دانلود منابع تحقیقاتی : مطالعه جامعه شناختی رابطه سبکزندگی زنان شهر تهران و ... |
سطح میانی
تأهل و مادری
وضعیت خانوادگی شامل خشونت خانوادگی، تجربه جنسی در خانواده، خانواده به سامان، خانواده نابسامان داشتن مثل طلاق، اعتیاد و اختلافات خانوادگی، خیانت و غیره
پایگاه اقتصادی-اجتماعی
نوع شغل و محیط کار
۳
سطح کلان
حمایت یا عدم حمایتهای فرهنگی و قانونی
سلطه مذکر و مردسالاری
میزان دسترسی به شبکههای حمایتی
ثبات یا عدم ثبات قوانین
انواع سبکزندگی زنان
پیشتر در خصوص مؤلفههای سبکزندگی توضیحهای لازم داده شد. این مؤلفهها هر کدام با دیگر مؤلفهها ترکیبهای متفاوتی از سبکزندگی را به وجود میآورند که کاملاً نسبی است و امکان خطکشی دقیق بین آنها وجود ندارد و شبکهای از روابط و انتخابها و ترجیحات را در بین زنان شکل میدهند که منجر به بروز رفتارهای مختلفی از آنها میشود. پس از ترکیب مؤلفههای مختلف سه نوع سبکزندگی نمایان شد که در جعبههایی پس هر مؤلفه در این مبحث توضیحات لازم داده شد.«سبکزندگی ماجراجویانه یا جسورانه»[۴۴]،«سبکزندگی مصحلت اندیش»[۴۵] و«سبکزندگی محافظهکارانه»[۴۶].
سبکزندگی ماجراجویانه یا جسورانه: در ابتدا لازم است توضیح داده شود که افراد جسور پیشگامان تغییر درجامعه هستند و آگاهانه این نوع سبک زندگی را میپذیرند. این نوع جسارت در رفتار و گفتار در بسیاری موارد حسن محسوب میشود و نمیتوان در این خصوص پیشداوری کرد ولی خارج از هر نوع سوگیری طبق آنچه در مباحث بعد آمده ریسک پذیری این افراد آنها را برای قربانی برخی خطرات شدن مستعدتر از سایر سبکهای زندگی میکند که این موضوع از ارزش محسنات آنها در تأثیرگذاری بر تغییرات جامعه نمیکاهد. در این نوع سبکزندگی فرد معمولاً در همه مکانها حاضر میشود و ساعات خطر برایش معنی نداشته و از حضور دربیرون از منزل در ساعات مختلف شبانه روز ابائی ندارد. معمولاً برای این کار برنامهریزی خاصی انجام نمیدهد. معمولاً در پوشش و آرایش به لذت خود بیشتر توجه دارند تا نظر دیگران به همین سبب انواع خاصی از پوشش را در آنها میبینیم که گاه افراط کرده و گاه درحالی که اینکه حجاب درستی ندارند آرایش هم ندارند. نوع نگاه این دسته از زنان نسبت به جنسیت برابری طلبانه است. بهطوری که مدافع برابری موقعیتهای مختلف با مردان هستند. به شدت ریسکپذیر بوده و از کارهای هیجان انگیز لذت میبرند. معمولاً در لحظه زندگی میکنند و به عواقب و پیامدهای کارهایشان فکر نمیکنند. نوعی نگاه مادهگرایی بر اعتقادات مذهبیشان سایه افکنده و نگاهشان آنینگر است نه آتینگر. این زنان معمولاً اعتقاد دارند که پای کارهایی که میکنند ایستادهاند و سطح تحملشان برای پرداخت هزینه کارهایی که انجام میدهند بالاست. عنوان مفهوم اصلی این سبک از زندگی از گفتار یکی از نمونهها استخراج شد که بیشترین قرابت را با این نوع سبک زندگی داشت[۴۷].
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نمونهاین رفتار کاملاً جسورانه را میتوان در رفتار خانم ۲۱ سالهای مشاهده کرد که شغل کافهداری را برای خود برگزیده است. او مجرد است و روابط آزاد جنسی را تجربه میکند. شبها ساعتهای پایانی شب به خانه میرود و حتی روزهایی که سر کار هم نیست این رویه ادامه داشته با دوستانش بیرون میرود و تا دیروقت بیرون است. معتقد به برابری جنسی است و تحملش برای پرداخت هزینههای فردی بالاست. وقتی از او سؤال شد که از چه چیز میترسد چنین جواب میدهد:
از هیچی نمیترسم. ما داشتیم صحبت میکردیم اگر دنیا قرار است تمام شود چهکاری دوست داریم انجام دهیم و من خیلی دوست دارم قبل از اتمام دنیا کشتن یک انسان را تجربه کنم و دوست دارم یک نفر را بکشم و تکه تکه کنم و اینکار را دوست دارم و از این لذت می برم.
