«هر دین تمام عیار، هم باید واجد حقیقتی باشد که موجب رستگاری و نجات است و هم حضوری که جذاب، دگرگون‌کننده و نیز وسیله‌ای در خدمت رهایی و رستگاری است».[۳۳۶] البته این دو مؤلفه نیز مانند سه عامل گذشته، در همه‌ی سنت‌ها به صورت واحد یافت نمی‌شوند، مثلاً در ادیان ابراهیمی، مسیحیت بر حضور تأکید می‌کند و اسلام بر حقیقت، و این در حالی است که حقیقت از ذاتیات مسیحیت بوده، برای این دین، اجتناب‌ناپذیر است؛ چنان‌که حضور برای اسلام نیز غیرقابل اجتناب است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۲-۲- جمع بندی و نتیجه گیری بخش

سابقه‌ی تاریخی سنت‌گرایی به عنوان یک جریان فکری به کمتر از یک قرن بر می‌گردد.
این جریان در پی تحولات جهان مدرن و سیطره‌ی روز افزون مدرنیته، به وجود آمد. دغدغه اصلی‌اش، نقد مدرنیسم غربی و بازگرداندن انسان به سنت‌های ازلی و ابدی دوران پیش از تجدد است که با سیطره‌ی تجدد کمرنگ یا به دست فراموشی سپرده شده‌اند.
سنت در نزد سنت‌گرایان دو معنی مرتبط، اما متمایز با هم دارد: یکی حقیقت مطلق، بی‌صورت و فرازمان که از طریق وحی و انکشاف الهی بر انسان عیان می‌شود و دیگری تجلی صوری حقیقت‌های الوهی ازلی در زمان و مکان از طریق ظواهر و قوالب اسطوره‌ای و دینی.
این مکتب به دست اندیشمندانی چون رنه گنون، کوماراسوامی و شوان هویت مستقلی یافت و پس از ایشان توسط شاگردانشان که از جمله‌ی آن‌ها سیدحسین نصر، اندیشمند مسلمان ایرانی می‌باشد گسترش یافت.
نظریه «وحدت متعالی ادیان» به عنوان پیام اصلی این مکتب در پی راه حلی برای کثرت صور قدسی، حل تعارض بین ادیان و توجیه رابطه بین ادیان و امر متعالی مطرح شده است. سنت‌گرایان بین ظاهر و باطن دین تفکیک قائل شده‌اند و تغایرها را به ظاهر و نمود‌های دین و مشابهت‌ها را به باطن و گوهر دین ارجاع می‌دهند.
نصر نیز به عنوان نظریه‌پرداز این مکتب به کثرت‌گرایی دینی در قالب نظریه‌ی وحدت متعالی ادیان معتقد است و با توجه به پیشینه‌ فکری و سنتی خود به تبیین این نظریه پرداخته است؛ وی برای تبیین نظریه‌ی وحدت متعالی ادیان برشش مبنا استدلال می‌کند که عبارت‌اند از: ۱- مبدا واحد تمام ادیان، ۲- تفاوت جایگاه امر مطلق و مثل اعلاء، ۳- اصل راست آیینی، ۴- تمایز میان بعد ظاهری و باطنی، ۵- وحدت باطنی و کثرت ظاهری ۶- وجود عناصر متشابه در ادیان مختلف.
در تحقیق حاضر تلاش بر این است که پس از ارائه‌ نظریه‌ی وحدت متعالی ادیان و ادله‌ی آن در این فصل، به تبیین مبانی فکری دکتر نصر در ارائه‌ این نظریه بپردازیم.

۳-۳- مبانی نظریه وحدت متعالی ادیان

۳-۳-۱- مبانی نظری وعرفانی نظریه ی وحدت متعالی ادیان

۳-۳-۱-۱- فلسفه سنت گرایان (حکمت خالده)

فلسفه سنت‌گرایان یا همان حکمت خالده یکی از مهم‌ترین مبانی فلسفی و عرفانی نصر در تاسیس منظومه فکری خود است. این فلسفه هم دارای ابعاد عقلانی و هم واجد ابعاد معنوی و عرفانی است. بدین‌لحاظ هم در مبانی فلسفی نصر به کار ما خواهد آمد و هم در قسمت مبانی عرفانی وی. عجالتاً در بخش مبانی عرفانی او به تشریح این دیدگاه می‌پردازیم، با این توجه که در بخش مبانی نصر نیز به کار ما خواهد آمد و عدم ذکر آن در بخش فلسفی از جهت اجتناب از تکرار مباحث می‌باشد.
حکمت خالده تشریح‌کننده‌ی منظومه فکری سنت‌گرایان است و از این‌رو آنچه تاکنون درباره مسأله وحدت ادیان و اصول آن بیان شد، از حکمت خالده برگرفته شده است.
