۱ – ۱۰ تعاریف
۱ – ۱۰- ۱ وجه تسمیه کتیبه
حبیب ­الله فضایلی در کتاب تعلیم خط، به­نقل از مجمع­البحرین درباره معنی لغوی کتیبه گفته است: «کتیبه را لغت­نامه­ ها به­دسته­ای از سپاه و لشکر یارمه­ی اسبان معنی کرده ­اند.» (فضایلی، ۱۳۶۲ ب: ۱۳۰) و در ادامه توضیح می­دهد که وقتی­کتیبه­ای را نگاه می­کنیم­کلمات آن مانند سواره نظام در حال رژه، دیده می­ شود. استفاده از کلمات افراشته با حرکات مختلف می ­تواند تداعی­کننده سرهای شمشیر، نیزه­ها و پرچم­ها باشد و نیز به­این نکته اشاره شده است که معنای دیگر کتیبه به­نقل از تذکره­­نامه­ ها به­روش فارسی، «کتابه» نیز بیان شده است، که مشخصه خطوط درشت و جلی است که از روی کاغذ به­کاشی منتقل شده و بر سردر، دیوارها، ضریح و درب­ها و محراب­های مساجد، اماکن متبرکه و بناهای مهم قرار گرفته و نصب می­گردد. (­همان­: ۱۳۰) درباره معنای لغوی کتیبه آورده شده است که واژه­ای عربی بوده و دارای معانی چون؛ سنگ ­نبشته، نوشته­ای که با خوشنویسی بر سر در اماکن و مساجد نقش شود، قسمت زیرین دیوار که با آجر، سنگ و نقوش تزیین شده باشد. (دهخدا، ۱۳۷۷، ج۱۲: ۱۸۱۸۰) نوشته­ای که حاشیه مانند دور سر در عمارت و اماکن مقدسه و سردر امراء نقش شده باشد، است. به­معنای لشگر و گروه اسبان نیز ذکر شده است. هم­چنین گفته شده جمع آن کتائب­ یا کتایب (دهخدا، ۱۳۷۷، ج۱۲ :۱۸۱۸۰؛ معین، ۱۳۸۱: ۸۴۹) و الکتائب (الطُریحی، ۱۴۱۶: ۱۵۵۲) می­باشد. و صورت دگرگون شده کتابه است. (دهخدا، ۱۳۷۷، ج۱۲ :۱۸۱۸۰؛ معین،­­ ۱۳۸۱: ۸۴۹) و به­معنی لشگر، سواره و پیاده هم معنا شده است. (عمید، ۱۳۶۵، ج۳: ۱۹۴۸) کتیبه در کاربرد اسم خاص، به­قلعه­ای از قلعه­های خیبر نیز گفته شده است. (نفیسی، ج ۴: ۲۷۶۳)
۱ – ۱۰ - ۲ کتیبه­نگاری
کتیبه به­عنوان یکی از اصلی­ترین­ مشخصه­های معماری اسلامی همواره مورد توجه هنرمندان و پژوهشگران هنرهای اسلامی بوده است، از­آنجایی که ­بسیاری از­کتیبه­ها در بر­دارنده مواردی چون تاریخ معماری بنا، نام معمار، نام بانی، نام هنرمند خوشنویس و دوره تاریخی می­باشند به­همین منظور می­توان به­اهمّیّت کتیبه­ها در معماری پی­برد و به­این نکته اشاره داشت که کتیبه­نگاری می ­تواند بخش مهمی از فرهنگ غنی اسلامی لحاظ شود که از طریق آن می­توان به­مطالعات زبانی و تاریخی، رمزگشایی­ها و تحولات خوشنویسی در دوره­ های مختلف پی برد.
