معنی و مفهوماین زمین پیوسته در حسرت و آرزوی جام بزرگان صاحب دل است ؛ تا با جرعه افشانی خود او را سیراب کنند. یک جرعه شراب هم صرف زمین کن از این کار ناچیز چه کاستی و نقصان به تو می‌رسد ؟
آرایه‌های ادبیبیت به رسم جرعه افشانی بر خاک تلمیح دارد.
حافظ شاید تحت تأثیر این بیت بوده است:
اگر شراب خوری قطره‌ای فشان بر خاک از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک
(حافظ، ۱۳۷۲: ۴۰۵)
توضیحات :
جرعه افشانی بر خاکاز رسوم کهن شراب خوردن است. اقوام مختلفی، از روزگار باستان پیش از رسم قربانی به افتخار اموات شراب یا روغن یا آب و عسل و یا شیر و مشروبات بر روی مجسّمه‌ها و قبرها می‌ریختند. گویا ریختن آب خنک روی قبرها ، امروز در ایران، یادگار همین رسم است. یونانیان مو را گیاهی آسمانی تصوّر می‌کردند که به وساطت خاک بار می‌دهد و لطیف‌ترین عصاره‌های نباتی را به نام باده به خاکیان تسلیم می‌کند از این رو به عنوان سپاسگزاری از عطیّه‌ی خداوند ( شراب ) به هنگام نوشیدن آن ، جرعه‌ای بر خاک می‌افشاندند. ( یاحقی ، ۱۳۸۸: ۳۸۶ )
۲۰ - چون جرعه‌ها رانی گران، باری به هش باش آن زمان
کـز زیر خـاک دوسـتان، آواز عطشـان آیـدت
واژگانعطشان: تشنه، مشتاق ، آرزومند. (معین)
معنی و مفهومآن زمان که جرعه‌ جرعه شراب می‌نوشی، هشیار باش تا صدای(العطشان) مردگان زیر خاک را که شراب طلب می‌کنند ، بشنوی (و برای آنان جرعه‌ای شراب بر خاک بریزی).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آرایه‌های ادبیبیت دارای قافیه‌ی میانی است .
۲۱ - آن نازنینان زیر خاک، افکنده‌ی چرخ اند پاک
ای بس که نالی دردنـاک، ار یاد ایشان آیــدت
معنی و مفهومآن عزیزان نازنین که در زیر خاک خفته‌اند همگی افتاده و افکنده‌ی آسمان هستند . اگر ایشان را به خاطر بیاوری چه بسیار ناله و افغان خواهی کرد .
آرایه‌های ادبیخاک و پاک جناس اختلاف در آغاز دارند .
۲۲ - گر داد آزادی دهی، قد خَم کنی در خُم جهی
ور پی ز خود بیرون نهی، آتش گلستان آیــدت
واژگانداد دادن: انصاف دادن، حکم به حق کردن. ( فرهنگ لغات ) خُم : ظرف سفالینی بزرگ که در آن شراب و مانند آن ریزند. ( معین )
معنی و مفهوماگر می‌خواهی داد این آزادگی و آزادی خویش را بدهی و از آن خوب بهره ببری، قدّ خودت را خم کن و در خُم شراب بپر ( باده نوشی کن ) . اگر گامی از خودی خود بیرون بگذاری ( مست و مدهوش شوی ) همچون ابراهیم آتش برایت گلستان خواهد شد ( قدرت معجزه می‌یابی ) .
آرایه‌های ادبیخَم و خُم جناس محرّف دارند. گلستان شدن آتش تلمیح به ماجرای حضرت ابراهیم دارد . شاعر تلویحاً شخص درون خم پر از باده را ابراهیم در میان آتش تصور کرده است.
۲۳ - گر کعبه جویی با ریا ، بتخانه سازی کعبه را
ور بت پرستـی باصفا، کعبه ثنا خـوان آیـدت
معنی و مفهوماگر از روی ریا و تزویر دنبال کعبه باشی و این گونه بخواهی خداپرستی کنی کعبه را ( از بت‌های نفسانی ) به بت خانه‌ای تبدیل خواهی کرد؛ امّا اگر از روی صفا و اخلاص ، بت بپرستی کعبه به ستایش از تو بر خواهد خاست .