در غرب اصطلاح «فلسفه جاویدان»[۳۳۷] با اثر آلدوس هاکسلی[۳۳۸] به همین نام تداعی می‌شود، اما فارغ از برداشت طبیعت‌گرایانه هاکسلی از این مفهوم، آن‌چنان‌که نصر معتقد است «اصطلاح حکمت خالده توسط آگوستین استویخوس[۳۳۹] در کتاب «De PereniniPhilosophia» در دوره رنسانس در ۱۵۴۰م به کار برده شده و لایب نیتس در نامه‌ای که در ۱۷۱۵م نوشت آن را بر سر زبان‌ها انداخت».[۳۴۰]
آگوستین استویخوس آن را معادل حکمت ازلی می‌دانست که هم فلسفه و هم الهیات را در بر می‌گیرد.
«باور او بر این بود که حکمت در ابتدا ریشه‌ای الهی داشته است و معرفتی قدسی بوده که خداوند آن را به حضرت آدم (ع) اعطا کرده، اما غالب فرزندان او رفته رفته آن را فراموش کردند. از این رو تصویر کم‌رنگی از آن در الهیات باستانی باقی‌مانده است».[۳۴۱]
حکمت ازلی[۳۴۲] که از مؤلفه‌های اصلی مفهوم سنت است در واقع همان چیزی است که هندوها آن را سنتاذرمه می‌نامند و در میان مسلمانان حکمت خالده نام دارد. «یکسانی سنتاذرمه با سنت ازلی به معنای کاستن از حجت و اعتبار پیام‌های بعدی فرو فرستاده شده از عالم بالا نیست؛ پیام‌هایی که هر کدام با یک مبدأ آغاز می‌شوند که در واقع مبدأ کل است و سرآغاز یک سنت را نشان می‌دهند که هم ازلی و هم انطباق آن با دوره بشری معین است، انطباقی که در حقیقت، امکان الهی است که در سطح بشر تجلی یافته است».[۳۴۳]
در آثار دکتر نصر حکمت خالده یا حکمت جاوید معرفتی است که همیشه بوده و خواهد بود و خصیصه جهان شمول دارد و همواره در میان اقوام و ملل از سرزمین‌های مختلف وجود داشته و آن معرفتی است که قابل حصول برای عقل شهودی است و در قلب ادیان یا سنن وجود دارد.
دکتر نصر حکمت خالده را دال بر حقیقتی سرمدی می‌داند که در بطن همه سنت‌ها وجود دارد. حکمت، نزد نصر «آن سنت فلسفی است که با تعالیم ادریس نبی آغاز شد که نزد مولفان قدیمی مسلمان با هرمس یکی شناخته می‌شود».[۳۴۴]
او بر این باور است که در تفسیر سنتی، حکمت خالده تصویرگر علمی است که ساحت ظاهر در حوزه دین و کیهان و دروازه ورود به ساحت باطن است. در واقع مابعدالطبیعه‌ای که فلسفه جاودان خیال آن را در سر می‌پروراند، بر سلسله مراتب وجود کلی و چنان‌که گفتیم بر تمایز میان ظاهر و باطن، صورت ظاهری و ذات، قشر و لب یا پدیدار و ذات فی نفسه مبتنی است. درک و لحاظ این تمایزات برای فهم فلسفه جاودان بسیار ضروری است و جاودانگی و جهان شمولی فلسفه خالده از همین خاستگاه است.[۳۴۵]
شوان آن را دیدگاه مابعدالطبیعه جهانی می‌داند که از طریق سنت‌های مختلفی که منشأ آسمانی دارند، بر آدمیان مکشوف شده است و برای آن معادل‌هایی نظیر «دین خالد» یا «دین دل» و Sophia perenna را در مقابل philosophia perenne قرار می‌‌‌‌دهد.[۳۴۶] حکمت جاوید شاخه‌ها و انشعاباتی مربوط به کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی، هنر و دیگر رشته‌ها دارد، اما «در بطن آن مابعدالطبیعه محض نهفته است، به شرطی که اصطلاح مابعدالطبیعه را علم به حقیقۀ‌الحقایق و علم قدسی بنامیم».[۳۴۷]
این معنا از مابعدالطبیعه به معنای رایج متافیزیک در غرب نمی‌باشد، بلکه از نظر سنت‌گرایان در حقیقت علم الهی است. باید گفت که تعریف مابعدالطبیعه در نزد ایشان به تعاریفی کلی محدود می‌شود.
مابعدالطبیعه علمی است به دقت ریاضیات و با همان وضوح و اتقان، ولی تنها از راه شهود عقلی قابل حصول است و نه ابداً از طریق استدلال‌پردازی، از این رو، با فلسفه آن‌گونه که معمولا فهمیده می‌شود تفاوت دارد، به سخن دیگر«نوعی نظاره و واقعیت است که تحقق یافتنش، معادل است با تقدس و کمال معنوی و بنابراین وصول به آن تنها در چهارچوب یک سنت وحیانی میسر است».[۳۴۸]
برای فهم بهتر معنای حکمت خالده و ارتباط آن با فلسفه و مفهوم مابعدالطبیعه که در بطن آن نهفته است باید به معنای عقل و سنجیدن حکمت خالده و ارتباط آن با فلسفه به معنای مدرنش دست یافت. در پس این تمایزات، تمایز میان عقل جزئی و استدلال گر و عقل کلی و شهودی نهفته است.
