درون مایه ی اصلی غزل:
در این غزل هم انوری از جفای معشوق شکایت می کند و در عین حال اینکه اعتراف می کند که تنها عشق او را در سینه دارد، اذعان می کند که بلاهای زیادی را در قبال این عشق از معشوق چشیده است و کماکان در تاب و تب این عشق، شب و روز ندارد.
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول :
انوری ادعا می کند اگر یکبار دیگر معشوق خود را ببیند و این هجر پایان یابد، از شادی و از شدت ذوق وی را روی فرق سرخود نگه می دارد. بر فرق سر نگه داشتن کنایه از نگهداری محترمانه و عاشقانه و بخشیدن بهترین جایگاه به معشوق است. کلمه ی ( (باز)) و ( (دگرباره)) در مصرع اول به یک معنی هستند و برای تاکید آمده اند. مصرع اول واژه آرایی در حرف ( (گ)) دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در بیت دوم :
شکایت انوری از حرفهای تلخ معشوق است که علی رغم دهان شکرین و لبهای شکر افشان معشوق، نصیب عاشق می شود. بین واژه های (تلخ و شکر) تضاد است.
در بیت سوم :
شاعر به خط و به سر معشوق قسم یاد می کند که در دوجهان تنها معشوق را دوست دارد.
در بیت چهارم:
از خدا می خواهد که بلاهایی را که معشوق به سر او آورده هرگز بر سر معشوق نیاورد.
در بیت پنجم:
در بیت آخر شاعر اعتراف می کند که هر شب تا سحر برای معشوق و این عشق اشک می ریزد. ترکیب کنایی «رخساره زخون جگر سرخ کردن» کنایه از اشک ریختن و خون جگر استعاره از «اشک» است. بین کلمات «رخساره» «سرخ» و «خون جگر» تناسب وجود دارد.
وزن غزل:
این غزل در وزن مفعولٌ مفاعیلٌ مفاعیلٌ فعولن در بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است که از اوزان روان عروضی به حساب می آید و در این غزل باعث صلابت و روانی و انسجام و توازن موسیقیایی شده است.
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل، «مگر» ، «سر» ، «شکر» و. . . هستند که با قرار گرفتن در کنار ردیف «او را» به انسجام غزل افزوده اند. قافیه در بیت اول و سوم مشابهت دارد.
ویژگی سبکی:
واژه های «شادی» ، «فرق» ، «شکر» در طول غزل دلالت بر شوق وصال و زیبایی و حسن معشوق دارند و واژه های «تلخ»، «بلا»، «خون جگر» حاکی از حال خراب عاشق و جوروجفای معشوق هستند که در بین غزلهای انوری بسیار تکرار شده اند و از خصوصیات سبکی غزلهای این شاعر به شمار می روند.

۴-۲-۴٫

بتی دارم که یک ساعت مرابی غم بنگذارد
غمی کز وی دلم بیند فتوح عمرپندارد
نصیحت گومراگوید که برکن دل زعشق او
نمی داندکه عشق او رگی باجان من دارد
دلم چون آبله دارد دگرعشق فدابرکف
مگرازجان به سیرآمد دلم کش بازمی خارد
مراگوید بیازارم اگرجان درغمم ندهی
چه گویی جان بدان ارزد که او از من بیازارد
نتابم روی از او هرگز اگرچه درغم رویش
مراچرخ کهن هردم بلایی نو به روی آرد
درون مایه ی اصلی غزل:
دراین غزل انوری بازهم ازمعشوق خودشکایت می کند واین شکایت ازجنس شکایاتی است به زیبایی و بی وفایی ودلبری های بی پایان معشوق اشاره دارد. شکایاتی که درآن عاشق دلباخته را راهی جزتحمل غم این عشق نمانده است وعاشق تحمل این مشقت را با جان ودل خریداراست چرا که از خود گذشته وتنها معشوق را می بیند.
بافت معنایی وآرایه های ادبی:
دربیت اول:
انوری با اشاره به ((صنم)) معشوق خود را همواره در حال آزار و اذیت خود نشان می دهد اما این رنجی که بر او وارد می شود بسیار دلپذیرهم هست چرا که ازجانب معشوقاست. دراین بیت ((بت)) استعاره ی مصرحه ازمعشوق است.
دربیت دوم:
اشاره می کند که عده ای او رانصیحت می کنند که از این عشق دست بردارد درحالی که نمی دانند این عشق درجان او ریشه کرده است وهمچون رگی است که دربدن اوجریان دارد وغیرقابل چشم پوشی است. بین (رگ وجان) دراین بیت تناسب وجود دارد. بین ((گو)) و ((گوید))، جناس ناقص افزایشی دیده می‎شود.
دربیت سوم :
شاعر به زیبایی دل خود رابه بدن واین عشق را به آبله تشبیه کرده است. انوری می گوید دل من مانند بدنی است که گرفتار آبله شده است یعنی این عشق مانند آبله دربدن نمایان گردیده است. نمی دانم ازجان خودش سیر شده است که اینچنین خود را درمعرض خطر خارش قرار داده است!!شاعر درمصرع دوم باتوجه به اینکه آبله باخارش همراه است وخارش موجب زخم درآبله می شود، دل خود را به بدنی مانند کرده است که آبله ی خویش رادرمعرض خارش قرارداده است. دراین بیت بین (آبله و می خارد) تناسب وجود دارد. همچنین بین (کف و آبله) ایهام تناسب دیده می شود.
دربیت چهارم:
شاعردر اغراقی زیبا می گوید که معشوق از او خواسته است که اگر در راه عشق او جان خود را فدا نکند، آنوقت معشوق از او آزرده خاطرمی گردد وشاعر در مصرع دوم مدعی می شود که این جان ناقابل او ارزش این را ندارد که معشوق از وی آزرده گردد، رواقع درمصرع دوم استفهام انکاری است.
دربیت پنجم:
شاعراتمام حجت می کند ومی گوید:هرگز دست از این عشق برنخواهد داشت واین غم راتحمل خواهد کرد حتی اگراین چرخ گردون وسرنوشت هر روز برایش مصیبت وبلا یی جدید به همراه داشته باشد. بین (چرخ کهن وبلا) تناسب دیده می شود.
وزن غزل:
این غزل در وزن مغاعلین مفاعلین مفاعلین مفاعلین و دربحر هزج مثمن کامل سروده شده است.
قافیه:
کلمات قافیه دراین غزل : بنگذارد، پندارد، داردو. . . هستند که در محور عمودی غزل دارای انجام هستند.
ویژگی سبکی:
آوردن حرف ((ب)) قبل از فعل منفی ((نگذارد)) دربیت اول و ((ش)) در ((کش)) در بیت سوم که نقش مفعولی دارد از خصوصیات سبکی این غزل است که برجسته می نماید.

۴-۲-۵٫

حسن توگربرهمین قراربماند
قاعده ی عشق استوار بماند
از رخ توگر بر این جمال بمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...