۲۴ - چون از نیازت بوی نه، کعبه پرستی روی نه
چون آبت اندر جوی نه، پل کرده آسان آیـدت
معنی و مفهومچون از سوز و نیاز عاشقانه، هیچ بویی نبرده‌ای و بی اطّلاع هستی ، پرستش کعبه به صلاح تو نیست و اصلاً سودی از پرستش کعبه نخواهی برد و این مانند آن است که بر روی جوی خالی از آب ، پل بسازی که کاری بسیار آسان و خوار است .
آرایه‌های ادبیبوی و روی جناس اختلاف دارند . مصراع دوم تمثیلی برای مصراع اول است . آب در جوی نداشتن کنایه از گرفتاری و مشکل نداشتن.
۲۵ - تا زهد تو زرق است و بس، بر کفر داری دسترس
می گیر و صافی کن نفس، تا کفر ایمان آیـــدت
واژگانزرق : دورنگی، دو رویی، نفاق، تزویر، ریاکاری. (معین)
معنی و مفهومتا زهد و پارسایی تو از روی ریا و تزویر است، به کفر بیشتر نزدیکی و گرایش داری، شراب بگیر و بنوش و به وسیله‌ی آن وجودت را صفا ده تا کفرت تبدیل به ایمان شود .
آرایه‌های ادبیکفر و ایمان تضاد دارند .
اندیشه‌ی حافظ از همین اشعار خاقانی شکل گرفته است:
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت حافظ این خرقه‌ی پشمینه بیانداز و برو
(حافظ، ۱۳۷۲: ۵۵۴)
۲۶ - بگذار زهد بی نمـک، بِل تا فرود آید فـلک
هر رخنه کاید یک بیـک بر طاق ویران آیـدت
واژگانرخنه: راهی که در دیوار واقع باشد، شکاف، چاک. (معین) بِل: امر از هِشتن، هلیدن، بگذار، بهل. (معین) طاق: سقفی به شکل قوس که روی اتاق، درگاه، پل و غیره سازند، سقف محدّب ، آسمانه. (معین)
معنی و مفهوماین زهد بی معنی و ناخوشایند را رها کن ، بگذار تا آسمان فرود آید و هر رخنه و سوراخی که از این آسمان پدیدار شود بر طاق ویران تو فرود بیاید .
آرایه‌های ادبیزهد بی نمک کنایه از ناخوشایند . واج آرایی حرف « ک » .
۲۷ - بر یاد خاقان الکبیر ار می خوری جان بخشـدت
بَل کان شه اقلیـم گیر، اقلیـم توران بخشـدت
واژگانخاقان‌الکبیر: لقب جلال الدّین ابوالمظفر اخستان بن منوچهر، ممدوح خاقانی است که دوازده قصیده و هفت ترکیب‌بند در مدح او دارد. (فرهنگ لغات) اقلیم: ناحیه‌ای از کره‌ی زمین، کشور، ولایت، مملکت. (معین) توران: نام ترکستان و بخشی از خراسان، ولایت ماوراءالنهر.(فرهنگ لغات)توضیحات. بل: حرف اضراب است و هرگاه پیش از جمله بیاید حرف ابتدا باشد و مفهوم آن باطل کردن معنی ماقبل خود است. (دهخدا)
معنی و مفهوماگر به یاد خاقان بزرگ، اخستان بن منوچهر شراب بنوشی آن شراب به تو جان می‌بخشد و تو را زنده می‌دارد یا که نه ؛ اگر به یادش شراب بنوشی آن شاه فاتح کشور گشای ، اقلیم توران را به تو خواهد بخشید .
آرایه‌های ادبیبیت دارای آرایه‌ی اضراب است .
این بیت یادآور بخشندگی حافظ است:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
(حافظ، ۱۳۷۲: ۴)
توضیحات :
تورانتور ، بیابانی پست در قسمت آسیای مرکزی جنوب شرقی دریای آرال ، این منطقه به واسطه‌ی آمو دریا و سیر دریا ، به بیابان‌های قراقروم در جنوب ، قزل قوم از مرکز و قراقوم آرال در شمال تقسیم می‌شود . ریزش در آن جا خیلی کم است و جز در واحه‌های حاصل خیز کنار آمو دریا و سیر دریا سکنه‌ی چندانی ندارد . در داستان‌های ملّی ، توران نام قسمتی از مملکت فریدون است که آن را به پسر میانی خود ، تور واگذار کرد و به نام او توران خوانده شد . به روایت شاهنامه ، توران سرزمین ترکان و چینیان بود و به واسطه‌ی جیحون از ایران جدا می‌شد. ( دزفولیان ، ۱۳۸۷: ۳۸۳ )
بند سوم:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...