فلسفه به ویژه به معنای بعد از رنسانس آن بر عقل جزئی تکیه دارد و استدلال‌ورزی خصیصه اصلی آن است، فلسفه معمولاً خود را معتبر می‌داند و به هیچ توجیهی بیرون از خود نیاز ندارد زیرا همه ی ابعاد را از لحاظ قوانین منطقی‌اش بررسی کرده ‌است.
به بیان شوان «فلسفه به ندرت در چهارچوب‌های ذهنی‌ای که آن‌ها را مطلق تصور می کنند تأمل می‌ورزد و در چهارچوب های ذهنی که اگر از منظر واقعیت روحانی نگریسته شوند، صرفا موضوعاتی بسیار مجازی، بی‌بهره و بالقوه‌اند».[۳۴۹]
در مقابل، مابعدالطبیعه با واقعیات فوق مادی، متعالی و نامشروط سروکار دارد. هدف عالم مابعدالطبیعه نه حل پاره‌ای از مسایل، بلکه نشان‌دادن و توضیح چیزی است که از حیث تعقل شهودی بدیهی است، تحول و پیشرفت ندارد و با سلوک معنوی پیوند تنگاتنگی دارد و برای تحقق خود به وجود مؤلفه‌هایی وابسته است که تنها از یک سنت تام و تمام می‌توان اخذکرد. نوعی جست‌وجوی عملی است که غایتش تعرّف، تحول و تقدس‌یافتن است.[۳۵۰]
عقل استدلال‌گر فلسفی و جزئی برخلاف عقل شهودی مابعدالطبیعی، کارش استدلال است؛ یعنی استنتاج جدید از گزاره‌های مفروض یا مورد ‌اعتماد یا معلوم، عقل استدلال‌گر متوجه صورت استدلال است نه ماده محتوای آن‌ و دغدغه اعتبار یا عدم اعتبار استدلال را دارد و نه دغدغه‌صحت و سقم آن را.
بر خلاف فلسفه که پیشرفت در آن فقط استعدادهای ذهنی خاصی را می‌طلبد، «مابعدالطبیعه افزون براستعدادهای ذهنی محتاج صلاحیت‌های اخلاقی و معنوی است».[۳۵۱]
«مابعدالطبیعه، برخلاف فلسفه، سرشت غیر متکثر و وحدانی دارد، پویندگان مسیر تفکر فلسفی هرچه بیشتر می‌روند، از یکدیگردورتر می‌شوند اما راهیان شهود عقلی با هرگام که بر می‌دارند، خود را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌بینند».[۳۵۲]
در واقع عقل جزئی استدلال‌گر و فلسفه درگیرساحات نسبی عالم است و به وحدت ورای آن‌ها توجهی ندارد و از نظر سنت‌گرایان این امر عبارت است از نفی هرگونه شناخت واقعی، حتی در مرتبه‌ی نسبی؛ زیرا نسبی بدون مطلق، حادث بدون ضروری، تغییر بدون لایتغیر و کثرت بدون وحدت، غیرقابل فهم و غیر ممکن است.[۳۵۳]
اما مابعدالطبیعه حکمت خالده اگرچه نیازمند وحی است، مساوق با وحی و الهیات نیست. وحی و الهیات خاص یک دین‌اند و با کمک آموزه‌ی مطلق نسبی، وحی والهیات برای یک دین خاص مطلق‌اند و در قیاس با مابعدالطبیعه نسبی‌اند. «نسبت الهیات با مابعدالطبیعه نسبت مشرب ظاهری با مشرب باطنی است. مشرب ظاهری به خودی خود نمی‌تواند از نسبت‌ها آگاهی حاصل کند که به موجب همین امر، در آن واحد، در ادعاهایش موجد و به لحاظ گستره‌ی قلمرو محدود است».[۳۵۴] اما این عقل شهودی است که هسته اصلی مابعدالطبیعه و به تبع حکمت خالده است. شوان بر این باور است که «در اوضاع و شرایط متعارف، آگاهی ما از امور الهی بدواً از طریق وحی است و دسترسی ما به حقیقت این امور بعد از راه تعقل شهودی حاصل می‌گردد که ذات آن امر را، که ورای صورت‌بندی‌های پذیرفته شده ‌است بر ما آشکار می‌کند. وحی نوعی تعقل شهودی در جهان کبیر است. حال آن‌که تعقل شهودی در جهان صغیر است. اوتاره عقل شهودی بیرونی است و عقل شهودی، اوتاره‌ی درونی است».[۳۵۵]
عقل شهودی در درون انسان و در جهان صغیر است و برخلاف عقل استدلالی، که در ساحت ذهن یا ساحت نفس است، عقل شهودی به بالاترین مرتبه‌ی وجود انسانی یعنی روح تعلق دارد و «روح یعنی ساحت یا مرتبه‌ای که در آن، انسان از محدوده و حصار هویت شخصی خود درمی‌گذرد و با خدا وحدت می‌یابد… بر خلاف ساحت دیگر، که جنبه‌ی تفرد آدمی به آن‌ها است… روح وجه عدم تفرد آدمی، بلکه عدم آدمیت آدمی، یعنی وجه الوهی آدمی است».[۳۵۶]
شأن عقل شهودی استدلال نیست، بلکه دریافت مستقیم حقیقت است. با این حال، فهم جایگاه عقل شهودی دشوارتر از این است.
