کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آبان 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو

 



جهت بررسی این فرضیه از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج آن از فصل چهارم آمده است.
همچنانکه جدول شماره (۱۲-۴) نشان می دهد بین بهزیستی روانشناختی و بعد خستگی عاطفی دلزدگی زناشویی رابطه معکوس معنادار وجود دارد یعنی با بالا رفتن بهزیستی روانشناختی بین افراد، خستگی عاطفی پایین می آید و برعکس. میزان این رابطه بین این دو متغیر برابر با ۵۳۸/۰- است که این میزان برابر همبستگی مناسبی بین این دو متغیر می باشد. در تبیین این موضوع باید بیان کرد خستگی عاطفی در واقع وجود احساساتی است که در آن شخص نیروهای هیجانی خود را از دست داده است و قادر به برقراری روابط عاطفی با دیگران نیست. این می تواند در زندگی زناشویی فرد اختلال ایجاد کند. پل بوهانان طلاق عاطفی را اولین مرحله در فرایند طلاق و بیانگر رابطه زناشویی رو به زوالی می داند که احساس بیگانگی جایگزین آن می شود. زن و شوهر اگرچه ممکن است با هم بودن را مانند یک گروه اجتماعی ادامه دهند اما جاذبه و اعتماد آنها نسبت به یک دیگر از بین رفته است. طلاق عاطفی به عنوان انتخابی نفرت انگیز بین تسلیم و نفرت از خود و تسلط و نفرت از خود تجربه می شود که درآن هریک از زن و شوهر به دلیل احسساس غمگینی و نا امیدی دیگری را آزار می دهد(باستانی، گلزاری و روشنی، ۱۳۸۹).
همسو با یافته های این تحقیق می توان به یافته های مشابه نیز اشاره کرد: همانطور که پاینز در سال ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶ بیان داشته است عنوان دلزدگی زناشویی و فرسودگی شغلی هردو موازی با هم رشد کرده اند و آن ها بر هم تاثیر می گذارند. علاوه بر این، آن در مسیر زندگی خانوادگی به سوی زندگی کاری و یا بر عکس رخ می دهد (چاپری،۲۰۱۳). بر همین اساس در رابطه با این فرضیه متغیرهای مرتبط نیز برای تبیین فرضیه آورده شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بشلیده، تقی پور، هاشمی شیخ شبانی، جزایری (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه فرسودگی شغلی و سلامت عمومی معلمان زن مقطع راهنمایی به این نتیجه رسیدند که خستگی هیجانی سلامت عمومی معلمان را تحت تاثیر قرار می دهد و خستگی هیجانی با سلامت عمومی همبستگی بالایی را نشان داد. دولت نژاد، عونی، موسوی (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان ارتباط بین پنج عامل شخصیت و فرسودگی شغلی که تعداد صد نفر کارکنان شهرداری را شامل می شد به این نتیجه دست یافتند که مولفه خستگی هیجانی با عامل روان آزردگی گرایی همبستگی مثبت معنادار داشت و با عامل برونگرایی، همبستگی منفی معنادار دارد. بسیاری از محققان خستگی عاطفی را کلید تجربه دلزدگی و نخستین مرحله ی فرایند دلزدگی می دانند. دلزدگی و به طور خاص خستگی عاطفی به صورت مداومی با سطح زیاد تقاضاهای کار در ارتباط است. با وجود نبود ادبیاتی برای مقایسه ی در دلزدگی، فشار زیاد با خستگی عاطفی در اکثریت گسترده مطالعات همراه است. به خصوص ابعاد کار زیاد که با خستگی عاطفی در ارتباط است در کارهای فریزن و ساروس، جکسون و همکاران، مسلش و پاینز و پاینز و مسلش پیدا شده است (کوردس[۱۳۹]، دایگرتی[۱۴۰]، ۱۹۹۳).
بنابر این که عامل بهزیستی روان شناختی با مولفه خستگی هیجانی ارتباط دارد و فردی که از نظر عاطفی یا هیجانی احساس خستگی و احساس فشار می کند نمی تواند بهزیستی روانشناختی مطلوبی داشته باشد و همچنین فردی که بهزیستی روانشناختی نامطلوب دارد به نظر می رسد از نظر عاطفی در وضعیت مناسبی قرار ندارد.
فرضیه ۶: بین بهزیستی روانشناختی و خستگی روانی رابطه وجود دارد.
جهت بررسی این فرضیه از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج آن از فصل چهارم آمده است.
همچنانکه جدول شماره (۱۳-۴) نشان می دهد بین بهزیستی روانشناختی و بعد خستگی روانی دلزدگی زناشویی رابطه معکوس معنادار وجود دارد یعنی با بالا رفتن بهزیستی روانشناختی بین افراد، خستگی روانی پایین می آید و برعکس. میزان این رابطه بین این دو متغیر برابر با ۵۸۹/۰- است که این میزان برابر همبستگی خوبی بین این دو متغیر می باشد. پیشینه پژوهش نشان می دهد تا کنون پژوهشی درباره ابعاد دلزدگی زناشویی و رابطه آن با بهزیستی و یا سلامت روان انجام نشده است تحقیقات مشابه دیگری از وضعیت بهتر روانی زنان شاغل حمایت می کنند. پژوهش واینفیلد[۱۴۱] (۲۰۰۹) ارتباط بین بهزیستی روانشناختی و پریشانی روانی را در یک مطالعه ی زمینه یابی تلفنی در بین ۱۹۳۳ پاسخ دهنده بررسی کرده است؛ این مطالعه نشان داد که پریشانی روانی به طور منفی با بهزیستی روان شناختی ارتباط داشتند و بر عکس. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که اگرچه زنان بیشتر از پریشانی روانی برخوردار بودند ولی به صورت کلی تفاوت جنسیتی معنی داری در بهزیستی روان شناختی مشاهده نشد. زندگی با یک یا چند کودک تاثیری بر پریشانی روانی نداشت در حالی که به طور مثبتی با بهزیستی روان شناختی در ارتباط بود. در این پژوهش یک اندازه گیری مرکب از دو مقیاس ریف و رضایت از زندگی دینر به عنوان شاخص کلی استفاده شد. این اندازه گیری کلی ارتباط منفی با پریشانی روانی داشت. در تحقیقی که چنگ[۱۴۲] و فورنهام[۱۴۳] (۲۰۰۱) بر روی ۲۳۴ نفر به منظور پیش بینی شادی و افسردگی، بر اساس شخصیت و عزت نفس و ویژگی های جمعیت شناختی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که عزت نفس ارتباط قوی مثبتی با شادی و ارتباط قوی منفی با افسردگی دارد. همچنین یافته های آنها تفاوت آشکاری را در سه متغیر شخصیت و عزت نفس و ویژگی های جمعیت شناختی که شادی یا افسردگی را پیش بینی می کنند بین افراد مشاهده کردند همچنین آنها دریافتند که رابطه با دیگران تاثیر مثبتی بر شادی افراد دارد. علی اکبری دهکردی، شکرکن، محتشمی (۱۳۹۰) در تحقیقی که بر روی زنان شاغل انجام دادند به این نتیجه رسیدند که زنان شاغل از نظر وضعیت روانی در وضعیتی مناسب قرار دارند و اشتغال آنان مفید است و ایفای نقش های چند گانه و حتی گاهی متضاد توسط آنان برای زنان بیشتر پاداش دهنده است و برای آنان احساس رضایت و عزت نفس فراهم می کند. در تحقیقی که سلیمی، آزاد مرزآبادی، عابدی درزی (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان بررسی وضعیت سلامت روانی ورابطه آن با فرسودگی شغلی و رضایت از زندگی در کارکنان یک دانشگاه نظامی در سال ۱۳۸۹ به این نتیجه رسیدند که سلامت روانی افراد با رضایت از زندگی آن ها رابطه مثبت معناداری دارد، از نظر آنها عدم رضایت از زندگی با وضعیت سلامتی ضعیف تر، علائم افسردگی، مشکلات شخصیتی، رفتارهای نامناسب بهداشتی و وضعیت ضعیف اجتماعی همبسته است.
نتیجه گیری کلی:
نداشتن شغل ممکن است تنها علت محرومیت اجتماعی در بزرگسالان سن کار باشد. بطور آشکار، آن با درآمد کم مرتبط است. همچنین آن باعث انزوای اجتماعی، ازدست دادن اعتماد به نفس و عزت نفس کم است. عدم اشتغال طولانی با بدتر شدن سلامت روانی و ذهنی مرتبط است و آن ریسک خود کشی و مرگ زود هنگام را افزایش می دهد. به طور معکوس داشتن یک شغل می تواند به کاهش نشانه ها و کاهش استفاده از خدمات و پذیرش کمتر در بیمارستان ها منجر می شود. کار و اشتغال یک معنای ابتدائی برای ارتباط با اجتماعشان و ساختن زندگیشان دارد. آن ها به طور خیلی زیادی نتایج اجتماعی و بالینی طولانی مدت مثبتی را پیش بینی می­ کند. به طور خلاصه کار برای شما خوب است و محروم بودن از کار برای بهزیستی روانی و ذهنی مضر است (تای[۱۴۴]، کیندرمن[۱۴۵]، ۲۰۰۹).
با توجه به یافته های این پژوهش و تحقیقات انجام گرفته در این حوزه می توان نتیجه گرفت که زنان شاغل و زنان غیر شاغل باهم تفاوت دارند. در این پژوهش که به منظور بررسی و مقایسه ی بهزیستی روانشناختی و دلزدگی زناشویی درمعلمان مقطع ابتدائی شهر کرج و زنان غیر شاغل انجام شد، تفاوت های مهمی در خوب بودن از نظر روانشناختی در بین زنان معلم و خانه دار ودر میزان فرسودگی یا کسالت زناشویی زنان شاغل و خانه دار مشاهده شد به صورتی که زنان شاغل از بهزیستی و سلامت روان شناختی بیشتری نسبت به زنان خانه دار برخوردار بودند و دلزدگی زناشویی کمتری نیز داشتند.
معلمی یکی از بهترین مشاغل در جهان است. معلم کسی است که اغلب به دانش اموزان در مدرسه و مذهب و اجتماع کمک می کند. زنان معلم رضایت درونی را در فرایند آموزش دانش اموزان در یافت می کنند. آنها همچنین خود را به صورت ناصحانی تصور می کنند که دانش آموزان را توصیه و هدایت می کنند (اسریماتی و کیران کومور، ۲۰۱۰).