کتیبه­ها دارای سابقه طولانی می­باشند، به­گفته شیلا بلر استفاده از کتیبه مختص فرهنگ اسلامی نبوده است. علم و مطالعه کتیبه­ها از واژه یونانی گرفته شده است که معنای «سنگ نوشته»[۵] را شامل می­ شود. در روم باستان از کتیبه­ها برای نشان دادن قدرت و شکوه بناهای یاد­بود استفاده می­شد که وسیله­ای برای تبلیغات بصری بود. در سرزمین­های اسلامی رسم و روش قدیمی­تر نوشتن بر بناهای یادبود نه تنها ادامه پیدا کرد بلکه بسط نیز یافت. آنچه کتیبه­شناسی ­اسلامی را از دیگر موارد جدا می­ کند گسترش آن در طول زمان­، مکان و نوع تصویر است. چون کتیبه­ها ­تقریباً بر روی همه انواع اشیایی که در سراسر سرزمین­های اسلامی در تمامی زمان­ها ساخته شدند­، استفاده شده است.­ کتیبه­ها بر روی تمامی مواد به­کار رفته­اند، از کوچک­ترین آنها مانند چراغ نفتی­ها و سرامیک­های غیر لعابی­ تا مرغوب­ترین و گران­ترین

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آن­ها مانند کریستال­های سنگی و یشم کاربرد داشته است. S.Blair, 1988: 3))
در کتیبه­نگاری ایران، به­ طور معمول از چند خط بیشتر استفاده نمی­ شود، آن ­دسته از خطوطی که بیشتر در تزیینات کتیبه­ای در ابنیه کاربرد داشته است، شامل: خط کوفی، ثلث، نستعلیق و تعلیق و در برخی موارد نسخ و محقق می­باشند که در طول تاریخ هنرمندان از قابلیت­ها و جنبه­ های ساختاری آنها استفاده کرده
به­ صورت خط نگاره­هایی برای تزیین کتیبه­ای بر بناهای مختلف نقش بسته­اند. در زیر تعاریفی از این
خطوط آورده شده است.
۱ – ۱۰ - ۲ ­- ۱ خط کوفی
این خط نه تنها جایگزین بیشتر خطوط اولیه و مبتدی شد بلکه به­ طور گسترده نفوذ بسیار عمیقی بر خوشنویسی اسلامی داشت. (سفادی، ۱۳۸۱: ۴۶) ­خط کوفی از نظر نوع نگارش متنوع بوده و به­دسته­های متفاوتی تقسیم می­گردد. در یک تقسیم­­بندی­کلی خط کوفی را می­توان به­دو شاخه کوفی­شرقی و کوفی­غربی تقسیم کرد. (بهرام­زاده، ۱۳۸۲: ۸۶ – ۸۵؛ لینگز، ۱۳۷۷: ۱۶)­ نوعی از کوفی که در مشرق زمین رواج پیدا کرد دارای سه شیوه متنوع می­باشد، یکی شیوه اصیل عربی مشتمل بر مکّی، مدنی، کوفی، بصری، شامی، مصری و توابع آن و دیگری شیوه ایرانی و سوم شیوه مختلط می­باشد. (فضایلی، ۱۳۶۲الف: ۱۴۹) خط کوفی از نظر نوع نگارش یکی از متنوع­ترین خطوط جهان به­شمار می­رود که دارای اقسام متفاوتی می­باشد، از آن جمله می­توان خط کوفی ساده (محرر)، تزیینی، مغربی، مشرقی، بنایی و … را عنوان کرد. در زیر توضیح مختصری درباره نوع خط کوفی­تزیینی و بنایی که کاربرد زیادی در کتیبه­های مجموعه زیارتی امام رضا (ع) داشته، آورده شده است.
۱ – ۱۰ – ۲­ ­– ۱­­- ۱ کوفی­تزیینی
این خط اکثر به­ صورت پیچیده بوده و سخت خوانده می­ شود، زیرا در آن تصرفات و ابداعات زیادی صورت گرفته است و خط در میان شاخه، گل و تزیینات هندسی به­کار می­رود، نوع تزیینی شامل اقسام بسیاری است که با نام­های مشجّر، مورّق، مُزهر، مظفر، معشّق و موشح خوانده می­ شود. (فضایلی، ۱۳۶۲الف: ۱۵۰) نمونه ­ای از خط کوفی تزیینی در­(تصویر ۱ – ۱ )آمده است.
تصویر ۱ – ۱٫ نمونه ­ای به­خط­ کوفی ­تزیینی، مدرسه ­نظامیه­ خرگرد­خواف، مأخذ­ تصویر:­­ Sheila s. Blair, 1998: 81.