وحشت از این ندارم که کسی من را بگیرد و ببرد و کتکم بزند یا این چیزها شاید وحشت داشته باشم که خانوادهام برایشان چه پیشامدی داشته باشد مثلا اگر من را بگیرند به جرم سیاسی برایم مهم نیست و می گویم یک تجربه است ولی برایم مهم هست که خانوادهام برایشان چه اتفاقی بیافتد و چه آزاری ببینند چون خانوادهام را دوست دارم و برایم مهم هست که کسی که دوستش دارم چه اتفاقاتی برایش بیافتد…….
تا کنون شده برای انجام کاری از چیزی حذر کنی؟ خیر من ذاتا آدم جسوری هستم. اصلا از چیزی نمی ترسم. ترس ندارد که. آخرش مرگ است و این خود یک تجربه است. من پای هرچه می کنم ایستاده ام (مورد شماره ۳۷)
لازم است توضیح داده شود که این نمونه نمیتواند تمام خصایص مشاهده شده در زنهای مختلف را در خود جای دهد ولی در بین نمونهها میتوانست بهترین نماینده از این نوع سبکزندگی باشد.
سبکزندگی محافظهکارانه یا محتاطانه: در این نوع سبکزندگی فرد معمولاً در حد ضرورت در فضاهای عمومی ظاهر میشود. در بعضی موارد خودشان را در محیط خانه محدود میکنند و به برتری مردان بر زنان باور دارند. در خصوص ارتباط با جنس مخالف معمولاً در حد مشروع و همترازی را میپسندند و حتی برای آشنایی و ازدواج هم قبول ندارند و این موضوع را فقط تحت نظارت والدین مورد وثوق قرار میدهد. به شدت از ریسک دوری میکنند. سطح تحملشان برای پرداخت هزینه بسیار پایین است، در پوشش و آرایش بسیار محتاط عمل کرده و معمولاً پوشش چادر را برای خود برگزیدهاند. نگاهی آینده نگر داشته. حضور در منزل را بیشتر از بیرون دوست دارد.
به طور مثال میتوان از خانمی ۳۰ ساله یاد کرد که دیپلمه است. خانهدار، محجبه، مادر دو فرزند است و همسرش شغل آزاد دارد. دائم از ریسکهای همسرش در کار ناله میکند و هراس دارد. زندگیش حول محور همسرش میگردد و باور دارد که مرد در زندگی اولویت اول است. فرزند شهید است و مادرش یکسال پس از شهادت پدر با عمویش ازدواج مجدد داشته. این تفکر در خانواده وجود داشته که اصلاً زن بدون مرد نمیتواند زندگی کند. اعتقادات مذهبی بسیار قوی دارد، حضور زن در بیرون از منزل را ضروری نمیبیند، اوقات فراغتش با خانواده می گذراند و معمولاً درون خانه است (مهمانی خانوادگی و رفت و آمد به منزل اقوام و در نهایت گذراندن اوقات خوشی در ویلا) برتری جنسی مردان را قبول دارد و در مورد مشکلاتی که برای زنها پیش میآید زنان را مقصر قلمداد میکند و به هیچ عنوان در هیچ سطحی ارتباط با جنس مخالف را نمیپسندد. وقتی از او میپرسیم آیا از زندگیت و کاری که انجام میدهی راضی هستی جامعه را متهم میکند که تغییرنگاهها باعث سلب آسایش او شدهاست:
من خانه و خانهدار بودن را دوست دارم. اصلاً لزومی نمیبینم مثل مردها کار کنم. مرد برای بیرون از خانه است و زن برای داخل خانه. همین که بچههایم می آیند و من خانه هستم برایم خیلی خوب است اینکه تنها نمی مانند و اینکه شوهرم صبح ها تا ۹هست من خانه ام و اینها برایم خیلی مهم است که وقتی آنها هستند من در خانه باشم احساس آرامش هم به من می دهد و هم به آنها و یک روزهایی که من نباشم نظم زندگیشان بهم می خورد.