همچنین نتایج با اهمیتی نیز در این مطالعه بدست آمد که تاییدی بر پژوهش ها و مطالب قبلی در این مورد بود یافته ها رابطه معناداری بین بهزیستی روان شناختی زنان و دلزدگی زناشویی آنها نشان داد به طوریکه با افزایش میزان بهزیستی روان شناختی زنان میزان دلزدگی زناشویی آنها پایین بود؛ یعنی بهزیستی روانشناختی فرد به زندگی زناشویی او ارتباط پیدا می کند و آن را تحت تاثیر قرار می دهد و بر عکس. افراد بهزیست میزان کمتری از دلزدگی را در رابطه زناشویی شان تجربه می کنند. این رابطه در مولفه های آن که شامل خستگی جسمانی و عاطفی و روانی بود نیز به طور معکوسی معنادار بود.
در مطالعه ای که وان استنبرگن[۱۴۶] و کلوئر[۱۴۷] و کارنی[۱۴۸] (۲۰۱۴) با عنوان غنی سازی کار و خانواده، تعارض کار و خانواده و سازگاری زناشویی انجام دادند و ۲۱۵ زوج دو درآمدی را بررسی کردند به این نتیجه رسیدند که برنامه غنی سازی کار و خانواده تاثیرات مثبت کار بر خانواده را افزایش می دهد، و همچنین از نظر آنها ممکن است تاثیرات مثبت کار بر رضایت زناشویی قوی تر از تاثیرات منفی آن باشد. سازمان می تواند با غنی سازی شغلی، زندگی زناشویی کارکنان را شادتر سازد تا یک زوج دو درآمدی پرکار و سالم و شاد را شکل دهند. وستمن و بیکر (۲۰۰۸) نیز نشان دادند که دلزدگی در بیشتر روابط صمیمانه و نزدیک اتفاق می افتد.
نتایج نشان دهنده اهمیت بارز شغل بر زندگی فردی و خانوادگی انسان می باشد؛ به نظر می رسد اگر شغل دارای ویژگی منفی مثل ساعات کاری طولانی و استرس و فشار های زیاد نباشد تاثیرات مثبت بیشتری نسبت به تاثیرات منفی آن بر زنان می گذارد و با فراهم کردن ارتباط بیشتر با دیگران و عزت نفس و خود تعیین گری و غیره در زنان باعث احساس رضایت آنها از زندگی خود و زندگی زناشویی شان می شود.
محدودیتهای پژوهش:
هر تحقیقی در مراحل مختلف خود به نوعی با مشکلات و محدودیتهایی مواجه است که بیان آنها برای تحقیقات آینده در زمینه های مشابه مفید خواهد بود. در نتیجه افرادی که می خواهند تحقیقاتی را در این زمینه انجام دهند با در نظر گرفتن این محدودیتها می توانند پژوهش خود را با دیدی بازتر و با روشن بینی بیشتر دنبال کنند. این پژوهش نیز از چنین مشکلات و محدودیتهایی مبرا نبوده و محقق را در راه انجام آن دچار محدودیتهایی به شرح زیر کرده است:
این پژوهش تنها به مقایسه معلمان زن مقطع ابتدائی و زنان خانه دار شهر کرج پرداخته و قابل تعمیم به دیگر مشاغل نیست.
در این تحقیق نیز مانند هر پژوهش دیگری، متغیرهای ناخواسته ای وجود دارد از قبیل، موقعیت اقتصادی-اجتماعی، بافت خانواده و غیره که برای کنترل نسبی این عوامل، نمونه آماری در شهر کرج به صورت گزینش تصادفی انتخاب شده و محقق امیدوار است با این اقدام تا حدی اثر این متغیر های ناخواسته را کاهش بدهد.
بزرگترین مشکل و محدودیتی که در پژوهش حاضر وجود داشت، عدم همکاری آزمودنیها در تکمیل پرسشنامه ها بود. عدم انگیزه و همکاری لازم و یا سهل انگاری برخی از آزمودنیها در تکمیل پرسش نامه به علت عدم اعتقاد به ارزش واقعی تحقیقات علمی و نتیجه بخش بودن آن در جامعه و یا عدم احساس امنیت از حضور پژوهشگر، می تواند اثرات نامطلوبی بر نتایج پزوهش داشته باشد و صداقت لازم را از بین ببرد.
در پژوهش کنونی با توجه به اینکه پرسش نامه های بهزیستی روانشناختی و دلزدگی زناشویی زنان خانه­دار در خانه تکمیل شده است، می توان مطرح نمودکه حضور همسر در خانه می تواند نظرات زنان در مورد میزان بهزیستی و دلزدگی زناشویی را تحت تاثیر قرار دهد. بنابر این به نظر می رسد راه منطقی­تر این باشد که زنان و شوهران به طور جداگانه به پرسش نامه ها پاسخ گویند.
در نهایت به علت عدم دسترسی به برخی از پژوهش های مورد نیاز، امکان بررسی کلیه تحقیقات مربوط به فرضیه های پژوهش فراهم نشد و به همین علت محدودیتهای فراوانی در مقایسه پذیری وجود دارد و این محدودیتها می تواند نتیجه گیری را با مشکلاتی روبه رو سازد.
پیشنهادات پژوهش:
پیشنهاد می شود تحقیق حاضر در نمونه های وسیع تر و با ویژگی های جمعیت شناختی متفاوت تر انجام شود.
با توجه به اینکه تاکنون در ایران، تحقیقی در مقایسه بهزیستی روانشناختی زنان شاغل و خانه دار انجام نشده است پیشنهاد می شود در تحقیقات بعدی این موضوع مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان به نتایج قطعی تری دست یافت.
با توجه به اینکه شناسایی عوامل موثر بر بهزیستی روانشناختی افراد و دلزدگی زناشویی می تواند تاثیرات مثبت و فراوانی در بهبود شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه و همچنین سلامت روانی افراد جامعه داشته باشند. پیشنهاد می شود تحقیقاتی در خصوص دیگر مشاغل جامعه در رابطه با بهزیستی روانشناختی زنان صورت گیرد.
با توجه به اینکه تحقیق حاضر در شهر کرج انجام شده است، پیشنهاد می شود تحقیقی مشابه در سایر شهر ها انجام شود.
پیش نهاد می­ شود در تحقیقات بعدی، دلزدگی زناشویی در بین شوهران زنان شاغل مورد بررسی قرار گیرد تا تفاوتهای جنسیتی در این تعاملات آشکار شود.
پیشنهادات کاربردی پژوهش:
با توجه به نتایج پژوهش پیش نهاد می شود که ادارات و سازمان ها با ایجاد انعطاف در ساعات کار زنان شاغل و ملزم نبودن آنها که پا به پای مردان، ساعت خاصی را فعالیت کنند. روحیات، مشکلات ونقش های چند گانه زنان شاغل را درنظر گرفته، تا بدین وسیله از میزان فشار روانی حاصل از کار بر روی آنها جلوگیری شود.
به علت عدم دسترسی همگان به خدمات مشاوره ای، پیش نهاد می شود از رسانه های گروهی و به ویژه تلویزیون به عنوان پر مخاطب ترین وسیله ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی برای دادن آگاهی های بیشتر در زمینه مسائل خانوادگی بهره جست.
ایجاد فرصت هایی برای زنان خانه دار به منظور شرکت هرچه فعالتر در اجتماع و ایجاد نگرش مثبت در خانواده مبنی بر فعال بودن زن در عرصه خانوادگی می تواند ویژگی های مثبت شخصیتی را در آنها بالاتر برده و باعث ایجاد عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری درآن شود
پیش نهاد می شود شرایط تسهیل کننده رابطه بین زن و خانواده فراهم شود تا زنان مجبور نباشند بین خانواده و شغل دست به انتخاب بزنند. و تعاملی مثبت بین این دو ایجاد کنند.
منابع
آقاپور، مهدی. محمدی، اکبر. (۱۳۸۹). مقایسه افسردگی پس از زایمان زنان شاغل و خانه دار و رابطه آن با حمایت اجتماعی و سازگاری زناشویی. زن و مطالعات خانواده، سال اول، شماره چهارم، صص ۹- ۳۲٫
آخوندیان، فرزانه؛ جهانگیری، محمد مهدی؛ شعاع کاظمی، مهر انگیز. (۱۳۹۰). بررسی مقایسه ای رابطه بین استرس زناشویی و سرد مزاجی زنان شاغل و غیر شاغل در رده های سنی ۲۰-۲۵ سال و ۴۰-۴۵ ساله. فصلنامه مطالعات روانشناختی، دوره ۷، شماره ۴، ۷۵-۸۵٫
ادیب راد، نسترن. ادیب راد، مجتبی. (۱۳۸۴). بررسی رابطه باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی و مقایسه آن در زنان متقاضی طلاق و زنان خواهان ادامه زندگی مشترک. تازه ها و پژوهش های مشاوره، جلد ۴، شماره ۱۳، ۹۹-۱۱۰٫
ادیب راد، نسترن. (۱۳۸۵). بررسی رابطه دلزدگی زناشویی با دلزدگی شغلی زنان شاغل در خدمات پرستاری. مجله تازه ها و پژوهش های مشاوره، جلد ۵، شماره ۱۹، ۳۵-۴۷٫
احمدنیا، شیرین. (۱۳۸۳). اثرات اشتغال زنان بر سلامت خانواده. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال سوم، شماره ۱۲٫
احمد پور دیزچی، جمیله.(۱۳۸۹). اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه منطقه ۸ تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
افضلی، اعظم.(۱۳۸۶). بررسی رابطه خوشبینی با بهزیستی روانشناختی و سبک های مقایسه ای بادانشجویان. پایان نامه، دانشگاه علامه طباطبایی
اقدامی، زهرا. حسین چاری، مسعود.(۱۳۸۷). تاثیر دشواری کار زنان شاغل و همکاری همسران در امور منزل بر رضایت از روابط زناشویی و اختلال های روانی فرزندان. دو فصلنامه مطالعات زنان، سال ۶، شماره ۱، ۵۳ - ۶۹٫
امیری مجد، مجتبی. زری مقدم، فاطمه. (۱۳۸۹). رابطه‌ی شادکامی و رضایت زناشویی در بین زنان شاغل فرهنگی و خانه‌دار شهر اراک. فصلنامه علوم رفتاری، دوره ۲، شماره ۴، صص ۹-۲۱٫
بابایی فرد، اسدلله. (۱۳۹۲). سنجش تاثیرات اشتغال زنان برخانواده و روابط اجتماعی (مطالعه موردی شهر آران و بیدگل). نشریه زن در توسعه و سیاست، دوره ۱۱، شماره ۳، صص ۴۵۱- ۴۲۷٫
باقریان، مهرنوش. بهشتی، سعید. (۱۳۹۰). بررسی اثر بخشی آموزش مهرتهای ارتباطی زناشویی بر سازگاری زناشویی زوجین. فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی. سال دوم، شماره ۶، ۷۳-۸۹٫

