فایل ها درباره خیانت جنگی در حقوق ... |
۵- ساختن ابعاد انسانی
با دیدی وسیعتر میتوان گفت تربیت وظیفه دارد سه جنبه آدمی را بسازد: تن، مغز، روان. بدان گونه که در سایه آن فرد موفق به ایجاد رابطهی صحیح بین خود و خدا و جهان گردد، در جنبه فردی میل وصول به ارزشهای عالی، قدرت ابتکار و تصمیمگیری در او پدید آمده و زندگیاش بر اساس معیارها و ضوابط اندیشیده، مبتنی بر استقلال شخصیت، رعایت عدالت، شناخت زیبا و انتخاب احسن گردد. در جنبه اجتماعی زندگیش بر کنار از هر گونه پیش داوریها و مبتنی بر اخلاق و فضایل انسانیت شود انسانی گردد که در راه جامعه بوده و برای جامعه عضو مفید و مؤثر باشد. [۲۴]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فصل دوم:
نقش خانواده در تربیت مذهبی کودک
مقدمه
تا وقتی که افراد به واسطهی دوران کودکی، خود را شخصی آسیبدیده یا معلول میدانند، هرگز نمیتوانند درک کنند که کودکیشان چگونه بر الگوهای رفتاری و فکری بزرگسالیشان به صورت غیرمحسوس تأثیر گذاشته است. این افراد به طور معمول به عنوان قربانی، بزرگسالی هستند که کودکی بدی داشته بنابراین با عزت نفس پایین و از یک خانوادهی ناکارآمد شناخته میشوند. آنها متوجه نیستند که برخی از واکنشهای هیجانی مخرب و تمایلات منفیشان در واقع پاسخهایی طبیعی به درگیریهای ناخوشایند کودکی است. نمیفهمند که بسیاری از جنبههای زندگی بزرگسالیشان، تکرار فعالیتهای ناخوشایند کودکی است تا بدین وسیله آرزوها و صدمات عمیق کودکی را ترمیم کنند. مشکلات زندگی، آنها را وادار کرده باور کنند که نه آنها و نه وضعیت زندگیشان بهبود پیدا نمیکند و درک نمیکنند که برای ساختن یک زندگی خوب، قدرت و حق انتخاب دارند. [۲۵]
اهمیت تعلیم و تربیت در خانواده
خانواده اولین و مهمترین و پربرکتترین نهاد اجتماعی در تاریخ فرهنگ در تمدن انسانی است. خانواده، کانونی است که باید برای حفظ حرمت و کرامت انسان و تأمین سلامت جسمانی و روانی و رشد معنوی او استحکام یابد. قوام خانواده به منظور تداوم انسجام جامعه و تأمین محیطی سالم برای زیستن انسانها ضرورتی انکار ناپذیر است.[۲۶]
یکی دیگر از مباحث مهم در قلمرو روان شناسی تربیتی، بررسی نقش تربیتی اولین مربیان و معلمان کودکان، یعنی «پدر و مادر» از همان ابتدای اندیشهی فرزند آوری است؛ چرا که شخصیت افراد در خانه و کانون خانواده شکل میگیرد. تولد فرزند در خانواده، بزرگترین موهبت و فرزند هبهی خداوندی است، لذا مهمترین رسالت والدین تعلیم و تربیت صحیح و شکوفا ساختن استعدادهای بالقوه این امانت الهی است.[۲۷]
روانشناسان تعلیم و تربیت معتقد هستند که والدین و مسئولین تعلیم و تربیت باید استعدادهای کودکان را بشناسند و برای کشف و تقویت و پرورش آن استعدادها کوشش کنند.اعتقاد این افراد است که اخلاق در فطرت کودک نهفته و والدین تنها پرورشدهندهی اخلاق هستند نه یاددهنده. کودک بالفطره راستگو، بامحبت و درستکار است. بزرگترها و محیط از او چیز دیگری میسازند. بنابراین سرمشق گرفتن از دیگران و قرار گرفتن در محیط سالم و مناسب و رفتار دیگران با او میتواند در تعلیم و تربیت او مؤثر باشد. [۲۸]
پایه و اساس روابط درون خانوادگی بر محور رابطه زن و شوهر (پدر و مادر) استوار است. رابطه خوشایند و آرام بخش زنها و شوهرها نه تنها مناسبترین بستر رشد و شکوفایی و تعالی شخصیت آن را فراهم می کند، بلکه چنین رابطهای بین، پدرها و مادرها، نیاز همیشهی فرزندان به رابطهی گرم و خوشایند و دوست داشتنی با والدین خود تأمین می کند.
