرند.البته این مورد در خصوص کالاهایی صورت می پذیرد که پس از تولید به طور مستقیم وارد شبکه توزیع نمی گردند.ب ) کنترل موجودی کالاهای ساخته شده : این عمل یکی از مهمترین سیاست هایی است که همه ی شرکت ها از آن تبعیت می کنند تا تضمین گردد که موجودی کالاهای آن ها در سطوحی قرار دارند که می توانند هم استانداردهای از پیش تعیین شده خدمات را رعایت کنند و هم بودجه کافی را برای سرمایه در گردش آزاد سازند.ج ) حمل و نقل از کارخانه به مراکز توزیع و فروش : شامل جریان کالاهای ساخته شده از کارخانه به شبکه توزیع جهت تحویل به مشتری نهایی است.اثربخشی این عامل به شیوه حمل ونقل،حمل کننده ( حمل کنندگان ) مورد استفاده،مسیر،میزان انطباق با مقررات محلی،دولتی و بین المللی بستگی دارد (حسینی و همکار،۱۳۹۱: ۴۵ـ۴۴).
مدیریت زنجیره تأمین(scm)دارای سه فرایند عمده و اصلی است که عبارت اند از : ۱) مدیریت اطلاعات[۱۰] امروزه نقش،اهمیت و جایگاه اطلاعات برای همگان بدیهی است.گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث می شود تا فرآیندها مؤثرتر و کارآتر گشته و مدیریت آن ها آسان تر گردد.در بحث زنجیره تأمین اهمیت موضوع هماهنگی در فعالیت ها بسیار حائز اهمیت است،این نکته در بحث مدیریت اطلاعات در زنجیره،مدیریت سیستم های اطلاعاتی و انتقال اطلاعات نیز صحت دارد.مدیریت اطلاعات هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تأثیر فزاینده ای در سرعت،دقت و جنبه های دیگر وجود داشته باشد.مدیریت صحیح اطلاعات موجب هماهنگی بیشتر در زنجیره خواهد شد به طور کلی در زنجیره تأمین مدیریت اطلاعات در بخش های مختلفی تأثیر گذار خواهد بود که برخی از آن ها عبارت اند از :مدیریت لجستیک (انتقال،جابه جایی،پردازش و دسترسی به اطلاعات لجستیکی برای یکپارچه سازی فرایند های حمل ونقل،سفارش دهی و ساخت،تغییرات سفارش، زمانبندی تولید،برنامه های لجستیک و عملیات انبارداری؛تبادل و پردازش داده ها میان شرکا (مانند تبادل و پردازش اطلاعات فنی،سفارشات و …). و جمع آوری و پردازش اطلاعات برای تحلیل فرایند منبع یابی و ارزیابی،انعطاف و توسعه تأمین کنندگان،جمع آوری و پردازش اطلاعات عرضه و تقاضا و ….. برای پیش بینی روند بازار و شرایط آینده عرضه و تقاضا با ایجاد و بهبود روابط بین شرکا.
۲) مدیریت لجستیک [۱۱] این بخش که کلیه فعالیت های فیزیکی از مرحله ی تهیه ماده خام تا محصول نهایی شامل فعالیت های حمل و نقل،انبارداری، زمانبندی تولید و …… را شامل می شود،بخش نسبتاً بزرگی از فعالیت های زنجیره تأمین را به خود اختصاص می دهد.در واقع محدوده لجستیک تنها جریان مواد و کالا نبوده بلکه محور فعالیت های زنجیره تأمین است که روابط و اطلاعات،ابزارهای پشتیبان آن برای بهبود در فعالیت ها هستند .