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 08:05:00 ب.ظ ]




سطح میانی

تأهل و مادری

وضعیت خانوادگی شامل خشونت خانوادگی، تجربه جنسی در خانواده، خانواده به سامان، خانواده نابسامان داشتن مثل طلاق، اعتیاد و اختلافات خانوادگی، خیانت و‌ غیره

پایگاه اقتصادی-‌اجتماعی

نوع شغل و محیط کار

۳

سطح کلان

حمایت یا عدم حمایت‌های فرهنگی و قانونی

سلطه مذکر و مردسالاری

میزان دسترسی به شبکه‌های حمایتی

ثبات یا عدم ثبات قوانین

انواع سبک‌زندگی زنان

پیشتر در خصوص مؤلفه‌های سبک‌زندگی توضیح‌های لازم داده شد. این مؤلفه‌ها هر کدام با دیگر مؤلفه‌ها ترکیب‌های متفاوتی از سبک‌زندگی را به وجود می‌آورند که کاملاً نسبی است و امکان خط‌کشی دقیق بین آن‌ها وجود ندارد و شبکه‌ای ‌از روابط و انتخاب‌ها و ترجیحات را در بین زنان شکل می‌دهند که منجر به بروز رفتارهای مختلفی از آن‌ها می‌شود. پس از ترکیب مؤلفه‌های مختلف سه نوع سبک‌زندگی نمایان شد که در جعبه‌هایی پس هر مؤلفه در این مبحث توضیحات لازم داده شد.«سبک‌زندگی ماجراجویانه یا جسورانه»[۴۴]،«سبک‌زندگی مصحلت اندیش»[۴۵] و«سبک‌زندگی محافظه‌کارانه»[۴۶].
سبک‌زندگی ماجراجویانه یا جسورانه: در ابتدا لازم است توضیح داده شود که افراد جسور پیشگامان تغییر درجامعه هستند و آگاهانه این نوع سبک زندگی را می‌‌پذیرند. این نوع جسارت در رفتار و گفتار در بسیاری موارد حسن محسوب می‌شود و نمی‌توان در این خصوص پیشداوری کرد ولی خارج از هر نوع سوگیری طبق آنچه در مباحث بعد آمده ریسک پذیری این افراد آن‌ها را برای قربانی برخی خطرات شدن مستعدتر از سایر سبک‌های زندگی می‌کند که این موضوع از ارزش محسنات آنها در تأثیرگذاری بر تغییرات جامعه نمی‌کاهد. در این نوع سبک‌زندگی فرد معمولاً در همه مکان‌ها حاضر می‌شود و ساعات خطر برایش معنی نداشته و از حضور دربیرون از منزل در ساعات مختلف شبانه روز ابائی ندارد. معمولاً برای این کار برنامه‌ریزی خاصی انجام نمی‌دهد. معمولاً در پوشش و آرایش به لذت خود بیشتر توجه دارند تا نظر دیگران به همین سبب انواع خاصی از پوشش را در آن‌ها می‌بینیم که گاه افراط کرده و گاه درحالی که اینکه حجاب درستی ندارند آرایش هم ندارند. نوع نگاه این دسته از زنان نسبت به جنسیت برابری طلبانه است. به‌طوری که مدافع برابری موقعیت‌های مختلف با مردان هستند. به شدت ریسک‌پذیر بوده و از کارهای هیجان انگیز لذت می‌برند. معمولاً در لحظه زندگی می‌کنند و به عواقب و پیامدهای کارهای‌شان فکر نمی‌کنند. نوعی نگاه ماده‌گرایی بر اعتقادات مذهبی‌شان سایه افکنده و نگاهشان آنی‌نگر است نه آتی‌نگر. این زنان معمولاً اعتقاد دارند که پای کارهایی که می‌کنند ایستاده‌اند و سطح تحمل‌شان برای پرداخت هزینه کارهایی که انجام می‌دهند بالاست. عنوان مفهوم اصلی این سبک از زندگی از گفتار یکی از نمونه‌ها استخراج شد که بیشترین قرابت را با این نوع سبک زندگی داشت[۴۷].