خانهدار فقط عیبش این است که جامعه ما نمی پسندد و حرف مردم آدم را افسرده می کند. من کارم را کار خوبی می دانم و می گویم اگر قرار بود در دین ما زن کار کند همانطور که در جنگ بدر زنها رفتند کمک یک کاری زنها برای خودشان بیرون از خانه جور می کردند فقط حرف مردم آدم را اذیت میکند همین…..(مورد شماره ۳۹).
یا مورد شماره ۴۳ زنی ۴۳ ساله که خانهدار است، چادری است، زمان رفت و آمد خود را با هماهنگی و دقت انتخاب کرده و ساعات تاریکی بیرون از منزل نمیماند توضیحاتی می دهد که مفهوم سبک زندگی محتاطانه یا محافظه کارانه از گفتار ایشان استخراش شده است:
احتیاط شرط عقل است چه لزومی دارد من موقع تاریکی هوا بروم یک پارک خلوت و انتظار داشته باشم که برایم اتفاقی نیافتد…… معمولا با اتومبیل شخصی بیرون می روم در غیر این صورت از آژانس میگیرم و به همسرم یا پسرم جلوی راننده زنگ میزنم و با صدای بلند طوری که طرف بشنود میگویم که دارم از کدام مسیر میروم و مثلا رنگ ماشین چه رنگی است…. . آدم باید خودش را حفظ کند و کمی محافظه کاری در زندگی لازم است. معمولا به خاطر عواقب مسائل اصلا در مورد مشکلات و اختلافات خانوادگی به خصوص مشکلاتی که با شوهرم دارم با مردهای خانواده حتی دامادم یا برادر شوهرم صحبت نمیکنم. از پیشداوریهای بعدیشان میترسم. این جور مواقع سعی میکنم از یکی از دوستان قدیمیام راهنمایی بخواهم. آدم با تجربهای است و راهنماییهای خوبی هم میکند….(مورد شماره ۴۳).
سبکزندگی مصلحتاندیش[۴۸]: در این نوع سبکزندگی زنان معمولاً برای کارهای بسته به موقعیت مصلحتاندیشی میکند و رفتاری بر اساس مصلحت انجام میدهد. یک ارزیابی از زمان، مکان، افرادی که قرار است با آنها ارتباط برقرار کنند، دارند. در زندگی تفکر خود نسبت به موضوع جنسیت به تفاوت میان زنان و مردان قائل هستند. ارتباطهای دو جنس را بسیار مشروط میپسندند و معمولاً با ارتباطهای همتراز مشکل ندارند. برخی معتقدند که ارتباط با جنس مخالف در حدی که آشنایی صورت گیرد و دو طرف اطلاعاتی از هم به دست آورند قبل از ازدواج باید باشد. برای حضور یا عدم حضور در بیرون از منزل و یا مکانهای مختلف دست به محاسبه میزنند و الاهم و فالاهم میکند. همیشه در مورد کارهایشان نوعی داده- ستانده میکنند و میان هزینه و پاداش ارتباط معنیداری وجود دارد.
به طور مثال خانم ۳۶ ساله کارمند، مانتویی، متأهل دارای فرزند، نمادی از این دسته زنان مصلحتاندیش است. مانتویی است و بسته به زمان و مکان نحوۀ پوشش و آرایش خود را تغییر میدهد، در مورد اعتقادات مذهبی باید گفت که دین را به عنوان یک پکیج غیر قابل تجزیه نمیداند و قسمتهایی از آن را بسته به میل و شرایط انتخاب میکند و اجرا میکند، بسته به مصلحت و زمان و مکان اوقات فراغتش از هر چهار نوع نحوۀ گذران اوقات فراغت استفاده میکند، معمولاً برای کار بیرون میرود ولی اگر مصلحت اقتضاء کند و احساس امنیت داشته باشد ساعات ترددش ممکن است در شبها هم باشد، رویکردی برابری طلبانه نسبت به جنسیت دارد و معتقد است که حضور زنان در بیرون از منزل ضروری است و در خصوص ارتباط با جنس مخالف معتقد به ارتباط در سطح همترازی و کنترل شده بدون روابط جنسی است. نظرات او در خصوص لزوم وجود اعتقادات مذهبی و پایبندی به شعائر مذهبی و نظرش راجع به حجاب تا حدی میتواند بیانگر افکار باشد:
اعتقادات مذهبی درحد متوسط مهم است فکر می کنم مهم است یک چیزهایی تحت عنوان قانون باشد اگر مناسک و شعائر را به عنوان قانون بگذارند و همه رعایت بکنند آدم زندگیاش قابل پیش بینی می شود همه چیز قابل دسترسی و برنامهریزی میشود ولی اگر قانون نباشد همه چیز هرچی پرچی می شود حتی اگر غلط هم هست باید باشد به آدم اعتماد بدهد که هست و همه به همین مسیر میروند……
……۵۰% رعایت میکنم نماز نمیخوانم و لی روزه می گیرم چون رعایت کردنش به خودم آرامش می دهد ولی اینطور رعایت کردن به من این را می گوید که همه چیز اجباری نیست من خدا را ۱۰۰% قبول دارم و از او می ترسم فکر میکنم مهربان است و عاشقانه بندههایش را دوست دارد نمیترسم او را ناظر بر اعمالم میدانم فکر میکنم یکی دارد من را نگاه میکند وقتی به من پیشنهاد رشوه میشود او را احساس میکنم و میدانم او هست و یکجایی میدانم یک ضربهای میخورم و شده که در این کارم یکسری ارزیابیها انجام دهم و یکسری بودجههای کلان بستگی به ارزیابی من دارد باعث میشود پیشنهادهای خیلی کلانی میشود و….و من نمیپذیرم چون خدایی که آنجا نشسته به من میگوید دنیا پژواک اعمالمان است به من میگوید یک روزی پایش را میخورم و این قدرت خداست و از این میترسم…….