۳) مدیریت روابط [۱۲] مدیریت روابط تأثیر شگرفی بر همه ی زمینه های زنجیره تأمین و همچنین سطح عملکرد آن دارد.در بسیاری از موارد سیستم های اطلاعات و تکنولوژی مورد نیاز برای فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین به سهولت در دسترس بوده و می توانند در یک دوره ی زمانی نسبتاً کوتاه تکمیل و به کار گمارده می شوند.اما بسیاری از شکست های آغازین در زنجیره تأمین،معلول انتقال ضعیف،انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایی است که بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع می پیوندد.علاوه بر این مهمترین فاکتور برای مدیریت موفق زنجیره تأمین،ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره است،به گونه ای که شرکا اعتماد متقابل به قابلیت ها و عملیات یکدیگر داشته باشند.کوتاه سخن اینکه در توسعه هر زنجیره تأمین یکپارچه،توسعه اطمینان و اعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان برای آنها از عناصر بحرانی و مهم برای نیل به موفقیت است (جعفر نژاد و همکار،۱۳۸۵: ۶۲).
۲-۶- طرح کلی یک زنجیره تأمین
محققان و نویسندگان مختلف ، نگرش ها و تعاریف متفاوتی را از زنجیره تأمین ارائه کرده اند.برخی زنجیره تأمین را در روابط میان خریدار و فروشنده محدود کرده اند،که چنین نگرشی تنها بر عملیات خرید رده اول در یک سازمان تمرکز دارد.گروه دیگر به زنجیره تأمین دید وسیع تری داده و آن را شامل تمام سرچشمه های تأمین (پایگاه های تأمین ) برای سازمان می دانند . با این تعریف،زنجیره تأمین شامل تمام تأمین کنندگان رده اول،دوم،سوم و …….. خواهد بود.چنین نگرشی به زنجیره تأمین تنها به تحلیل شبکه تأمین خواهد پرداخت. دید سوم ، نگرش زنجیره ارزش پورتر است که در آن زنجیره تأمین شامل تمام فعالیت های مورد نیاز برای ارائه یک محصول یا خدمت به مشتری نهایی است . با نگرش یاد شده به زنجیره تأمین،توابع ساخت و توزیع به عنوان بخشی از جریان کالا و خدمات به زنجیره اضافه می شود در واقع با این دید،زنجیره تأمین شامل سه حوزه تدارک،تولید و توزیع است(منصوری،۱۳۹۲: ۱۷).
۲-۷- انقلاب زنجیره تأمین
در سراسر دنیا از آمریکا گرفته،از اروپا تا آفریقا،مقتضیات یک اقتصاد جهانی که هر روز رقابتی تر می شود همه را واداشته تا درباره ی زنجیره تأمین و مدیریت هر چه بهتر آن صحبت کنند.مفهوم کلی زنجیره تأمین از مواد اولیه گرفته تا محصول تمام شده به مشتری،که موتور محرک آن تقاضای مشتری برای دریافت خدمات کارآمدتر و مناسب تر و نیاز به کاهش هزینه های نگهداری کالاهای موجود در انبار بوده است،در حال متحول ساختن شیوه های انجام کار از سوی تولیدکنندگان عمده فروشان،شرکت های حمل و نقل و شرکت های تدارکاتی است. مدیریت زنجیره تأمین نوین،نه تنها به بررسی راه های ترویج کاهش هزینه در سراسر کانال عرضه کالا و خدمات می پردازد بلکه باید بین تقاضای روزافزون مشتریان برای ارائه خدمات به موقع و کارآمد موازنه ایجاد کرده و از تحولات سریعی که در عرصه فناوری صورت می گیرد نیز غافل نباشد.روی هم رفته مدیریت کارآمد زنجیره تأمین به یک شرکت امکان می دهد تا تولید و انتقال محصولات در کل کانال تولید و توزیع را از تأمین مواد اولیه و قطعات گرفته تا قرار دادن محصول تمام شده در دستان مشتری هماهنگ سازد(منصوری،۱۳۹۲: ۲۰).