۱ – ۱۰ – ۲­ ­– ۱­­- ۲ کوفی بنایی
این خط که نوع تزیین نشده خط کوفی می­باشد، دارای حرکات مستطیل و گاه مربع شکل می­باشد که در انتخاب این زوایا دقّت زیادی به­کار می­رود.­ به­ طوری­که یک طرح کامل هندسی را ایجاد می­نماید. به­نوع بنّایی نیز مشهور است و با واژگانی چون: مَعقِلی، بِنایی، منحصر، مربع، مستطیل و متداخل نیز خوانده می­ شود. (بهرام­زاده، ۱۳۸۲: ۸۷) کوفی ­بنایی به­سه نوع آسان، متوسط و مشکل تقسیم می­گردد. در نوع آسان، عبارت در یک سطح هندسی با حرکات مستطیلی و یا مربعی به صورت آزاد و فواصل وسیع که با بهره گرفتن از خطوط اضافی و زایده­ها، فضای خالی و وسیع آن پر شده است نوشته می­ شود. در نوع متوسّط کوفی ­بنایی، زمینه و خط طوری نوشته می­ شود که در آن فاصله زیاد و خطوط اضافی وجود ندارد و به­ صورت مساوی­ و موازی نوشته می­ شود. در نوع مشکل کوفی ­بنایی علاوه بر نظم و دقیقی که وجود دارد باید سواد و بیاض نیز حفظ شود و خوانده شود که به­ طور معمول به­این نوع از کوفی ­بنایی متداخل نیز گفته می­ شود. (فضایلی، ۱۳۶۲الف: ۱۶۰) این خط شامل خطوطی مستقیم و صاف می­باشد که به­ صورت افقی و ۱۸۰ درجه با زوایای تندی قرار گرفته است و در آن تناسب سیاهی و سفیدی به­ صورت یک قانون باید رعایت شود.­ (یارشاطر، ۱۳۸۴: ۳۵) به­گفته حبیب ­الله فضایلی این خط زمانی که به کمال مطلوب خود رسید به­معقلی شهرت یافت. (فضایلی، ۱۳۶۲الف: ۱۶۱) نمونه ­ای از این خط در( تصویر ۲ - ۱)آمده است.
تصویر ۲ – ۱٫ نمونه ­ای­ به­خط کوفی ­بنایی ساده با عبارت الله­اکبر، داخل ایوان مقصوره، مأخذ تصویر: آفرینش­های هنری آستان قدس رضوی.
۱ – ۱۰ - ۲ ­- ۲ خط محقق
این خط دارای دنباله­های کشیده می­باشد که به­شمره­های تند وتیز ختم می­گردد، از این­­رو آن را خطی خشک می­خوانند که در آن تفاوت در بین حروف عمودی و کوتاه­تر دیده می­ شود و فرو­رفتگی وگودی وتمایل به­پایین در حروف این خط دیده نمی­ شود. (شیمل، ۱۳۶۸: ۵۲) در این خط، قلم به­آرامی حرکت می­ کند و فشار قلم در سرتاسر یکسان است و هیچ تغییری در ضخامت و اندازه خط حاصل نمی­ شود. (یارشاطر،۱۳۸۴: ۴۵) نمونه ­ای از خط محقق در تصویر ۳– ۱ آمده است.
تصویر ۳ – ۱٫ نمونه ­ای به­خط محقق در قرآنی­ از ­شیراز ، به­کتابت یحیی ­جمالی ­صوفی، مأخذ­تصویر: سفادی، ۱۳۸۱: ۷۳.