این چیزی که در مملکت رواج دارد اسمش حجاب نیست من فکر میکنم باید حجاب آزاد باشد و هرکسی دوست دارد حجاب داشته باشد و هرکس اعتقاد ندارد نداشته باشد که مرز بین مسلمان و غیر مسلمان، با حجاب و بیحجاب مشخص شود با حجاب این شکلی جامعه راحت نیستم ولی باحجابی که خودم در جامعه میگردم راحتم من با مانتوو مقنعه هستم و راحتم. من فکر نمیکنم دودستگی که بین چادری و بی چادر هست از بین نمیرود حتی اگر حجاب آزاد شود چون در سیر تاریخی ما حجاب یک نماد اسلام است و اسلام نماد سیاست ما و چون با سیاست التقاط پیدا کرده و دین مذهبمان قاطی شده.
آرایش در حد غلیظ خوب نیست ولی درحد نرمال و کمرنگ خوب است درحدی که نوک مژهها یک مقدار ریمل داشته باشد یک روژ کمرنگ هم باشد ولی اینطور نباشد که خانم هیچ چیزی استفاده نکند در عرض ۱۰سال پوستش خراب میشود درحد کمرنگ که صورت خانم یک مقدار ظرافت داشتهباشد نه اینکه ساعت ۵صبح دختر خانم بیدار شوند و آرایش کند و شینیون کند و سایه هفت قلم و روژگونه و.. فیکساتور هم می زند که تا شب تکان نخورد و ۷صبح از خانه بیرون بیاید.
من آرایشم اصلاً غلیظ نیست تنها باشم اصلاً آرایش نمیکنم با شوهرم هم غلیظ نیست بلد هم هستم ولی اینکار را نمیکنم چون برای مردم تحریک کننده است آرایش لایت است درحد یک روژ و ریمل. (مورد شماره ۴۶).
یا مورد دیگری که در این خصوص از اصطلاح خاص حسابگر استفاده میکند و بر این باور است که زنها باید در زندگی خود در مواقع مختلف رفتار مناسب فضاو مکان را در نظر بگیرند. نمونه شماره ۲۷ زن ۳۲ ساله ای است که چادری است، آرایش هم میکند و در مورد خود چنین میگوید:
من الان از اداره میآیم و چادر سرم هست وگرنه مسافرت و یا منزل اقوام همیشه مانتویی هستم و آرایش هم میکنم. یا اگر تنهایی قرار باشد بروم جایی آرایش نمیکنم…… آدم باید زندگیش حساب و کتاب داشته باشد. باید ببیند کجا چه باید بکند…… اگر نمازم قضا شود کمتر ممکن است بخوانم ولی تلاش میکنم نمازم را بخوانم و روزه ام را بگیرم. اصلا حج رفتن را قبول ندارم. لزومی نمیبینم پولم را در جیب عربها بریزم. … ترکیه که رفته بودمی من ترسی نداشتم که نیمه شب هم بیرون بروم. ولی تو ایران بستگی دارد که کجا باشم….(مورد شماره ۲۷)
در مجموع میتوان انواع سبکزندگی را به شکل زیر دستهبندی کرد و مصداقهای آنها را چنین نشان داد:
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 08:04:00 ب.ظ ]
|