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نمونه‌این رفتار کاملاً جسورانه را می‌توان در رفتار خانم ۲۱ ساله‌ای مشاهده کرد که شغل کافه‌داری را برای خود برگزیده است. او مجرد است و روابط آزاد جنسی را تجربه می‌کند. شب‌ها ساعت‌های پایانی شب به خانه می‌رود و حتی روزهایی که سر کار هم نیست این رویه ادامه داشته با دوستانش بیرون می‌رود و تا دیروقت بیرون است. معتقد به برابری جنسی است و تحملش برای پرداخت هزینه‌های فردی بالاست. وقتی از او سؤال شد که از چه چیز می‌ترسد چنین جواب می‌دهد:
از هیچی نمی‌ترسم‌. ما داشتیم صحبت می‌کردیم اگر دنیا قرار است تمام شود چه‌کاری دوست داریم انجام دهیم و من خیلی دوست دارم قبل از اتمام دنیا کشتن یک انسان را تجربه کنم و دوست دارم یک نفر را بکشم و تکه تکه کنم و اینکار را دوست دارم و از این لذت می برم.
وحشت از این ندارم که کسی من را بگیرد و ببرد و کتکم بزند یا این چیزها شاید وحشت داشته باشم که خانواده‌ام برایشان چه پیشامدی داشته باشد مثلا اگر من را بگیرند به جرم سیاسی برایم مهم نیست و می گویم یک تجربه است ولی برایم مهم هست که خانواده‌ام برایشان چه اتفاقی بیافتد و چه آزاری ببینند چون خانواده‌ام را دوست دارم و برایم مهم هست که کسی که دوستش دارم چه اتفاقاتی برایش بیافتد…….
تا کنون شده برای انجام کاری از چیزی حذر کنی؟ خیر من ذاتا آدم جسوری هستم. اصلا از چیزی نمی ترسم. ترس ندارد که. آخرش مرگ است و این خود یک تجربه است. من پای هرچه می کنم ایستاده ام (مورد شماره ۳۷)
لازم است توضیح داده شود که این نمونه نمی‌تواند تمام خصایص مشاهده شده در زن‌های مختلف را در خود جای دهد ولی در بین نمونه‌ها می‌توانست بهترین نماینده از این نوع سبک‌زندگی باشد.
سبک‌زندگی محافظه‌کارانه یا محتاطانه‌: در این نوع سبک‌زندگی فرد معمولاً در حد ضرورت در فضاهای عمومی ظاهر می‌شود. در بعضی موارد خودشان را در محیط خانه محدود می‌کنند و به برتری مردان بر زنان باور دارند. در خصوص ارتباط با جنس مخالف معمولاً در حد مشروع و هم‌ترازی را می‌پسندند و حتی برای آشنایی و ازدواج هم قبول ندارند و این موضوع را فقط تحت نظارت والدین مورد وثوق قرار می‌دهد. به شدت از ریسک دوری می‌کنند. سطح تحملشان برای پرداخت هزینه بسیار پایین است، در پوشش و آرایش بسیار محتاط عمل کرده و معمولاً پوشش چادر را برای خود برگزیده‌اند. نگاهی آینده نگر داشته. حضور در منزل را بیشتر از بیرون دوست دارد.
به طور مثال می‌توان از خانمی ۳۰ ساله یاد کرد که دیپلمه است. خانه‌دار، محجبه، مادر دو فرزند است و همسرش شغل آزاد دارد. دائم از ریسکهای همسرش در کار ناله می‌کند و هراس دارد. زندگیش حول محور همسرش می‌گردد و باور دارد که مرد در زندگی اولویت اول است. فرزند شهید است و مادرش یکسال پس از شهادت پدر با عمویش ازدواج مجدد داشته. این تفکر در خانواده وجود داشته که اصلاً زن بدون مرد نمی‌تواند زندگی کند. اعتقادات مذهبی بسیار قوی دارد، حضور زن در بیرون از منزل را ضروری نمی‌بیند، اوقات فراغتش با خانواده می گذراند و معمولاً درون خانه است (مهمانی خانوادگی و رفت و آمد به منزل اقوام و در نهایت گذراندن اوقات خوشی در ویلا) برتری جنسی مردان را قبول دارد و در مورد مشکلاتی که برای زن‌ها پیش می‌آید زنان را مقصر قلمداد می‌کند و به هیچ عنوان در هیچ سطحی ارتباط با جنس مخالف را نمی‌پسندد. وقتی از او می‌پرسیم آیا از زندگیت و کاری که انجام می‌دهی راضی هستی جامعه را متهم می‌کند که تغییرنگاه‌ها باعث سلب آسایش او شده‌است:
من خانه و خانه‌دار بودن را دوست دارم. اصلاً لزومی نمی‌بینم مثل مردها کار کنم. مرد برای بیرون از خانه است و زن برای داخل خانه. همین که بچه‌هایم می آیند و من خانه هستم برایم خیلی خوب است اینکه تنها نمی مانند و اینکه شوهرم صبح ها تا ۹هست من خانه ام و اینها برایم خیلی مهم است که وقتی آن‌ها هستند من در خانه باشم احساس آرامش هم به من می دهد و هم به آن‌ها و یک روزهایی که من نباشم نظم زندگیشان بهم می خورد.
خانه‌دار فقط عیبش این است که جامعه ما نمی پسندد و حرف مردم آدم را افسرده می کند. من کارم را کار خوبی می دانم و می گویم اگر قرار بود در دین ما زن کار کند همان‌طور که در جنگ بدر زن‌ها رفتند کمک یک کاری زن‌ها برای خودشان بیرون از خانه جور می کردند فقط حرف مردم آدم را اذیت می‌کند همین…..(مورد شماره ۳۹).
یا مورد شماره ۴۳ زنی ۴۳ ساله که خانه‌دار است، چادری است، زمان رفت و آمد خود را با هماهنگی و دقت انتخاب کرده و ساعات تاریکی بیرون از منزل نمی‌ماند توضیحاتی می دهد که مفهوم سبک زندگی محتاطانه یا محافظه کارانه از گفتار ایشان استخراش شده است:
احتیاط شرط عقل است چه لزومی دارد من موقع تاریکی هوا بروم یک پارک خلوت و انتظار داشته باشم که برایم اتفاقی نی‌افتد…… معمولا با اتومبیل شخصی بیرون می ‌‌روم در غیر این صورت از آژانس می‌گیرم و به همسرم یا پسرم جلوی راننده زنگ می‌زنم و با صدای بلند طوری که طرف بشنود می‌گویم که دارم از کدام مسیر می‌روم و مثلا رنگ ماشین چه رنگی است…. . آدم باید خودش را حفظ کند و کمی محافظه کاری در زندگی لازم است. معمولا به خاطر عواقب مسائل اصلا در مورد مشکلات و اختلافات خانوادگی به خصوص مشکلاتی که با شوهرم دارم با مردهای خانواده حتی دامادم یا برادر شوهرم صحبت نمی‌کنم. از پیشداوریهای بعدیشان می‌ترسم. این جور مواقع سعی می‌کنم از یکی از دوستان قدیمی‌ام راهنمایی بخواهم. آدم با تجربه‌ای است و راهنمایی‌های خوبی هم می‌کند….(مورد شماره ۴۳).
سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش[۴۸]: در این نوع سبک‌زندگی زنان معمولاً برای کارهای بسته به موقعیت مصلحت‌اندیشی می‌کند و رفتاری بر اساس مصلحت انجام می‌دهد. یک ارزیابی از زمان، مکان، افرادی که قرار است با آن‌ها ارتباط برقرار کنند، دارند. در زندگی تفکر خود نسبت به موضوع جنسیت به تفاوت میان زنان و مردان قائل هستند. ارتباط‌های دو جنس را بسیار مشروط می‌پسندند و معمولاً با ارتباط‌های همتراز مشکل ندارند. برخی معتقدند که ارتباط با جنس مخالف در حدی که آشنایی صورت گیرد و دو طرف اطلاعاتی از هم به دست آورند قبل از ازدواج باید باشد. برای حضور یا عدم حضور در بیرون از منزل و یا مکان‌های مختلف دست به محاسبه می‌زنند و الاهم و فالاهم می‌کند. همیشه در مورد کارهایشان نوعی داده- ستانده می‌کنند و میان هزینه و پاداش ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
به طور مثال خانم ۳۶ ساله کارمند، مانتویی، متأهل دارای فرزند، نمادی از این دسته زنان مصلحت‌اندیش است. مانتویی است و بسته به زمان و مکان نحوۀ پوشش و آرایش خود را تغییر می‌دهد، در مورد اعتقادات مذهبی باید گفت که دین را به عنوان یک پکیج غیر قابل تجزیه نمی‌داند و قسمت‌هایی از آن را بسته به میل و شرایط انتخاب می‌کند و اجرا می‌کند، بسته به مصلحت و زمان و مکان اوقات فراغتش از هر چهار نوع نحوۀ گذران اوقات فراغت استفاده می‌کند، معمولاً برای کار بیرون می‌رود ولی اگر مصلحت اقتضاء کند و احساس امنیت داشته باشد ساعات ترددش ممکن است در شب‌ها هم باشد، رویکردی برابری طلبانه نسبت به جنسیت دارد و معتقد است که حضور زنان در بیرون از منزل ضروری است و در خصوص ارتباط با جنس مخالف معتقد به ارتباط در سطح هم‌ترازی و کنترل شده بدون روابط جنسی است. نظرات او در خصوص لزوم وجود اعتقادات مذهبی و پایبندی به شعائر مذهبی و نظرش راجع به حجاب تا حدی می‌تواند بیانگر افکار باشد:
اعتقادات مذهبی درحد متوسط مهم است فکر می کنم مهم است یک چیزهایی تحت عنوان قانون باشد اگر مناسک و شعائر را به عنوان قانون بگذارند و همه رعایت بکنند آدم زندگی‌اش قابل پیش بینی می شود همه چیز قابل دسترسی و برنامه‌ریزی می‌شود ولی اگر قانون نباشد همه چیز هرچی پرچی می شود حتی اگر غلط هم هست باید باشد به آدم اعتماد بدهد که هست و همه به همین مسیر می‌روند……
……۵۰% رعایت می‌کنم نماز نمی‌خوانم و لی روزه می گیرم چون رعایت کردنش به خودم آرامش می دهد ولی اینطور رعایت کردن به من این را می گوید که همه چیز اجباری نیست من خدا را ۱۰۰% قبول دارم و از او می ترسم فکر می‌کنم مهربان است و عاشقانه بنده‌هایش را دوست دارد نمی‌ترسم او را ناظر بر اعمالم می‌دانم فکر می‌کنم یکی دارد من را نگاه می‌کند وقتی به من پیشنهاد رشوه می‌شود او را احساس می‌کنم و می‌دانم او هست و یکجایی می‌دانم یک ضربه‌ای می‌خورم و شده که در این کارم یکسری ارزیابی‌ها انجام دهم و یکسری بودجه‌های کلان بستگی به ارزیابی من دارد باعث می‌شود پیشنهادهای خیلی کلانی می‌شود و‌….و من نمی‌پذیرم چون خدایی که آنجا نشسته به من می‌گوید دنیا پژواک اعمالمان است به من می‌گوید یک روزی پایش را می‌خورم و این قدرت خداست و از این می‌ترسم…….
این چیزی که در مملکت رواج دارد اسمش حجاب نیست من فکر می‌کنم باید حجاب آزاد باشد و هرکسی دوست دارد حجاب داشته باشد و هرکس اعتقاد ندارد نداشته باشد که مرز بین مسلمان و غیر مسلمان، با حجاب و بی‌حجاب مشخص شود با حجاب این شکلی جامعه راحت نیستم ولی باحجابی که خودم در جامعه می‌گردم راحتم من با مانتوو مقنعه هستم و راحتم. من فکر نمی‌کنم دودستگی که بین چادری و بی چادر هست از بین نمی‌رود حتی اگر حجاب آزاد شود چون در سیر تاریخی ما حجاب یک نماد اسلام است و اسلام نماد سیاست ما و چون با سیاست التقاط پیدا کرده و دین مذهب‌مان قاطی شده.
آرایش در حد غلیظ خوب نیست ولی درحد نرمال و کمرنگ خوب است درحدی که نوک مژه‌ها یک مقدار ریمل داشته باشد یک روژ کمرنگ هم باشد ولی اینطور نباشد که خانم هیچ چیزی استفاده نکند در عرض ۱۰سال پوستش خراب می‌شود درحد کمرنگ که صورت خانم یک مقدار ظرافت داشته‌باشد نه اینکه ساعت ۵صبح دختر خانم بیدار شوند و آرایش کند و شینیون کند و سایه هفت قلم و روژگونه و.. فیکساتور هم می زند که تا شب تکان نخورد و ۷صبح از خانه بیرون بیاید.
من آرایشم اصلاً غلیظ نیست تنها باشم اصلاً آرایش نمی‌کنم با شوهرم هم غلیظ نیست بلد هم هستم ولی اینکار را نمی‌کنم چون برای مردم تحریک کننده است آرایش لایت است درحد یک روژ و ریمل. (مورد شماره ۴۶).
یا مورد دیگری که در این خصوص از اصطلاح خاص حسابگر استفاده می‌کند و بر این باور است که زنها باید در زندگی خود در مواقع مختلف رفتار مناسب فضاو مکان را در نظر بگیرند. نمونه شماره ۲۷ زن ۳۲ ساله ای است که چادری است، آرایش هم می‌کند و در مورد خود چنین می‌گوید:
من الان از اداره می‌آیم و چادر سرم هست وگرنه مسافرت و یا منزل اقوام همیشه مانتویی هستم و آرایش هم می‌کنم. یا اگر تنهایی قرار باشد بروم جایی آرایش نمی‌کنم…… آدم باید زندگیش حساب و کتاب داشته باشد. باید ببیند کجا چه باید بکند…… اگر نمازم قضا شود کمتر ممکن است بخوانم ولی تلاش می‌کنم نمازم را بخوانم و روزه ام را بگیرم. اصلا حج رفتن را قبول ندارم. لزومی نمی‌بینم پولم را در جیب عربها بریزم. … ترکیه که رفته بودمی من ترسی نداشتم که نیمه شب هم بیرون بروم. ولی تو ایران بستگی دارد که کجا باشم….(مورد شماره ۲۷)
در مجموع می‌توان انواع سبک‌زندگی را به شکل زیر دسته‌بندی کرد و مصداق‌های آن‌ها را چنین نشان داد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]