۱ – ۱۰ - ۲ ­- ۳ خط ثلث
این خط دارای یک سوم سطح و دو سوم دور می­باشد. (فضایلی، ۱۳۶۲الف: ۲۶۳) به­خط ثلث نام «ام­الخطوط» را نهادند و گفته شده که این خط از درخشنده­ترین خطوط رایج در ممالک اسلامی می­باشد. (سراج­شیرازی، ۱۳۷۶: ۱۷۳؛ فضایلی، ۱۳۶۲الف: ۲۶۳) و زمانی معتبر می­باشد که خطاط آن را قرص و محکم نوشته و همواره خط ثلث یکی از خطوط مشکل از میان قلم­ها بوده است.(فضایلی،۱۳۶۲الف: ۲۶۴) درباره خط ثلث محققین اروپایی که تحقیق در هنرهای اسلامی داشته اند نیز نظراتی ارائه کرده ­اند. از جمله اینکه خط ثلث خطی بسیار شکسته می­باشد و بیشتر در نوشته­ های تاریخی و تذهیب قرآنی دیده می­ شود.(ایروین، ۱۳۸۸: ۱۴۷) و نیز گفته شده که ثلث از میان قلم­های ششگانه خوشنویسی، گیراترین خط بوده و شیوه­ای آرمانی از خوشنویسی باقی مانده است که بر همه چیز و در همه­جا با این قلم نگاشته­اند. (شیمل، ۱۳۶۸: ۵۵) نمونه ­ای از خط ثلث در تصویر ۴– ۱ آمده است.
تصویر۴ – ۱٫ نمونه ­ای ­کتیبه به­خط­ ثلث، ایوان ساعت صحن عتیق، رقم علیرضا عباسی، مأخذ­تصویر: آفرینش­های­ هنری آستان قدس رضوی.
۱ – ۱۰ - ۲ ­- ۴ خط نسخ
از مزیت­های برجسته خط نسخ، جلوه بسیار زیاد تناسب در آن است. حروف وکلماتش همه با هم هماهنگ ویکدست بوده، به­ طوری­که کلمات آن خیلی درشت نیستند اما از توازن بسیار خوبی برخوردار می­باشند. همین توازن وتناسب است که زیبایی خاصی به­این خط بخشیده است. از دیگر مزایای این خط وضوح آن است و اینکه به­سادگی خوانده می­­شود. افزوده شدن حرکات به­حروف، خوانایی آن را بسیار بالاتر می­برد وخطای خواندن را محو می­سازد. توازن با توزیع یکسان فرم­های دوایر وخطوط صاف یا نیم­خط­ها ونیم­دایره­ها و با حرکات سبک وسنگین قلم حاصل می­گردد. (یارشاطر، ۱۳۸۴: ۴۰) نمونه ­ای از خط نسخ در تصویر ۵– ۱ آمده است.
تصویر ۵ – ۱٫ نمونه ­ای به­خط نسخ انتظام ­یافته در قرآن، کتابت وصال­ شیرازی، قرن ۱۳­هـ­­، مأخذ تصویر: سفادی، ۱۳۸۱: ۶۸.
۱ – ۱۰ - ۲ ­- ۵ خط تعلیق
درباره این خط گفته شده، به­ دلیل غایت پیچیدگی و روانی بر کاغذ معلق بوده و به­همین جهت تعلیق نام گرفته است. (سراج­شیرازی، ۱۳۷۶: ۱۴۲) اساس این خط با حرکات دور بنیان شده است و حرکات سطح در آن بسیار کم می­باشد، این خط یکنواخت و خالص نوشته نمی­ شود و حروف و کلمات آن چاق و لاغر، ریز و درشت، کوچک و بزرگ نوشته می­شوند. (فضایلی، ۱۳۶۲ب: ۳۰۱، ۳۰۰) به­ طور­کلی کاربرد این خط در­کتابت احکام، مکاتبات، محاسبات، انشاء، ترسل، کتابت دیوان­های سلطانی و دفاتر قضاوت و بیشتر از همه در نامه­نگاری بوده است. در میان کاربردهای مختلفی که این خط دارا می­باشد بر انشاء و ترسل اتفاق نظر وجود داشته و محققین معاصرکاربرد آن را در کتابت امور دیوانی، مراسلات و کتابت دانسته ­اند. (صحراگرد، ۱۳۸۷: ۱۸، ۱۳) این خط جهت نگارش کتب ودیوان اشعار، مورد استفاده قرار می­گرفت ودر قرن هشتم ق./چهاردهم م. اصلاحات بیشتری در­آن صورت گرفت. (یار­شاطر، ۱۳۸۴: ­۶۵) خط تعلیق دارای دور زیاد بوده و نوع نگارش آن در یک سطر، به­نحوی می­باشد که نوشته در سمت راست بر کرسی قرار­گرفته و هر چه به­سمت انتهای سطر پیش می­رود از کرسی به­طرف بالا نوشته می­ شود. در تصویر۶ – ۱ نمونه ­ای از خط تعلیق آمده است.