«عقل شهودی همان امر مطلقی است که در درون جان انسانی است و خود، خود را باز می‌شناسد».[۳۵۷]
نصر معتقد است عقل شهودی خودش الهی است و فقط به اندازه‌ای که انسان از آن بهره دارد بشری است. بنابراین همین عقل شهودی با این مرتبه وصف ناپذیر، زمانی واصل به حقیقت است که در دل یک سنت وحیانی، حیات معنوی را تجربه کرده باشد. عقل شهودی قوه‌ای است که باید امر قدسی در چهارچوب یک سنت دینی، آن را اعطا و عنایت نماید.[۳۵۸]

۳-۳-۱-۱-۱- حکمت خالده و نظریه وحدت متعالی ادیان

اما رابطه‌ی دین و حکمت خالده به عنوان یکی از مبانی این نظریه اهمیت ویژه‌ای دارد؛ زیرا به نظر سنت‌گرایان دین فقط از طریق حکمت خالده قابل درک و فهم است.
آنان که از درون این دیدگاه سخن می‌گویند، معتقدند که تنها این مکتب قادر است کلید فهم کامل و تمام عیاری هم برای دین و هم ادیان و نیز پیچیدگی‌ها و رمز و رازهای یک دین واحد، اهمیت و ارزش کثرت ادیان و روابط متقابلشان به دست دهد.
از نظر سنت‌گرایان حکمت خالده بالقوه می‌تواند مبنای شایسته‌ای برای مطالعه‌ی همه‌ی ادیان باشد؛ زیرا قادر است بحث و بررسی و درک و فهمی کامل از ویژگی‌های قدسی دین ارئه کند؛ چرا که از دیدگاه حکمت، دین امر قدسی است.
به علاوه حکمت خالده می‌تواند در درون انسان‌ها تحول ایجاد کرده و با تأثیرگذاری بر زندگی و شخصیت آن‌ها و ایجاد حالت قدسی در ایشان، به آنان آگاهی متعالی ارزانی کند و لذا انسان‌ها، متناسب با سطح ارتباط خویش با آگاهی متعالی به عنوان مبدأ واقعیت در جهت وحدتی همه‌گیر، که نه تنها وحدتی است با کل بشریت، بلکه وحدت با همه آفریده‌هاست که در نهایت به وحدت غایی می‌رسد، پیش می‌روند.[۳۵۹]
نکته‌ی دیگر این‌که از نظر حکمت خالده عالم هستی دارای سلسله مراتبی است که باعث رتبه بندی و معناداری موجودات می‌گردد و از نظر حکمت جاوید دین تنها کلید فهم این عالم است.
آموزه‌‌ها و تعالیم یک دین دارای معناها و مفاهیم بسیاری هستند که لامکانی و لازمانی است. «دین واقعیتی است ناشی از مبدأ الهی، عین ثابت دین در عقل الهی، و نظیر خود جهان مراتب معنا و واقعیت است… خود دین به مثابه «مثالی» به معنای افلاطونی در علم الهی باقی است».[۳۶۰]
این مکتب معتقد است سنت نخستینی[۳۶۱] وجود دارد که میراث اولیه معنوی و عقلانی انسان است که مستقیماً از وحی رسیده ‌است و در تمام سنن بعدی انعکاس دارد.
به طوری که تصور این مکتب از این سنن دینی چنان گسترده است که تمام ادیان از ادیان بدوی، سامی، هندی، اسطوره‌ای و… را در بر می‌گیرد. افزون براین، وجود نگاه سلسله مراتبی به عالم وجود در این مکتب خود دین را هم مشمول ساختاری سلسله مراتبی می‌کند.
به طوری که از نظر ایشان واقعیت بیرونی و صوری دین، حق مطلب را درباره‌ی آن ادا نمی‌کند… جنبه صوری دین، و فراصوری ایجاب می‌کند.[۳۶۲]
این واقعیت صوری که از جنبه فراصوری نشئت می‌گیرد به انسان این امکان را می‌دهد تا به حیات کاملاً انسانی رهنمون شود و به رستگاری برسد.
این مکتب بر این نکته تأکید دارد که تمام مراتب دین ارزشمند است و ازجانب خدا است و مدعی است که تمام انسان‌ها با توجه به تمایزهای آشکارشان و وجود اسجدول 2-2) عوامل شخصیتی مؤثر بر خریدآنی

عزت نفس
فرد گرايي
تحريك پذيري
جامعه پذیری یا معاشرت پذیری
انگیزه لذت­جویانه
آنی­گرایی

حال با توجه به این که در این پژوهش به بررسی تأثیر دو متغیر انگیزه لذت­جویانه، آنی گرایی و همچنین تأثیر محیط فروشگاه اینترنتی بر خرید آنی در محیط آنلاین پرداخته خواهد شد؛ بنابراین در ادامه این متغیرها تشریح خواهند شد.