اعمال و رفتار پدر و مادر نیز در تعلیم و تربیت مؤثر است. کودکان چگونه زیستن و چگونه معاشرت کردن را از پدر و مادر خود میآموزند. بهتر است پدر و مادر در منشأ تخلفات و اشتباه فرزندان، خود را مورد کاوش قرار دهند. پدر و مادر اگر با رفتار خودشان و انجام کارهای شایسته، فرزندان خود را تربیت کنند، موفق خواهند بود. [۲۹]
اهمیت و ضرورت تربیت در ظاهر ساختن کمالات باطنی و برای به فعالیت درآوردن استعدادهای درونی انسان میباشد چرا که بشر بدون تعلیم و تربیت هرگز به کمال لایق انسانیت نمیرسد و در راهی که شایستهی مقام اوست قرار نمیگیرد. مربی یا والدین باید استعدادها را شکوفا کرده و آنها را به طور هماهنگ پرورش دهند و از قوه به فعلیت درآورند. تربیت باید براساس سرشت واقعی و فطرت حقیقی افراد باشد و تمام خواستههای طبیعی انسان را بشناسد و سپس در مقام تربیت، همهی آنها را پرورش داده و ارضاء نماید.[۳۰]
یکی از اشتباهات بزرگ آن است که گمان شود باید کودکان را به حال خود واگذاشت تا آزادانه از تمایلات خود پیروی کنند. دلیل این اشتباه آن است که گمان میشود کودک باید براساس آزادی و استقلال تربیت شود. ولی آزادی در تربیت، تاحدودی خوب است و کمتر کسی پیدا میشود که در کودکی آزادانه از تمایلات خود پیروی کرده باشد و در دوران بزرگسالی هم بتواند تمایلات خود را تعدیل نماید.
متأسفانه بسیاری از والدین تربیت را پند و اندرز و امر و نهی میدانند و گمان میکنند که فقط هنگامی که با بچهها مشغول صحبت هستند به تربیت آنان اشتغال دارند و گاهی میپندارند که در غیر از مواقعی که به نصیحت و پند و اندرز کودک نمیپردازند، کودک از پرورش باز میماند، از همین نظر است که آنان کودک خردسال را تربیتپذیر نمیدانند. از اینرو، آنان تربیت را از زمانی آغاز میکنند که بچه به سن رشد و تمیز رسیده و به اصطلاح خوب و بد را میفهمد در صورتی که این عقیده به طور کامل اشتباه است. بنابراین والدین وظیفه دارند که ابتدا خود را اصلاح و در رفع عیوب خویش بکوشند و سپس به پرورش فرزندان خود بپردازند. [۳۱]
کودک نخستین درس حب و بغض را در منزل فرا میگیرد، وقتی محیط خانه سالم و از عاطفه و محبت اشباع شده باشد، وجدان کودک رشد مطلوب خود را آغاز میکند، و احساس حمایت و امنیت و به آزادی عمل دست مییابد. چون احساس میکند افرادی که در محیط او هستند رفتار او را درک میکنند و به او عاطفه نشان میدهند و به همین جهت کودک از بسیاری عقدههای روانی و سرخوردگی تمایلات مصون است، و با عقلی سالم تربیت میشود. از مطالعهی برخی حالات عصبی و روانی استفاده میشود که ریشههای آن، رفتارهای ناهنجار پدر و مادر نسبت به کودک به خصوص در سالهای اول کودکی است، و اعمال آن دو ناخودآگاه در کودک اثر میگذارد، مادری که کودک خود را میترساند فردی جبون و ترسو تربیت میکند. با این عمل مقاومت در برابر مشکلات و عشق و علاقه به شجاعت را در او میکشد. [۳۲]
نظم خانه و نظم آن چه در پیرامون کودک قرار گرفته از قبیل وسایل منزل، دارای اثر عمیقی در ایجاد قریحه و ذوق زیبایی در کودک است. وقتی محیط کودک را تصویرهای زیبا و زندگی منظم و باغهای مرتب و لباسهای خوشآیندی – که افراد خانواده در بردارند- احاطه نماید، ذوق کودک را به زیبایی برانگیخته و انس و علاقهی ریشهدار حب جمال را در او به ثمر میرساند.