تصویر۶­– ۱٫ نمونه­­ای به­خط تعلیق،­ کتابخانه­ مرکزی­آستان قدس، به­کتابت میرزا­ عبدالوهاب­ نشاط معتمدالدوله، مشهد، مأخذ­تصویر: مهدی­زاده، رزا، ۱۳۶۹: ۹۹٫
۱ – ۱۰ - ۲ ­– ۶ خط نستعلیق
در نوع­کامل این خط تمام نکات شیوایی از استواری، زیبایی، اصول ­و قواعد، ذوق ­وسلیقه، صفا ­وترکیب،­کرسی ­و نسب، ضعف ­و قوت، سطح ­و دور، صعود ­و نزول رعایت شده است. خط­های­عمودی الف ولام وکاف که در خطوط قبل دارای افراشته­های بلند بودند در خط نستعلیق بسیار ظریف شده، طوری­که در جریان­کلی خط وقفه­های مختصری ایجاد می­ شود. همه حروف دیگر با این سه شکل اصلی مطابقت دارد وگاهی این هم­آهنگی باعث می­ شود این خط بسیار خوانا باشد. (فضایلی، ۱۳۶۲الف:­۶۰۲) به­آن عروس خطوط اسلامی نیز گفته­اند. (فضایلی، ۱۳۶۲ الف: ­۴۴۴،­ ۶۰۲؛ برات­زاده،۱۳۸۴: ۶۹؛ عقیقی­بخشایشی، ۱۳۷۵: ۸۲) در این خط، دور بر سطح غلبه داشته به­همین دلیل از حسی عاطفی و صمیمی برخوردار می­باشد. (عقیقی­بخشایشی،۱۳۷۵: ۸۲) و حرکات قلم و تیزی و تندی مفردات این قلم از تعلیق­گرفته شده است، اما دارای ظرافت و زیبایی بیشتر بوده، به­ طوری­که هیچ­گاه مفردات و کلمات آن متقاطع نمی­ شود. (فضایلی، ۱۳۶۲ب: ۳۱۰) در(تصویر­۷ – ۱) نمونه ­ای از خط نستعلیق آمده است.
تصویر ۷ – ۱٫ نمونه ­ای به­خط نستعلیق، کتابخانه مرکزی آستان­قدس­رضوی، کتابت علیرضا عباسی، مأخذ­تصویر: مهدی­زاده، رزا، ۱۳۶۹: ۱۵.
۱ – ۱۰ - ۳ مفاهیم بصری[۶]
در هنرهای تجسمی[۷] همواره دو دسته از مفاهیم جنبه اساسی دارند. دسته اول عناصر بصری[۸] هستند که قابل مشاهده بوده و شامل نقطه، خط، سطح، رنگ و … می­شوند که پایه و اساس هنرهای تجسمی محسوب شده و با در کنار هم قرار­گیری این عناصر، اثر هنری ایجاد می­گردد. دسته دوم کیفیت­های بصری[۹] است که­­ بیشتر حاصل ممارست هنرمند در به­کار­گیری عناصر بصری می­باشند، عاملی برای سازمان دادن به­عناصر بصری هستند و به­نیروهای بصری اثر استحکام می­بخشند. این عوامل شامل: تعادل، تباین، آهنگ بصری، تناسب و … می­باشند. در این رساله چند نمونه از کیفیت­های بصری در­کتیبه­ها مورد بررسی قرار گرفته است­، بر این اساس تعاریف مربوطه در زیر آمده است.