مولفه

شاخص

اهمیت اوزان شاخص

زیرساخت های عمومی و تاسیسات زیربنایی

وضعیت تامین انرژی و سوخت

۰۲۷/۰

برخورداری از راه های بین مزارع

۰۱۵/۰

برخورداری از تاسیسات انتقال آب

۰۳۴/۰

مسطح و هموار بودن اراضی کشاورزی

۰۱۱/۰

امکانات و تاسیسات روستایی

۰۲۳/۰

در این بین، ساختار توزیع اهمیت اوزان شاخص های زیرساخت های عمومی و تاسیسات زیربنایی در سکونتگاه های روستایی بیانگر وضعیت بالنسبه مناسب اقدامات زیربنایی دولت در بخش آب دارد و در گویه هایی همچون برخورداری از تاسیسات انتقال آب شرایط بهتری مشاهده می گردد. بطورکلی، در سال های اخیر تلاش های بسیاری از سوی دولت در زمینه بهینه سازی انتقال منابع آب و تامین انرژی و سوخت جهت استحصال آب های زیرزمینی صورت گرفته است. در این میان، رویکرد دستگاه های برنامه ریزی توسعه کشاورزی صرفا در قالب تامین منابع آب است و از سایر عوامل تاثیرگذار در فرایند بهره وری منابع آب نظیر؛ اصلاح پستی و بلندی اراضی، مدیریت صحیح مزرعه، ارائه الگوی کشت متناسب با منطقه، ایجاد سیستم زهکشی مناسب و اصلاح ساختار زمین و یکپارچگی اراضی غفلت شده است. از دیگر دلایل تلاش های صورت گرفته در زمینه مدیریت و توسعه منابع آب مسائل سیاسی و بعد امنیتی قضیه است. از این رو اقداماتی در جهت جلوگیری از ایجاد تنش های اجتماعی و وقوع درگیری های احتمالی برای تصاحب منابع آب در مناطق روستایی شده است. در ارتباط با توزیع خدمات و تامین امکانات روستایی باید این نکته را یادآور شویم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور دیدگاه های عدالت خواهانه در زمینه گسترش و توزیع خدمات برای عمران و آبادانی روستاها بیش از پیش رواج یافت(رضوانی، ۱۰۶:۱۳۸۳) و بر استقرار امکانات و خدمات در سطح مناطق روستایی تاکید گردید. در دهه اخیر نیز براساس ایدئولوژی عدالت محوری و مهرورزی دولت امکانات و منابع بسیار زیادی به سمت سکونتگاه های روستایی روانه شده است. ولی به دلیل نامشخص بودن استراتژی های توسعه روستایی، اقدامات صورت گرفته بی اثر بوده و فاقد رویکردهای لازم جهت بهینه سازی روابط اقتصادی و ایجاد منابع درآمدی و اشتغال است. ضمن اینکه، سیاست های ارضی دولت معطوف به مولفه های کشاورزی بزرگ مقیاس و سرمایه بر است و به علت تسلط مناسبات تولیدی دهقانی و نداشتن صرفه اقتصادی زمین های کوچک و کوهستانی درمنطقه اقدامی جهت مسطح و هموار نمودن اراضی کشاورزی و بهبود وضعیت جاده های دسترسی بین مزارع انجام شده است. در مجموع، ارتباط مثبت شاخص های زیرساخت های عمومی و تاسیسات زیربنایی و میزان توسعه کشاورزی نشان از اهمیت این مولفه در اقتصاد سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب دارد و جدا از تمامی مصالح سیاسی و ایدئولوژیک، تمرکز بر بهبود وضعیت این مولفه در مناطق روستایی باید در دستور کاری برنامه های توسعه و عمرانی کشاورزی باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۲-۶-۲-۲- انتشار نوآوری و تجهیزات جدید و میزان توسعه کشاورزی
بطورکلی، اقتصاد کشورهای توسعه یافته یک «اقتصاد دستوری» نیست، بلکه به طور فزاینده ای متاثر از کارآفرینی و نوآوری شده است(سوری، ۹:۱۳۹۱) و سعی در رشد قابلیت های سرمایه گذاری در ابتکارات، اختراعات و خلاقیت های نوآورانه با جهت گیری ارائه فناوری های نوین و تجهیزات جدید دارد. در این میان، برای بررسی رابطه انتشار نوآوری و تجهیزات جدید با میزان توسعه کشاورزی سکونتگاه های شهرستان خنداب از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد که نتایج آن در جدول زیر آمده است. در این آزمون مقدار p با میزان ۳۸۹/۰ بیشتر از ۰۵/۰ است. به عبارت دیگر رابطه معناداری در سطح خطای ۰۵/۰ بین انتشار نوآوری و تجهیزات جدید با میزان توسعه کشاورزی سکونتگاه های شهرستان خنداب وجود ندارد. مقدار آماره آزمون (۰۴۱/۰) نشان می دهد که ضریب عدم ارتباط شاخص های انتشار نوآوری و تجهیزات جدید با میزان توسعه کشاورزی در حد بالایی می باشد.
جدول(۴-۲-۳۸): آزمون همبستگی ارتباط انتشار نوآوری و تجهیزات جدید و میزان توسعه کشاورزی