کودک دین خانواده را میپذیرد و دین در رفتار و افکار و دید او در زندگی مؤثر خواهد بود. پیامبر گرامی اسلام e میفرماید:
«کل مولدٍ یولد علی الفطره حتی یکون ابواه یهودانه و ینصرانه[۳۳]؛ هر کودک و نوزادی به دین فطرت (اسلام) متولد میشود. جز آن که پدر و مادر او را به یهودیت و نصرانیت گرایش میدهند و از راه فطرت منحرف میسازند.»
رسول اکرمe دین و رفتار کودک را به گونهای مینگرد که آن را پیوسته به افکار و وسعت معارف و بینش پدر و مادر میداند. پس کودک به خوشیها و ناخوشیهای خانواده مربوط میشود و میان او و خانوادهاش رابطه وجدانی برقرار است.
کودک در خانه متولد میشود، رعایت کردن قوانین را از خانواده و پدر و مادر کسب میکند و آن دو هستند که به تربیت کودک قیام میکنند تا به مرحله رشد برسد. خانواده گاهی از پدر و مادر به اضافهی برادران و خواهران و گاهی دیگران تشکیل میشود. [۳۴]
خانواده یک محیط طبیعی است که تربیت کودک را به عهده گرفته است، چون غریزهی پدری و مادری، والدین را وادار میکند که به خصوص در سالهای اول، مراقب کودک باشند. دوران کودکی بشر از دوران کودکی حیوان بیشتر است، و در مدت بسیار طولانی کودک نیازمند مراقبت و صیانت پدر و مادر میباشد، سالهای اول کودکی از نظر ایجاد تشکیلات جسمانی و عقلانی وجدانی و اخلاقی، بسیار اهمیت دارد. زیرا روانشناسان معتقدند که مرحلهی کودکی تحتتأثیر هر امری است که او را احاطه کرده است و قابلیت انعطاف او در این مرحله بیش از مراحل دیگر است.
خانواده کانون حفظ سنن ملی، اخلاقی و مرکز رشد عواطف و احساسات است و جایگاهی برای حمایت از انسان میباشد. خانواده از زن و شوهر و کودکان حاصله از ازدواج حمایت میکند. کسانی که از حمایت خانواده برخوردار نیستند، بیپناهند و در معرض فساد، تباهی و بیهودگی قرار میگیرند. کودکانی که بدون خانواده بزرگ میشوند دارای کمبودهای عاطفی و اخلاقی فراوانی هستند. زن و مردی که از کانون گرم خانوادگی بیبهرهاند اغلب با فساد و تیره روزی هم آغوشند.[۳۵]
کودک تحتتأثیر تمام انگیزههای خانوادگی است. رفتار او از خانواده درست میشود او در خانواده با زبان و لهجهای که پدر و مادر و افراد دیگر صحبت میکنند سخن میگوید که به طور معمول آن را در زبان فارسی، زبان مادری میگویند. به مجرد این که کودک، لغت و زبان مادری را فرا گرفت از طریق مکالمه و گفتگو افکار و آراء زیادی از خانواده به او منتقل میشود، و معارف و اطلاعات او، همسطح با افکار خانواده پیش میرود. رشد جسمانی کودک نیز تحت تأثیر محیط خانوادگی و شرایط زندگی است: فقر یا ثروت، فراوانی اسباب و وسایل بهداشتی و … در رشد جسمانی کودک مؤثر است. [۳۶]
نقش خانواده در تربیت فرزند
یکی از نیازهای اساسی والدین در امر تربیت و پرورش اخلاقی کودکان، برقراری ارتباط سالم با آنهاست. ارتباط صحیح بین پدرها و مادرها در روابط سالم آنان با کودکان، اولین و مهمترین زمینهی رشد و پرورش اخلاقی نونهالان است.