2-1-3) انگيزه لذت­جوئی
یکی از موضوعات مطرح در زمینه تجارت الکترونیک سازمان با مصرف ­کننده (یا انواع دیگر تجارت الکترونیک که در یک سوی آن مصرف کننده قرار دارد) بحث رفتار آنلاین مصرف ­کننده و فرایند خرید آنلاین و انگیزه­ های مصرف ­کننده برای خرید آنلاین است. در یک طبقه ­بندی که توسط تو و همکاران (2007) ارائه شده است، انگیزه خرید آنلاین را می­توان به دو طبقه دسته بندی کرد: انگیزه منفعت­گرایانه و انگیزه لذت­جوئی.
انگیزه فایده­طلبانه دربرگیرنده ارزش­هایی است که خرید آنلاین را به عنوان یک عمل هدفمند و منطقی و معقول و کارآمد نشان می­دهد. از دیدگاه منفعت گرایانه، انگیزه خرید صرفاً دستیابی به کارآمد به کالا است. خرید کالاها و خدمات مورد نیاز مصرف­ کنندگان از طریق اینترنت، مزیت­های متعددی از قبیل دسترسی آسان و سریع به اطلاعات، راحتی کار و نبود محدودیت زمانی و مکانی، تنوع محصولات بیشتر، صرفه جویی در هزینه­ های دسترسی به کالاها و خدمات سفارشی و … می­باشد که این گونه مزایا می ­تواند معرف این ارزش­ها باشند.
طبقه دوم، انگیزه لذت­جوئی، شامل ارزشهایی است که به جنبه احساسی و روانی خرید آنلاین مربوط می­­شود. انگیزه لذت­گرایی به ارزش اجتماعی و احساسی که طی فرایند خرید حاصل می شود، اطلاق می­گردد. صاحب نظران بر این باورند که مطالعه این که فقط کالایی بدست آید یا مأموریتی کامل شود، برای نشان­دادن انگیزه­ های خرید کافی نیست و انگیزه ارضای نفسانی و احساسی طی فرایند خرید را نمی­ توان نادیده گرفت. در مطالعات خرید فیزیکی، محققان از هر دو نقطه نظر منفعت گرایانه و لذت جویانه استفاده می­ کنند تا رفتار خرید فیزیکی مصرف کنندگان را بررسی کنند (تو و همکاران، 2007: 778). در زمینه انگیزه­ های خرید اینترنتی، بیشتر مطالعات بر انگیزه منفعت­گرایانه متمرکز بوده است و انگیزه­ های لذت­جویانه خرید که بیشتر مربوط به خرید های آنی می­ شود، به ندرت مورد توجه قرار گرفته است.
معناي ارزش خريد يك تغيير قابل توجه با تغيير نمودن زمان به خود ديده است. ديدگاه سنتي بدين منوال وجود داشت كه اظهار مي­كرد كه ارزش اساسأ به معناي كيفيت محصول يا خدمات در يك قيمت رقابتي است. اين درك به طور برجسته بر پايه محصول ايجاد شده بود. اين چشم انداز، هرچند هنوز، صحيح است. اين چشم انداز براي موقعيت كنوني كه عوامل بسياري نسبت به محصول، اهميت قابل توجهي متصرف شده اند، تهيه نشده است مصرف­كنندگان به طور فزاينده، ارزش را نه تنها از محصول، بلكه از خود فرايند خريد طلب مي­نمايند (آلارد وهمکاران[65] ، 2009: 45).
ادبيات مملو از بيانات مستند متعدد از مصرف­كنندگان و خريداران يك محصول است، بدين منوال كه تحريك­شدن تنها ناشی از نيازمندي يا ارزش محصول در قيمت آن نيست بلكه بعلت عوامل كاملاً متفاوتي همچون سرگرمي، تنوع، شگفتي نيز است (ورپلانکن و هرآبادی[66]، 2001: 436). اين عوامل مي­توانند يكجا انگيزش­هاي لذت­جویانه ناميده شوند. مصرف محصولات هم می تواند به عنوان يك نتيجه ايجاد شده از نيازمندي يا براي محقق نمودن آن انگيزشهاي كه منفعت گرایانه ناميده مي­شوند (آرنولد و رینلودز[67]، 80:2003). هيرشمن وهولبروك[68] (1982) اثبات نمودند كه مصرف لذت جویانه به ابعاد چندحسي ، خيالي و احساساتي مربوط است كه يك فرد درارتباط با محصولات تجربه مي­كند.چند حسي اشاره به اين امر دارد كه مصرف­­كنندگان­، تجربه را با معاني حسي گوناگوني همچون مزه، نور، صدا و بو بدست مي­آورند. همچنين هيجانات نشان دادند نقش با اهميتي در تصميم گيري دارند. محصولات احساساتي همچون لذت، خوشحالي و ترس را ايجاد مي­كنند و نهايتأ بر تصميمات خريدشان اثر مي­گذارند (جونز و همکاران[69] ، 2006: 976).