۲-۸- دلایل و ضرورت های زنجیره تأمین
طی چند سال اخیر ظهور فناوری نوین و ایجاد تحولات عظیم در بازارهای جهانی، مدیریت زنجیره تأمین را بیش از پیش ضروری ساخته است به نحوی که سازمان های مختلف جهت ایجاد و حفظ موقعیت و جایگاه رقابتی خود ناگزیر به استفاده از مدیریت زنجیره تأمین می باشند.انقلاب اطلاعات و ظهور شکل های جدید ارتباطات متقابل سازمانی و افزایش توقعات مشتریان در زمینه هزینه محصولات و خدمات،کیفیت،تحویل،تکنولوژی و زمان سیکل تعهد شده با توجه به رقابت فزاینده در بازارهای جهانی و امثالهم،از جمله عواملی است که باعث ترک سیستم های سنتی خرید و تدارکات وحرکت به سمت سیستم زنجیره تأمین توسط سازمان ها در سطح دنیا شده است زنجیره تأمین به دلایل زیر در مسیر رشد روز افزون قرار گرفته است: ـ افزایش سرعت تغییر تکنولوژی : به واسطه رشد فزاینده تغییرات در تکنولوژی،کارخانجات به منظور حفظ متخصصان فنی در زمینه فعالیت هایی که آن ها تدارک می بینند در حال تقویت شرکایشان در زنجیره تأمین هستند .
ـ جهانی شدن تجارت : در یک اقتصاد جهانی،نواحی مختلف جهان مراحل یک زنجیره خواهند بود این امر می تواند نتیجه ترکیب نامحدودی از منابع تأمین (همکاری بی پایان منابع )شامل مجاورت با منابع طبیعی،پشتیبانی زیر بنایی،مشخصات نیروی کار و فضای سیاسی باشد. ـ تمایل به منبع یابی بیرونی : در دهه های گذشته کارخانجات به کارهای مختلفی دست زدند،در حال حاضر آن ها به طور فزاینده ای توجه خود را به اموری معطوف ساخته اند که بتوانند در یک یا چند زمینه با سایر رقبای جهانی رقابت کنند.برای نیل به این هدف ضروری است این کارخانجات به منظور تهیه بخشی از محصولاتشان که نیاز مشتری نهایی را برآورده می سازد به منبع یابی بیرونی یا برون سپاری فعالیت ها و تقویت کارخانجات دیگر بپردازند(غضنفری و همکار،۱۳۸۹: ۲۱ـ۲۰).
۲-۹- اصول و مقدمات زنجیره تأمین
اکثر سازمان ها در آن واحد در چندین زنجیره تأمین عضو می باشند.هر سازمانی در هر زنجیره تأمینی،برخی محصولات و خدمات را ارائه می کند بدین صورت که مواد را از بسیاری از تأمین کنندگان خریداری کرده و به چندین مشتری دیگر می فروشد.از دید یک سازمان برجسته هریک از زنجیره های تأمینی که آن سازمان در آن عضویت دارد دارای هر دو نوع اتصال زنجیری داخلی و خارجی خواهد بود.اما بعید به نظر می رسد که تمام زنجیره های تأمین یک سازمان درون scm اولیه قرار بگیرد که به طور رسمی شکل می گیرد.بنابراین یک سازمان باید فعالیت های scm خود را بر روی زنجیره تأمینی متمرکز کند که برای موفقیت سازمان از اهمیت بیش تری برخوردار است.از نظر ما اهمیت هر زنجیره تأمین ناشی از فرایند های وابسته،تأمین کنندگان و مشتریانی است که بزرگترین پتانسیل را برای دستیابی به مزیت رقابتی در اختیار دارند و از این رو بزرگترین تعهدات را در راستای موفقیت سازمان بر عهده می گیرند(غضنفری و همکار،۱۳۸۹: ۲۵۸).
اولین گام عملکرد زنجیره تأمین آگاهی از رویدادهای زنجیره تأمین است،هر چه آگاهی شما از کالاها و وضعیت آن ها داخل زنجیره وسیع تر باشد خدمات بهتری را می توانید به مشتریان ارائه دهید.متغیر دوم عملکرد مدیریت زنجیره تأمین شتاب یا سرعت زنجیره تأمین است که با سرعت دسترسی به داده های مناسب،چرخه های برنامه ریزی و اجرایی،کنترل می شود. سرانجام عملکرد مدیریت زنجیره تأمین با تغییر پذیری یا توانایی مدیریت تغییر هدایت می شود(غضنفری و همکار،۱۳۸۹ :۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...