مولفه

ضریب همبستگی
(اسپیرمن)

معناداری
(۲دامنه)

نوع ارتباط

انتشار نوآوری و تجهیزات جدید و میزان توسعه کشاورزی

۰۴۱/۰

۳۸۹/۰

منفی

جدول زیر اهمیت وزن ضریب مکانیزاسیون کشاورزی را به عنوان یکی از مصادیق سنجش میزان استقرار فناوری و تجهیزات جدید در سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب نشان می دهد.
جدول(۴-۲-۳۹): اهمیت وزن شاخص انتشار نوآوری و فناوری های جدید کشاورزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]




از جمله اندیشمندان معتقد به این دیدگاه، می‌توان به نظریه‌پردازان «مکتب تورنتو»[۱۲۵] (هارولد اینیس، گولدنر و مارشال مک‌‌لوهان) و اندیشمندان دیگری چون دیوید رایزمن، والتر اونگ[۱۲۶]، الیزابت ایزنشتاین[۱۲۷]، دانیل بورنشتاین[۱۲۸]، جک گودی، نیل پستمن[۱۲۹] و مارک پاستر[۱۳۰] و… اشاره کرد (خیری، ۱۳۸۹: ۲۴۱). از آن جا که پرداختن به نظریات تمام این اندیشمندان، در حوصلۀ این پژوهش نمی‌گنجد، بنابراین، برای روشن شدن مطلب، تنها به بررسی مفصل‌تر نظریات مک‌لوهان ـ که از یک سو، شاخص‌ترین چهرۀ طرفداران این دیدگاه به شمار می‌آید و از سوی دیگر، نظریات کامل‌تری نسبت به دیگران در این خصوص ارائه داده است ـ، بسنده می‌شود و به فراخور، نقل‌قول‌ها و مطالبی را از دیگر اندیشمندان معتقد به این دیدگاه نیز ارائه خواهد شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