هر چند محصولات به طور سنتي ، به طور برجسته از لحاظ ويژگي­هاي ملموس­شان و نه از لحاظ هيجانشان ديده شده بودند. ريشه­هاي ارزش لذتي به عنوان محرك در خريد مصرف­كننده مي­­توان پيش از دهه 1950 يافت. ايده­اي كه محصولات، محدود به آنچه كه قادر به انجامش هستند، نمي­شوند . بلكه آنچه بيشتر مهم است، آنها چه معاني براي مشتريان دارند ، براي اولين بار در طي اين دوره زماني مطرح و بحث شد (مثل لوی1959). در دهه 1980 اين چشم انداز به بلنداي جديدي رسيد، هنگامي كه اين امر محرز گرديده بود كه مصرف­كنندگان به طور فعال ، مؤلفه خوشي را در فعاليت­هاي خريد­شان جستجو مي­نمايند. اواخر اين دهه، شكوفايي تحقيقات دراين حيطه با ابداع و تدوين شاخص­هاي كه براي اندازه­گيري كارآمد سطوح انگيزش لذت جوئی مصرف كننده، ديده شد (آرنولد و رینلودز، 2003: 83).
همچنين محققان اخيرأ اين امر را كه چگونه جنبه لذت­جویانه، رفتار خريد اينترنتی، و درك مصرف­كننده از خرده فروش را تحت تاثير قرار مي­دهد، به واسطه مفاهيم بنيادي كه به خوبي در اين حيطه تعريف شده بودند ، بررسي نمودند (بریجز و فلورشیم[70]، 2008: 310). همچنين استدلال شده كه انگيزه لذت­جوئی، درسرتاسر طبقات مختلف محصولات متفاوت است (جونز و همکاران، 2006: 977).
ارزش خريد مبتني بر فایده در ماهيت معقول­تر و غير هيجاني است و هنگامي كه يك محصول يا خدمت از روي كفايت كسب مي­شود، حاصل مي­شود. بنابراين در حالي كه خريدار خواهان سودمندي يا انسان اقتصادي برای كسب يك محصول با كيفيت با حداقل قيمت ممكن، تلاش مي­كند. يك خريدار خواهان لذت يا انسان خوش فردی است که بسيار درخور و قابل انتظار براي خريد محصول از فروشگاهي كه داراي فضاي دلنشين بوده و راه­هاي ديگري از سرگرمي را ارائه مي­نمايد (دیپ و سونی، 2008: 406).
ارزش­هاي خريد مبتني بر لذت و ارزش­هاي خريد مبتني بر منفعت هر دو مهم قلمداد مي شوند، بدلیل اینکه به رضایتمندی مشتري مربوط هستند (آلارد وهمکاران، 2009: 47). ادبيات حاضراهميت بيشتري بر جنبه لذت جویانه فرايند خرید قائل است.
بابين و اتوي (2000)[71] اثبات كردند كه فضاي فروشگاه، همچون چيدمان، نورپردازي و استفاده از رنگ­ها مي­تواند يك تأثير قابل توجه بر رفتار خريد مصرف­كنندگان داشته باشد و مي تواند بر توسعه روابط بلند مدت پايدار با مصرف­كننده كمك كند. پيك و چالدرز (2006) [72]تاثير لمس­كردن بر­ خريد آني اثبات كردند كه تاثير مثبت برخريد آني دارد. جانز و همكاران (2006) در مطالعاتشان نشان دادند كه ارزش مبتني بر لذت تاثير زیادی بر رضایتمندي مصرف كنندگان درمقوله­هاي تمايلات خريد مجدد و وفاداري دارد. شايد دليل اين است که حتي مدتها بعد از ارائه خريد اينترنتي كه سريع، كارآمد، ارزان است، مراكز خريد هنوز براي اكثريت خريدهاي انجام گرفته توسط مصرف­كنندگان، خوشایند به حساب مي­آيند (آرنولد و رینلودز، 2003: 81).
بيشتر خرده­فروشان تخفيفي، كه مدل كسب و كارشان پيشنهاد قيمت­هاي پايين با كمترين توجه به جنبه­هاي لذتي هست، اخيراً شروع به تمركز بر جنبه­هاي لذتي به علت معنادار بودن ادراكاتشان، كرده­اند به طور ويژه در مورد مصرف­كنندگان با درآمد پايين كه نمايان ساختند (کارپنتر و مور[73]، 2009: 71).
2-1-3-1) انواع انگيزه لذت­جوئی
هر چند اهميت انگیزه لذت­جوئی براي حداقل دو دهه اخير فهميده شده است. كمبود كار تحقيقات جهت بررسي نمودن گوناگوني انگيزه­هاي لذت­جویانه كه مصرف­كنندگان مدرن آنها را طلب مي نمايند، وجود دارد (آرنولد و رینلودز، 2003: 82). نويسندگان بر اساس داده هاي اجرايشان انگيزه­هاي لذت­جویانه را به 6 طبقه گسترده اصلي تقسيم نمودند: خريد ماجراجويي[74]، خريد اجتماعي[75]­، خريد كامروا سازي يا خرسند سازي[76]­، خريد خيالي/تصوري[77]، خريد نقش[78] ، خريد ارزش[79].