بهترین ملاک و معیاری که براساس آن تربیت و کیفیت پرورش اخلاقی کودکان را میتوان مورد ارزیابی و دقتنظر قرار داد همان شبکهی ارتباطی اعضای خانواده با یکدیگر است. به همین اعتبار خانواده را امروزه به «سیستم ارتباطی» تعریف میکنند که سلامت جامعه بازتابی از سلامتی سیستم ارتباطی خانواده است، زیرا جامعهی سالم، بدون روابط سالم درون خانوادهها امکانپذیر نیست. [۳۷]
خانواده به عنوان اساسیترین نهاد، وظیفهی «جامعهپذیری کردن» کودکان و هنجار نمودن آنها با فرهنگ اجتماع را برعهده دارد. درست در همین رابطه است که خانواده پلی میان فرد و جامعه میشود تا آنها را به هم ربط دهد. علاوه بر تأمین نیازهای انسانی کودک، اجتماعی کردن او به ویژه در سالهای حساس آغاز زندگی، امری حیاتی محسوب میشود. [۳۸]
خانواده تحت شرایط صمیمی میبایست کودکان را آماده سازد تا تواناییهای بالقوه خود را شناسایی کنند و سرانجام در مراحل بلوغ و نوجوانی بتوانند نقشهای سودمندی را در جامعه برعهده گیرند. کودکان در همین فرایند جامعهپذیری در خانواده است که از طریق امر و نهی والدین، تقلید و همانندسازی را که از مهمترین شیوههای انتقال ارزشها، هنجارها، سنتهای اجتماعی است، یاد میگیرند. در واقع کودکان در خلال مراحل رشد خود و در کانون خانواده، میآموزند که چه چیزهایی درست و چه چیزهایی نادرست هستند و به قول معروف خوب را از بد تشخیص میدهند. بنابراین ملاکهای اخلاقی، سنتی و فرهنگی خانواده، تعیینکنندهی ارزشهای بد و خوب او میشوند.
علاوه بر تعارضات و اختلافات خانوادگی، کانون سرد و بیروح و تهی از عاطفهی یک خانواده نیز میتواند اثرات نامطلوبی بر کجرویهای فرزندان برجای گذارد. بیتردید ریشهی موفقیتها و ناکامیهای فردی و اجتماعی هرکس از کانون خانواده نشأت میگیرد. در واقع یکی از عوامل مؤثر در خودباوری و اتکا به نفس که رفتارهای مختلف فرد انعکاس مییابد، خانواده است. [۳۹]
محیط خانواده در صورتی برای رشد و تکامل افراد آن مناسب است که در آن روابط زوجین مبتنی بر بهداشت روانی باشد. یعنی زن و مرد از جایگاه و نقش خود راضی و خشنود بوده و هریک برای همسر خود اهمیت بسیاری قائل باشند و تأمین نیازهای همسر خود را در اولویت قرار دهند. محبت و صمیمیت بین آنها حاکم بوده و اگر اختلافی بین آنها پیش آید در نهایت موجب شکوفایی زندگی و شخصیت آنها و استحکام پیوند درونی آنها بشود. [۴۰]
از نظر اسلامی خانواده نخستین محیط اجتنابناپذیر و حتمی است که کودک با آن تماس میگیرد. محیطی که طفل لاجرم در آن چشم گشوده و رشد خویش را آغاز میکند. کودک از هنگام تولد با خانوادهاش در تماس است و در این سالها براثر تماس نزدیک و دائمی با خانواده، این کانون بزرگ نقش قابل ملاحظهای در سازندگی شخصیت و سلوک وی دارد. [۴۱]
بدین جهت دانشمندان مسلمان به ارزش کانون خانواده توجه داشته و اهمیت نقشی را که در خانواده در سعادت کودک بازی میکند، خاطرنشان ساختهاند. غزالی کودک را امانتی در دست پدر و مادر میداند که همچون موم از همهی نقشها خالی است و پدر و مادرند که او را به شقاوت یا سعادت رسانده و هر تخمی را که بخواهند در زمین پاک دل وی میرویانند.[۴۲]
نقش مادر در تربیت فرزند
روان شناسان و دست اندرکاران علوم اجتماعی و انسانی معتقدند که بخش اعظمی از شکلگیری یک شخصیت سالم قبل از این که فرد وارد جامعه شود در خانواده و دامن والدین به خصوص مادر صورت میگیرد. مادر امروز همان کودک دیروز است که در دامان مادری دیگر رشد کرده و زمینههای پرورش نسل بعدی از جامعه فردا را فراهم میآورد.[۴۳]
نقش تربیتی مادر نسبت به کودک، بسیار حساس است، این امر از ضروریات و بدیهیات است. طفل همانگونه که از شیرهی جان مادر تغذیه میکند و همانگونه که از راه وراثت، اوصاف و خصائلی را از مادر میگیرد و همانگونه که به صورت مادرزادی نیز متأثر از وجود اوست تحتتأثیر خلقیات مادر نیز هست.