هربرت مارشال مک لوهان (۱۹۸۰ـ۱۹۱۱)، استاد سابق دانشگاه تورنتوی کانادا و دانشگاه‌های امریکا و یکی از شاخص‌ترین نظریه‌پردازان مکتب تورنتو به شمار می‌آید. وی که با دیدگاه‌های بی‌سابقۀ خود، در دهه‌ های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، غوغای فراوانی در محافل علمی ارتباطی پدید آورد، از طرف هواداران و مخالفان خویش، به ترتیب به عنوان «پیامبر» و «شیاد» عصر ارتباطات معرفی شد.
مک‌لوهان مانند عده‌ای از متفکران غربی همچون توماس هابز[۱۳۱]، ژان ژاک روسو[۱۳۲]، اگوست کنت[۱۳۳] و بویژه کارل مارکس[۱۳۴] و پیروان آنان ـ که عوامل مختلفی نظیر نظم و قدرت، سازمان اجتماعی، علم و معرفت انسانی و روش تولید اقتصادی را اساس تحولات جوامع انسانی دانسته‌اند و بر مبنای آن‌ها تاریخ زندگی انسان را به عصرها و مرحله‌های گوناگون طبقه‌بندی نموده‌اند ـ، تکنیک‌ها و وسایل ارتباطی را به عنوان عامل اصلی دگرگونی جوامع، معرفی می‌کند و با توجه به آن، دوره‌ها و مراحل خاصی را در تاریخ جوامع بشری از هم متمایز می‌سازد (محسنیان راد، ۱۳۹۰: نه).
لازم به یادآوری است که نخستین بررسی‌های جامع تاریخی در این خصوص، در اوایل دهۀ ۱۹۵۰ به وسیلۀ تاریخ‌شناس و اقتصاددان مشهور کانادایی هارولد اینیس (۱۹۵۲-۱۸۹۴) صورت گرفت که خود او نیز تحت تأثیر عقاید جامعه‌شناس مشهور روبرت ازرا پارک[۱۳۵] قرار گرفته بود که عقیده داشت «اختراعات فنی، عادات انسانی و هم‌چنین ترکیب و وظایف جامعه را دگرگون می‌سازند و به همین لحاظ، هر اختراع فنی، از چرخ ارابه تا هواپیما، در پیدایش مراحل مختلف تاریخ جامعه، تأثیر قاطع می‌گذارد». اینیس، نظریۀ استاد مذکور را ـ که در کتاب کوچکی با عنوان امپراتوری و ارتباطات در سال ۱۹۵۰ منتشر ساخت ـ، گسترش داد و اظهار عقیده کرد که «عامل قاطع تمام دگرگونی‌های اجتماعی و تحولات فرهنگیِ ناشی از آن‌ها را باید در انقلابات مختلف فنی و مخصوصاً انقلاب‌هایی که در تکنیک‌های ارتباطی پدید‌ می‌آیند، جست و جو کرد» (محسنیان راد، ۱۳۹۰: بیست). وی هم‌چنین در کتاب مکمل آن به نام سوگیری ارتباطات، تأثیر تکنیک‌های مختلف ارتباطی در تحول جوامع انسانی را بررسی کرده است و با تأکید بر اثربخشی وسایل ارتباطی در شرایط «زمان» و «مکان»، برای آن‌ها در دگرگونی‌های تاریخی امپراتوری‌های باستانی و از جمله ایران و هم‌چنین دنیای اسلام و نیز اوضاع کشورهای غربی در دورۀ پس از رنسانس، سهم بسیار بزرگی قائل شده است.
مک‌لوهان نیز با الهام از اینیس، در مهم‌ترین کتاب خود به نام کهکشان گوتنبرگ (۱۹۶۲)، ضمن بیان عقاید خویش دربارۀ انسان عصر چاپ، با تکیه بر نقش خاص حواس انسانی در ایجاد، تکامل و تزلزل انواع ارتباطات و هم‌چنین تأثیر قاطع وسایل ارتباطی در تحولات اجتماعی تاریخ بشر، سه دورۀ متمایز با سه نوع فرهنگ شفاهی، چاپی و الکترونی را با عنوان «کهکشان‌های ارتباطی» از هم تفکیک کرده است. بر این اساس، او کهکشان اوّل را «عصر ارتباطات شفاهی»، کهکشان دوم (کهکشان گوتنبرگ) را «عصر ارتباطات چاپی» و کهکشان سوم (کهکشان مارکنی) را «عصر ارتباطات الکترونی» نام گذاشته است.
باید در نظر داشت که اینیس در بیان نظرات خود دربارۀ ارتباطات، سعی می‌کند که از تفکیک بسیار دقیق آثار وسایل ارتباطی در جریان تحولات اجتماعی، خودداری نماید و به همین سبب، معتقد است که روش‌های ارتباطی، گاهی در جهات گوناگون با هم برخورد می‌کنند، یا راه واحدی دنبال می‌نمایند و آثار متفاوت یا یکسان پدید می‌آورند. در حالی که مک‌لوهان، از نظریات او به طرز دیگری نتیجه‌گیری می‌کند و به طور قاطع، بین ارتباط شفاهی و ارتباط کتبی، دوگانگی قائل می‌شود (محسنیان راد، ۱۳۹۰: بیست و دو).
مک‌لوهان در سال ۱۹۶۴ در کتاب دیگری با عنوان درک رسانه‌ها[۱۳۶] با بیان این جمله که «رسانه، پیام است»[۱۳۷] جهان را تکان داد. او نوشته است: «اثر فناوری در سطح عقاید یا مفاهیم رخ نمی‌دهد، بلکه نسبت‌های حسی یا الگوی درک را به طور مداوم و بدون مقاومت عوض می‌کند» (سورین و تانکارد، ۱۳۸۴: ۳۹۳).
به نظر مک‌لوهان، مهم‌ترین اثر رسانه‌ها این است که بر عادات درک و تفکر ما اثر می‌گذارند. او با آوردن مفهوم «نسبت‌های حسی» در واقع، می‌خواهد به تعادل حواس ما اشاره کند و معتقد است مردم ابتدایی، برتمام پنج حس خود (بویایی، لامسه، شنوایی، بینایی و چشایی) تأکید داشتند، اما فناوری، و بویژه وجود رسانه‌ها، موجب شده است افراد یک حس را بیش‌تر از سایر حواس، مورد تأکید قرار دهند.
به عقیدۀ مک‌لوهان، در مغز انسان، ارگان روانی خاصی وجود دارد که حواس پنج‌گانه را متمرکز می‌سازد و یک کانون مشترک معرفتی و فکری ایجاد می‌کند. به این ترتیب، به طور طبیعی، وجدان شخص، تحت تأثیر یکنواخت تمام حواس است. اما اگر نقش یکی از این حواس در مرکز فکری انسان، افزایش یا کاهش یابد، به همان نسب، نقش حواس دیگر، خود‌به‌خود کاهش یا افزایش پیدا می‌کند. مک‌لوهان معتقد است که «تنها طریقۀ دگرگون ساختن روابط حسی در وجدان انسانی، تقویت نقش یکی از حواس با یک وسیلۀ مصنوعی (وسیلۀ ارتباطی) است. به طور مثال، اگر حوزۀ فعالیت و دقت دید انسان افزایش یابد، بی‌درنگ قدرت حس بینایی توسعه می‌یابد…» و به همان نسبت، حس شنوایی و حواس دیگر تضعیف می‌شوند. به این نحو، افرادی که به طور مداوم در چنین وضعی زندگی می‌کنند، روش ادراک جدیدی پیدا می‌نمایند و طرز فکر آنان نسبت به محیط زندگی عوض می‌شود.
بر این اساس، وی وضعیت هر یک از اعصار سه‌گانۀ تمدن بشری به صورت مورد نظر خود را تابع یک نوع وسیلۀ ارتباطی مخصوص می‌داند. این وسیلۀ ارتباطی، در هر عصر، روی افراد تأثیر قاطع می‌گذارد و آنان را وادار می‌کند که حواس خویش را طبق آن هماهنگ سازند و تحت الشعاع آن، یک یا چند حس را بی‌استفاده یا کم‌استفاده بگذارند و یک یا چند حس دیگر را تقویت نمایند و توسعه دهند (محسنیان راد، ۱۳۹۰: بیست و هفت).
به نظر او در عصر ارتباطات شفاهی، که در واقع عصر ارتباطات سنتی محسوب می‌شود، به سبب به کارگیری تمام حواس انسانی و بویژه دو حس شنوایی و بینایی، ارتباط‌های میان فردی و گروهی به طور مستقیم و به بهترین وجه، صورت می‌گیرند. اما با پدید آمدن خط و چاپ و توسعۀ ارتباطات مکتوب، بیش‌تر حس بینایی به کار گرفته شد و خصوصیت شفاهی و سمعی ارتباطات چهره‌به‌چهره، جای خود را به ارتباطات غیر مستقیم بصری می‌دهد. به زعم او از آن جا که چاپ بر دیدن تأکید داشت، به انسان اجازه می‌داد فکر را از احساس جدا کند و بدین ترتیب، تفکر او را خطی، سلسله‌وار، منظم، تکراری و منطقی می‌ساخت. بدین ترتیب، چاپ اگر چه به تخصصی‌شدن و پیشرفت فناوری منتهی شد، ولی به احساس از خودبیگانگی و فردگرایی نیز منجر شد و در سطح اجتماعی، امکان ظهور ملت‌ها و ملی‌گرایی را فراهم آورد. (سورین و تانکارد، ۱۳۸۴: ۳۹۳)
مک‌لوهان، وسایل ارتباطی الکترونی را ـ که اواخر قرن نوزدهم با اختراع رادیو به وسیلۀ مارکنی به زندگی انسان وارد می‌شوند ـ، عامل ورود انسان به «کهکشان مارکنی» می‌داند. او در میان وسایل ارتباطی الکترونی، برای تلویزیون، اهمیت خاصی قائل است. زیرا معتقد است این وسیلۀ ارتباطی، تمام مزایای وسایل دیگر را در خود جمع کرده است و با افزودن بیان تصویری به آنها، بر حواس بیش‌تری تأکید داشته و قدرت نفوذ فوق‌العاده‌ای کسب نموده است.
وی، تلویزیون را رسانه‌ای بصری، سمعی و لامسه‌ای توصیف می‌کند و معتقد است این رسانه، بیش‌تر از چاپ، درگیرکننده و مشارکتی است و بر این باور بود که تلویزیون، تعادل نسبت‌های حسی را ـ که چاپ از میان برده بود ـ، برقرار خواهد کرد. در یک مقیاس بزرگ‌تر، مک‌لوهان اظهار داشت که تلویزیون، ما را مجدداً به صورت قبیله در خواهد آورد و ما از دولت ـ ملت‌های مجزا دور می‌شویم و به یک «دهکدۀ جهانی»[۱۳۸] تبدیل خواهیم شد. به این ترتیب، مک‌لوهان نسبت به آیندۀ انسان با خوش‌بینی می‌نگرد و در این باره، چنین می‌گوید: «… در آینده، انسان‌هایی در جهان زندگی خواهند کرد که دیگر ناچار نخواهند بود مانند سابق، فنون اشتغال اجباری به کار را ـ که از نتایج فقر جوامع است ـ، رعایت کنند. در چنین دنیایی ـ که با پیشرفت تکنولوژی ایجاد می‌شود ـ، انسان‌ها احساسات واحد خواهند داشت، متحد و هماهنگ خواهند بود و بدون تحمل رنج و مشقت، از ثروت‌هایی که تولید می‌شوند، بهره‌برداری خواهند کرد. در این شرایط، انسان‌ها فقط به فکرکردن، دانش‌آموختن و خردمندشدن خواهند پرداخت و در جهانی پُر از صلح و صفا زندگی خواهند کرد…» (محسنیان راد، ۱۳۹۰: چهل و هفت).