خريد ماجراجويي، اشاره دارد به خريدي كه اصولاً براي ماجراجويي و برانگيختن انجام مي شود. بسياري از مراكز خريد امروزي، نيز به عنوان مراكز تفريحي و ماجراجويي براي كشاندن مصرف­كنندگان به محل شناخته می­شوند (آلارد وهمکاران، 2009: 47).
خريد اجتماعي ، همانطور كه از نامش پيداست به فرايند خريدي كه صرفاً همراه با اعضاي خانواده و دوستان انجام شده است، اشاره دارد. در درجه اول ، دراين حالت انگيزه­، معاشرت نمودن با افراد به جاي خريد كردن محصول است. مصرف­كنندگان از خريد­كردن به عنوان يك فرصت براي پيوستن به افراد ديگر استفاده مي­كنند و بدين ترتيب معاشرت نمودن به جاي محصول درخورتوجه بيشترقرار مي گيرد (دیپ و سونی، 2008: 407).
خريد كامروا سازي عمدتا براي خرسندي و رها سازي مشغله­ها در فعاليت خريد انجام مي گيرد. مصرف­كنندگان خريد كردن را به عنوان يك كاهش دهنده استرس ، توصيف می­ کنند در پي رقابت شديد، خرده­فروشان به طور فزاينده­، بر هر دو جنبه سودمندي و لذتی در فروشگاه­هايشان تمركز مي­نمايند (کارپنتر و مور، 2009: 72).
چهارمين طبقه خريد تصوري است كه اصولاً با كسب آخرين روند­هاي مد و نوآوري تكنولوژيك انجام مي­گيرد.
نقش خريد توسط مصرف­كننده در درجه اول براي ديگران انجام مي­گيرد. به طور مثال هنگامي كه مصرف­كننده نقش­هايش را توسط خريد كردن براي اقوام و دوستانش اجرا می­نمايد.
خريد ارزش شايد آشناترين و معمول­ترين نوع خريد است و اشاره دارد به اينكه براي كسب بهترين معامله در بازار ازلحاظ شرايط و ضوابط معامله /مذاكره و پيشنهادات خاص انجام مي­گيرد و فرد با خريد يك محصول با تخفيف احساس موفقيت می­ کند (آرنولد و رینلودز، 2003: 83). ابعاد دیگر لذت­جویی، به نام­های خشنودی[80]، برانگیختگی[81] و گریز[82] به عنوان اشکالی از لذت­خرید[83] مشخص شده است (مونسو و همکاران[84]، 2004: 114).
2-1-4) آنی­گرایی
برخی منابع روانشناسی به آنی­گرایی به عنوان یک ویژگی اصلی فرد اشاره می­ کنند که میزان و درجه آن در افراد مختلف، متفاوت است. روک و فیشر[85] (1995) این دیدگاه را با زمینه رفتار خرید سازگار کردند. چایه و همکاران[86] (2012) استدلال می­ کنند که آنی­گرایی به طور مفهومی، متفاوت از ویژگی­های شخصی است، بنابراین مناسب است تا به عنوان نشانگر رفتار خرید آنی استفاده شود که تحت تأثیر اثرات مثبت و ارزیابی هنجاری در یک وضعیت خرید قرار گرفته شود.
مطالعات زیادی درباره آنی­گرایی صورت گرفته است و از جمله این مطالعات می­توان به مطالعات کلینیکی روان­شناسانه اشاره نمود. در حال حاضر معیارها و مقیاس­های متفاوتی برای اندازه ­گیری این گرایش وجود دارد. مطالعاتی که بین سالهای 1975 تا 1992 صورت گرفت، نشان می­دهد که پاسخ حدود 38 درصد افراد بزرگسال به این سوال که آیا خود را جز خریدکنندگان آنی می­دانند یا خیر، مثبت بوده است. بنابراین یافته­ ها نشان می­دهد که خرید آنی به عنوان یک گرایش مهم در انسان محسوب می­ شود. راک و فیشر خرید آنی را سازه­ای تک بعدی که شامل تمایل مصرف کننده می­باشد، می­دانند. آنها این خرید را تمایل مصرف کننده به خرید فوری و غیر منفعلانه می­دانند. این نوع خریداران خود را منفعل نمی­دانند زیرا به محض روبرو شدن با محرک، خرید خود را انجام می­ دهند. لیست خرید آنها انتها ندارد و ایده اصلی آنها خرید غیر منتظره و آنی است. اگرچه محیط خرید به طور مکرر برای سنجش خرید آنی استفاده شده است (سیلوریا و همکاران[87]، 2008: 29). محققان بیان کرده ­اند که آنی­گرایی یک ویژگی ذاتی انسانی است. همچنین دلایل قوی وجود دارد که گرایش به خرید آنی از فردی به فرد دیگر متفاوت می­باشد (ورپلانکن و هرآبادی[88]، 2001: 575). با پیروی از مطالعات قبلی آنی­گرایی را می­توان این گونه تعریف کرد: «میزانی که اشخاص علاقه به خریدهای بدون قصد، فوری و بدون بازخور دارند». بنابراین افراد می­توانند به خرید تحریک شوند ولی الزاماً آن را انجام ندهند و بعضی موانع هستند که آنی گرایی را کاهش می­ دهند (سیلوریا و همکاران، 2008: 30).