۱ – ۱۰ – ۳ - ۱ آهنگ بصری[۱۰]
این اصطلاح به­معنای تکرار و هماهنگی عناصر بصری در قاب تصویر می­باشد. درباره آن گفته شده:
«­وقوع منظم و مکرّر یک یا چند عنصر تصویری در فضا» می­باشد. (فلدمن، ۱۳۷۸: ۲۷۸) رابطه­ای میان عناصر ترکیب­بندی می­باشد که بر طبق تکرار، پایه­ریزی شده است. (پهلوان، ۱۳۹۰: ۳۶) «تکرار با قاعده یک یا چند عنصر بصری، خواه با تغییر و خواه بدون تغییر متناوب» (کرامتی، ۱۳۷۰: ۱۴۱) به­ طور­کلی چهار نوع آهنگ بصری را در آثار تجسمی می­توان یافت: آهنگ تکراری (تکرار یک شکل، خط، نقطه یا جهت با فواصل یکنواخت)، آهنگ متناوب (ایجاد تغییر جزیی اما محکم در عنصر و یا در میان فواصل آن)، آهنگ پیش­رونده (تکرار عنصر با افزودن تغییری مداوم در آن)، ریتم پیاپی (انتقال تدریجی از شکلی به­شکل دیگر و از وضعیتی به­وضعیتی دیگر) می­باشد. (پهلوان، ۱۳۹۰: ۳۷) و گفته شده هرگاه فرم­های واحد که دارای فضای محیطی هم اندازه هستند به­ طور منظم کنار هم قرار گیرند، دارای ساختار تکرار می­باشند. (ونگ، ۱۳۸۷: ۶۳) می­توان گفت آهنگ بصری تناسب بین اجزای اثر هنری را استحکام بخشیده و باعث هماهنگی در آن می­گردد، وجود آهنگ بصری به­کیفیت ترکیب­بندی کمک کرده و تعادل را در قاب تصویر ایجاد می نماید.
۱ – ۱۰ – ۳ - ۲ تعادل[۱۱]
تعادل به­معنای ایستایی و برقراری نظم مشخص در نیروهای موجود در اثر هنری می­باشد. درباره آن گفته شده که رابطه­ای است بین اجزای یک ترکیب­بندی که براساس توزیع مناسب وزن، اندازه، کشش و ثبات، ایجاد می­گردد و هرگاه نظام­مند باشد و کیفیتی قانع­کننده داشته باشد می ­تواند سبب هماهنگی در اثر گردد. (پهلوان، ۱۳۹۰: ۲۷) و درباره آن چنین آمده است: «­تعادل در هنر امری دیدگانی است و نتیجه جمع آمدن شرایط (کیفیات)، سنگینی، تنش، کشش، استواری با ویژگی­ها و شرایطی است که انسان از راه حواس خود ادراک می­ کند.» (فلدمن، ۱۳۷۸: ۲۷۴) برای آن که پیام در یک اثر با قدرت بیشتری القا گردد، استفاده از تعادل یکی از مؤثرترین شیوه ­های بصری می­باشد. (داندیس، ۱۳۸۵: ۵۱) می­توان گفت هدف کلی ترکیب­بندی رسیدن به­تعادل بوده و تصاویر بسیاری وجود دارند که هنرمند به­ طور عمده آن را به­تعادل رسانیده است، اما گاه هنرمند به­ دلیل هدفی خاص تنش، ناهماهنگی، نگرانی و بی­تعادلی در تصویر ایجاد نموده که علت آن نیزموضوع یا بحث خاصی در­ اثرمی­باشد. (قلی­زاده، ۱۳۹۰: ۱۳۰) تعادل و توازن در هنر امری است که همواره مورد توجه هنرمندان قرار گرفته و کیفیتی است که می ­تواند ایستایی و استحکام اثر را به ارمغان آورد.