مادران خشن، نسبت به کودکان، اثرات سوئی میبخشند و مادران خوشاخلاق، برای کودکان فرشته رحمت هستند. اینگونه مادرانند که اگر مایهای از کمال و معنویت داشته باشند میتوانند بزرگترین معلم و مربی برای فرزندان خود بشوند و بهترین و پسندیدهترین فضایل اخلاقی را به آنها منتقل سازند. [۴۴]
کلاس تعلیم و تربیت این مادران با کلاسهای درس معمولی فرق دارد. کلاس مقدس این مادران خود زندگی است شیردادن و لایلای کردن و تنظیف و تطهیر کودکان و کلمات و جملاتی که شکسته شکسته بین آنها رد و بدل میشود واکنشهایی که مادر در مقابل گریهها و قهرها و خطاها و اذیتها و به خصوص بازیهای بچه نشان میدهد، همه و همه از برنامههای همین کلاس است. [۴۵]
یکی از اساسیترین و با اهمیتترین و شاید هیجانانگیزترین مسائلی که بشر، طی سالهای متمادی تجربه کرده است همین رابطهی بین مادر و کودکان است. اگر این رابطه صحیح باشد بر دیگر روابط کودک اثر گذارده و در برقراری یک رابطه صحیح با اجتماع مؤثر خواهد بود. تمام مادران سعی دارند که این مناسبات در یک مجرای صحیح و هماهنگ شکل بگیرد آنها میکوشند تا این رابطه نه تنها از طرف آنان برقرار شود بلکه کودک نیز در برقراری آن فعال باشد. ولی اغلب این کوشش با شکست روبهرو میشود. باید گفت که این عدمموفقیت نه به دلیل عدمتوانایی مادر است؛ بلکه به نوع شخصیت کودک نیز بستگی دارد. لذا هرچه مادر از خصوصیات رفتاری کودک در مراحل مختلف آگاهی بیشتر داشته باشد بهتر میتواند وظیفه خود را در ارتباط با فرزندش انجام دهد. [۴۶]
رابطهی مادر و کودک در هر سنی باید رابطهی طبیعی باشد مراقبت بیش از حد، موجب وابستگی میشود، توجه نکردن و طرد کردن کودک نیز موجب عقدههای روانی کودک میگردد. رابطهی مادر و کودک را میتوان به رابطهی باغبان و گل تشبیه کرده آب دادن بیش از حدّ و آب ندادن، هر دو موجب پژمرده شدن گل میشود. هنر مادر در این است که چه موقع و به چه میزان به فرزند خود رسیدگی کند.[۴۷]
رفتار مادر با کودک باید همیشه توأم با شادی باشد، لباسهای شاد بپوشد و با کودک خود بگوید و بخندد. بعضی از مادران به این مطلب توجه ندارند و تصور میکنند که کودک باید شادی آفرین باشد و متأسفانه از داشتن فرزند، شکایت میکنند. وظیفهی مادر این است که شادمانی را در خانه و خانواده به وجود آورد.[۴۸]
یکی از کارهایی که مادران با فرزندان میکنند بازی دادن آنهاست. طبیعیترین و نشاطانگیزترین حالات مادر و کودک، همین حالت است در همین حالت است که مادر میتواند منتقل کنندهی ارزشهای اخلاقی و معنوی انسانی و اسلامی به کودک باشد. [۴۹]
اصولی در تربیت دینی فرزند توسط مادر
در امر تربیت مذهبی باید دانسته شود که مادر نقش بسزایی دارد من جمله در سه اصل ۱- اصل آگاهی و معرفت ۲- اصل شور و احساس ۳- اصل رفتار و عمل؛
۱- اصل آگاهی و معرفت
کودک قادر به درک همهی مسائل و جوانب مربوط به مذهب نمیباشد و همهچیز را درک نمیکند. ولی این نکته باید موردنظر باشد که به میزان توانایی و درک مطالب و فهم او مسائل را باید به او عرضه کرد. به حساب این که او خردسال است و هنوز وقت بسیاری برای متدین شدن دارد مادر نباید کار او را به تعطیل و مسامحه بیندازد. [۵۰]
۲- اصل شور و احساس
مادر بایستی کم و بیش کودک خود را با اجتماعات مذهبی آشنا سازد. در مراسم و عزاداریهای خاص، در دعاهای دستهجمعی، در سرودها و مراثی، در عبادتهای جمعی مثل نمازهای جمعه و جماعت شرکت دهد. کم و بیش هیجانات، شادیها، اشکها و آه و نالهها را ببیند و این امر در برانگیختن عواطف و شور مذهبی طفل مؤثر است و هم چنین ذکر داستانهای مذهبی در این راه نیز مؤثر خواهد بود.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 07:48:00 ب.ظ ]
|