بعضی از مطالعات بین ویژگی آنی­گرایی و رفتار خرید آنی تفاوت قائل می­شوند. راک و فیشر (1995) خرید آنی را به عنوان تصمیم ­گیری فوری و بدون توجه در نظر گرفتند. مشتریانی با این ویژگی به دفعات بیشتر خرید آنی را انجام می­ دهند. وود[89] (1998) معتقد است که تعریف اصلی ضعف اراده است. این از مشتریان بدون برنامه و تفکر تصمیم گیری می­ کنند که اغلب تحت تأثیر احساسات خود قرار گرفته­اند. معمولأ این تصمیم ­گیری­ها در مقابل قضاوت های عقلانی قرار دارد.
شارما و همکاران[90] (2010) در مطالعه­شان به همبستگی سه ویژگی مصرف ­کننده (آنی گرایی، سطح تحریک بهینه[91] و خود کنترلی[92]) با خرید آنی و تنوع طلبی پرداختند. برای ارزیابی این ویژگی­ها، این نویسندگان تحقیقی در مورد خریدارانی که از پیاده­رو­های اصلی عبور می­ کنند، در مدت چهارهفته انجام دادند. بعد از تجزیه و تحلیل­های لازم، این نویسندگان نتیجه گرفتند که قواعدی که خرید آنی و تنوع طلبی با منشأهای روانشناسی دارد را تأیید دارد. آنی­گرایی مصرف کننده و سطح بهینه تحریک به طور مثبت با خرید آنی و تنوع طلبی همبستگی دارد. آنی­گرایی مصرف کننده همانند تنوع طلبی تأثیر چشمگیری بر خرید آنی دارد. به طور مشابه، سطح بهینه تحریک تأثیر چشمگیری بر تنوع طلبی نسبت به خرید آنی دارد. بنابراین، هردو این رفتارها در روانشناسی دیده شده اند ولی در شدت تحریک متفاوت هستند. به عبارت دیگر آنی گرایی مشتری رابطه نزدیکی با خرید آنی و رابطه معکوسی با سطح بهینه تحریک دارد.
2-1-5) تجارت الکترونیک
حاصل بکارگیری اینترنت در تجارت و خرید و فروش ظهور پدیده تجارت الکترونیک است. کمیسسون اروپایی در سال 1997 تجارت الکترونیک را به شکل زیر تعریف کرده است: تجارت الکترونیک بر پردازش و انتقال الکترونیکی داده ­ها شامل متن، صدا و تصویر مبتنی می­باشد و شامل فعالیت­های گوناگونی از قبیل مبادله الکترونیکی کالاها و خدمات، تحویل فوری مطالب دیجیتالی و انتقال الکترونیک می­گردد. تجارت الکترونیک در ساده ترین تعریف عبارتست از: یافتن منابع، انجام دادن فعالیت­ها، ارزیابی، گفتگو، سفارش­دادن، تحویل­گرفتن محصول، پرداخت و ارائه خدمات پشتیبانی که به گونه الکترونیک انجام می­ شود (نگهداری، 1387: 54).تعدادها و توانمندی‌های متفاوتشان به یمن انسان‌بودن در رسیدن به قرب الهی برابرند.
حکمت جاوید وحدتی را می‌بیند که شالوده‌ی تنوع صور و گفتار و رفتار دینی است، وحدتی که در آن حقیقت جوهری در قلب ادیان نهفته‌است که همانا چیزی به غیر از خود حکمت جاوید نیست. اما نمی‌توان این وحدت را در مرتبه صور بیرونی یافت. «همه ادیان به رقم اتفاق نظر چشمگیری که در اصول و آموزه‌ها و شباهت عمیقی که در کاربست این اصول دارند، صرفاً دم از یک چیز نمی ‌زنند».[۳۶۳]
همچنین «مکتب سنتی باتوجه به حکمت خالده بین درجات تجلی الهی، درجات و مراتب مختلف نبوت و مقررات اصلی و فرعی در درون دینی واحد داوری می‌کند».[۳۶۴]
و براساس بعد راست دینی در پرتو حقیقتی که برای آن دین حقیقت است به مطالعه ادیان می‌پردازند.
در نظر سنت‌گرایان برتری ادیان بر یکدیگر مطرح نیست؛ زیرا که ایشان با توجه به حکمت خالده تمام ادیان را دارای مبدأ واحدی می‌دانند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...