۱ – ۱۰ – ۳ - ۳ تباین[۱۲]
تضاد نوعی رابطه بین عناصر بصری می­باشد که بر تفاوت­های بارز مبتنی بر محل قرارگیری، وسعت، اندازه، تناسبات و جهت عناصر مجاور در یک ترکیب­بندی تأکید می­نماید. (پهلوان، ۱۳۹۰: ۲۸) هم­چنین گفته شده تباین ارتباط بین شکل­ها، جهت ایجاد تأکید در تفاوت­ها می­باشد. (ونگ، ۱۳۸۷: ۳۴۷) تضاد در اثر هنری، باعث افزایش تنش و یا کشش بصری می­ شود. در میان عناصر بصری یک اثر، تضاد سبب ایجاد حیرت انگیزی، مطبوع سازی و جان دادن به­اثر تصویری می­گردد. (قلی­زاده، ۱۳۹۰: ۱۲۱) تباین یا تضاد در اثر هنری تقابل­های خاصی را پدید می ­آورد که به­ایجاد مقایسه و رابطه بین عناصر داخل تصویر می­انجامد. این تقابل می ­تواند در میان عناصری مانند نقاط، خطوط، سطوح، رنگ ها و … اتفاق بیافتد و تلاقی، رابطه و تنش بین این عناصر را مشخص نماید.
۱ – ۱۰ – ۳ – ۴ ترکیب­بندی[۱۳]
نتیجه بصری نهایی که از قرار­گیری شکل­ها در داخل چهارچوب به­دست می ­آید، ترکیب­بندی می­باشد. (ونگ، ۱۳۸۷: ۳۴۷)­ می­توان گفت مهم­ترین گام در حل یک مبحث بصری، ترکیب­بندی است که در جلب توجه بیننده نقش اساسی را ایفا می­ کند. (داندیس، ۱۳۸۵: ۴۵) ترکیب­بندی امکان یگانه بودن عناصر و قسمت­ های مختلف اثر هنری را ایجاد می­نماید. (قلی­زاده،­۱۳۹۰: ۹۳)­ درباره رابطه عناصر و ترکیب بندی گفته شده: «­پویایی­های درونی یک شکل، رنگ یا حرکت خاص تنها در صورتی می­توانند حضور خود را آشکار سازند که با پویش عام کلیّت ترکیب­بندی تناسب داشته باشند.» (آرنهایم، ۱۳۹۱: ۵۴۳) ترکیب­بندی دارای اصولی است که شامل: اصل وحدت (تعیین­­کننده رابطه­ای می­باشد که بر انسجام و پیوستگی میان عناصر تأکید داشته و تعادل بین عناصر تشکیل­دهنده اثر را از لحاظ محل قرارگیری، اندازه، تناسب، کیفیت و جهت نمایان می­ کند)، اصل هماهنگی (تعیین­کننده رابطه­ای می­باشد که بر کلیتّی متناسب تأکید داشته و دارای بیانی آرام، ساکن و روشن می­باشد)، اصل تنوع (رابطه­ای که بر کلیّت متنوع تأکید کرده و تحرک و جذابیت بصری را شامل می­ شود). (پهلوان، ۱۳۹۰: ۲۶) ترکیب­بندی در هنرهای تجسمی به­شیوه ­های متفاوتی آشکار می­گردد اما نمونه­های بنیادین آن شامل دوازده­گونه می­ شود. با توجه به­مواردی که در این پایان نامه عنوان شده، تعاریفی اجمالی از ترکیب­بندی­های نام برده، عنوان شده است.
۱ – ۱۰ – ۳ – ۴ – ۱ ترکیب عمودی
در این نوع ترکیب­بندی، بعضی هنرمندان فقط با بهره گرفتن از آهنگ بصری، حرکت عناصر و یا ساختار­­­
عمودی، ترکیب مورد نظر خود را ایجاد می­نمایند. این ترکیب اغلب معرف روحیه­ای مثبت، ایستا و نشان­دهنده رشد و بالندگی می­باشد. (قلی­زاده، ۱۳۹۰: ۱۰۲) به­گفته حبیب­ الله آیت­ الهی حرکت از پایین به­بالا بر افراشتگی، اعتدال و ایستادگی بر پایه اصل را در بر دارد. حرکت از پایین به­بالا یا از بالا به­پایین، پویایی، نیرومندی، گرما، شادی، امکانات جنبش­های گرم و بیداری می­باشد. (آیت الهی، ۱۳۹۰: ۷۱) این ترکیب­بندی به­اثر هنری استقامت و تعادل بخشیده و استحکام اثر را به­دنبال دارد.
۱ – ۱۰ – ۳ – ۴ – ۲ ترکیب متقاطع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...