اما شاید بتوان جسورانه‌ترین و بحث‌برانگیزترین اظهار نظر مک‌لوهان در خصوص رسانه‌ها را در این باره دانست که او محتوای رسانه را به تکه گوشت تازه‌ای تعبیر می‌کرد که سارِق برای منحرف کردن نگهبان‌ ذهن، همراه خود دارد و بر این اساس، معتقد بود اثرهای مهم رسانه، از شکل آن ناشی می‌شود و نه از محتوای آن (سورین و تانکارد، ۱۳۸۴: ۳۹۴). این بدان معنی است که اهمیت وسیلۀ انتقال و انتشار پیام‌ها و مظاهر فرهنگ انسانی، در برابر محتوای پیام‌های منتقل شده و انتشاریافته، بسیار کم‌تر است، به عبارت دیگر، روش، وسیله یا تکنیکی که انسان برای انتقال افکار خود مورد استفاده قرار می‌دهد، در شکل دادن به این افکار و حتی ماهیت آن‌ها تأثیر می‌گذارد. به عقیدۀ او ممکن است در یک موقعیت استثنایی، یک وسیلۀ ارتباطی نوین، پیامی را که از شرایط زندگی قدیم اقتباس شده است، به دیگران منتقل سازد. ولی اگر در این زمینه، با دید وسیع‌تر و با توجه به تمام اوضاع و احوال زندگی گذشته بنگریم، معلوم می‌شود که روش انتقال یک فرهنگ، روی همین فرهنگ انتقال‌دهنده هم تأثیر می‌گذارد و آن را دگرگون می‌سازد.
به نظر مک‌‌لوهان، سیستم ارتباط، حتی تعیین‌کننده و شاخص محتویات آن است. وی این نظر را ضمن فرمول معروف «وسیله، پیام است» بیان می‌کند. این فرمول که خلاصه‌کنندۀ اصول مهم عقاید مک‌لوهان است و در آثار او ده‌ها بار تکرار می‌شود، به معنای آن است که وسایل ارتباطی، تنها نقش وسیله‌ها یا حامل‌های پیام‌های ارتباطی را بر عهده ندارند، بلکه این وسایل، از شرایط اصلی رفتارها و روش‌های فکر انسان نیز به شمار می‌روند و با نقش جنبش‌انگیز و تحرک‌آمیز خود، فرهنگ جامعه و طرز فکر افراد را تحت تأثیر و تحول قرار می‌دهند. به همین دلیل، مک‌لوهان موضوع یکی از آخرین کتاب‌های خود را پیام و مالش یا پیام و ماساژ انتخاب کرده است و در آن به جای فرمول «وسیله، پیام است»، فرمول جدید «وسیله، مالش است»[۱۳۹] را به کار برده است.
وی در توجیه فرمول اخیر، یادآوری می‌کند که در واقع، این وسیلۀ ارتباطی ـ بیان شفاهی، نوشته و رادیو و تلویزیون ـ است که در طرز اجتماعی شدن انسان ـ چنان که فردیناند تونیس[۱۴۰] نیز اهمیت قاطع آن را در نهادها و ثمرهای تمدن بشری یادآوری کرده است ـ، مهم‌ترین تأثیر را می‌گذارد. به عبارت دیگر، این وسیلۀ ارتباطی است که روش فعالیت‌ها روابط انسان‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و حدود این فعالیت‌ها و روابط را تعیین می‌کند.
بنابراین، مهم‌ترین صفت مشخصۀ عقاید مک‌لوهان، مخالفت وی با عقیدۀ معمول و به قول خود او «خطای معمول» دربارۀ وسایل ارتباطی (مبنی بر این که وسایل ارتباطی به خودی خود، مهم شمرده نمی‌شوند، بلکه پیام‌هایی که این وسایل پخش می‌کنند و طرز استفادۀ از آن‌ها مهم تلقی می‌گردد) است (محسنیان راد، ۱۳۹۰: بیست و پنج و بیست و شش). در این زمینه، خود او در آغاز کتاب کهکشان گوتنبرگ نظریۀ خود را صریحاً یادآوری می‌کند و چنین می‌نویسد: «… هدف این کتاب آن است که نشان دهد چگونه ابتدا الفبا و سپس چاپ، شکل تجربیات و هم‌چنین روش‌های فکری انسان را تغییر داده است» (محسنیان راد، ۱۳۹۰: بیست و نه).
نیل پستمن نیز بر این باور است که معرفت‌شناسی در هر دوره‌ای، ناشی از تطور وسایل ارتباط جمعی در آن دوره می‌باشد. به اعتقاد وی، حق و حقیقت، نوعی پیش‌داوری فرهنگی است و بستگی زیادی به شکل و ابزار بیان آن دارد. وی با بیان این نکته که هر وسیله و ابزاری، در درون خود ایده‌ای را حمل می‌کند که تأثیر آن به مراتب وسیع‌تر از کاربرد مورد نظر اوّلیه آن وسیله و ابزار می‌باشد، می‌گوید برای حصول به درک واضح و شناخت روشنی از یک فرهنگ، باید به مطالعۀ ابزارهایی پرداخت که در آن فرهنگ برای تبادل افکار و مبادلۀ پیام‌ها به کار گرفته می‌شود و معتقد است که درست است فرهنگ، محصول زبان است، اما هر وسیله و تکنیک ارتباطی جدید می‌تواند آن را نوآفرینی کند، این ابزار و وسایل، می‌تواند تکنیک و ابزاری به نام خطوط تصویری، اشکال قراردادی یا ساختاری به نام الفبا و بالاخره دستگاهی به نام تلویزیون باشد.
به اعتقاد پستمن، هر وسیله و ابزار جمعی، از نوعی بازتاب برخوردار است که نه تنها در برداشت و استنباط ما از مفاهیمی نظیر تقوی و پارسایی و نیکی و زیبایی اثر می‌گذارد، بلکه حتی، بال‌های تأثیر خود را بر نوع و چگونگی برداشت و بیان ما از هستی و نگرش و باورمان نسبت به حقیقت می‌گستراند. با این حساب، حتی نوع رفتاری که ما نسبت به استنباط‌ها و تصورات خود داریم، متأثر از این ابزارها و وسایل است (پستمن، ۱۳۷۳: ۸۰).
در چارچوب این دیدگاه، مارک پاستر نیز مدعی است که گسترش تکنولوژی‌های اطلاعات و اطلاعات رسانه‌های الکترونیک، اثرات عمیقی بر شیوۀ زندگی و تفکر ما دربارۀ خود و محیط اطراف‌مان بر جای گذاشته است؛ چرا که این گسترش، شبکۀ روابط اجتماعی ما را اصلاح کرده است. او الگوی تغییر مبتنی بر انواع گوناگون «مبادلۀ نمادین» را پیشنهاد می‌کند که دارای سه جزء «عصر فرهنگ شفاهی»، «عصر داد و ستد نوشتاری» و «عصر رسانه‌ای شدن الکترونیک» است. او معتقد است در گذشته (در عصر فرهنگ شفاهی)، مردم آن طور که انتظار می‌رفت، می‌اندیشیدند و اظهار نظر می‌کردند، سپس با بهره گرفتن از نوشتار، احساس نیرومندی از خودمختاری را در توصیف رویدادهای جهان برون از خود بروز دادند و اکنون در زمان پست‌مدرن، گسترش شبیه‌سازی‌ها، تعیّن‌های گذشته را نابود کرده است. انسان، بدون توانایی دربارۀ واقعیت ورای نشانه‌ها، با حالت چندپاره بودن شخصیت، عدم تمرکز در وجود خود و ناتوان در تشخیص واقعیت عینی، به حال خود رها شده است، اما با وجود تزلزلی که این وضع به همراه دارد، پاستر آن را به عنوان رهایی از قیود تعبیر می‌کند (خیری، ۱۳۸۹: ۲۵۸ـ ۲۵۷).
مک‌لوهان هم‌چنین در معرفی تفاوت وسایل ارتباط جمعی، یک دسته‌بندی جدید را مطرح و رسانه‌ها را به وسایل «گرم»[۱۴۱] و «سرد»[۱۴۲] طبقه‌بندی می‌کند. این دو اصطلاح که از زبان عامیانۀ امریکایی‌ها اقتباس شده‌اند، در امریکا بیش‌تر در مورد موسیقی جاز به کار می‌روند، به طوری که «جاز گرم» و «جاز سرد» از یکدیگر متمایز می‌شوند.
امریکایی‌ها، شوخی‌های خود را نیز به شوخی‌های گرم و سرد تقسیم می‌کنند. شوخی‌های گرم، آنهایی هستند که دارای مفاهیم ساده و روشن‌اند و شنوندگان یا خوانندگان، برای ادراک آن‌ها به تأمل و تعمق زیاد، نیازی ندارند. شوخی‌های سرد، بر عکس، مبهم و نامفهوم‌اند و برای ادراک آن‌ها باید دقت و توجه بیش‌تری مبذول گردد. مک‌لوهان وسایل ارتباطی را نیز بر همین مبنا از یکدیگر متمایز می‌سازد. به عقیدۀ او، وسایل ارتباطی چاپی، مثل کتاب، روزنامه، مجله و هم‌چنین رادیو و سینما از وسایل گرم‌اند، ولی تلویزیون و تلفن، از وسایل سرد هستند (محسنیان راد، ۱۳۹۰: چهل و نه).
۲ـ۱ـ۱ـ۳ـ۲ ـ دیدگاه محتوای قدرتمند رسانه
این دیدگاه، جزو نخستین دیدگاه‌هایی است که در حوزۀ تأثیر پیام‌های ارتباطی در اوایل قرن بیستم (فاصلۀ بین دو جنگ جهانی) بر مطالعات ارتباطی سایه افکند. دهه‌ های میان دو جنگ جهانی، شاهد افزایش توجه به رسانه‌های جمعی و وحشت از ماهیت پُرقدرت رسانه‌های جمعی بود. طی دهۀ ۱۹۲۰، خیلی از افراد، از این که تا چه اندازه، استفاده از تبلیغات در طول جنگ جهانی اوّل گسترده و مؤثر بوده است، آگاه شدند. موفقیت‌های چشم‌گیری که از تبلیغات دکتر گوبلز (وزیر تبلیغات هیتلر) در آلمان نازی به دست آمد، در شکل‌گیری این عقیده، تأثیر بسیار زیادی داشت. اساس کار تبلیغات نازیستی بر القاء فکر و دستکاری افکار عمومی متکی بود و اصولی مثل بزرگ‌نمایی، برانگیختگی، تکرار و تکیه بر نفرت و عشق، نامشخص کردن هدف با قرار دادن آن در پس‌زمینه‌ها و… توانست شکل خاصی از تبلیغات القایی به نام پروپاگاندا[۱۴۳] را به منصۀ ظهور برساند. در پروپاگاندا، مخاطب، منفعل و کاملاً تأثیرپذیر فرض می‌شود (زارعیان، ۱۳۸۲: ۱۰۶).
کم‌کم این اندیشه در میان مردم (چه عادی و چه تحصیل‌کرده) رواج یافت که وسایل ارتباط جمعی، قدرتی مافوق تصوّر دارند و می‌توانند افکار فلسفی و سیاسی را منقلب نموده، شکل تازه‌ای ببخشند و تمامی رفتارهای مخاطبان‌شان را تحت کنترل درآورند و این امر که صحنه‌های خشونت در تلویزیون، به انحراف جوانان خواهد انجامید، به صورت بدیهی پذیرفته شد. این دیدگاه، بعدها به صورت گسترده برای القاء بینندگان تلویزیون برای رأی دادن به نامزدهای مبارزات انتخاباتی مورد استفاده قرار گرفت (کازنو، ۱۳۸۴: ۳۳).
بر این اساس، از زمان جنگ جهانی اوّل تا سال ۱۹۵۰، و با یک وقفۀ بیست ساله از سال ۱۹۷۰ به بعد، پژوهش‌گران ارتباطات جمعی و روان‌شناسان اجتماعی، پیام‌گیران را غیر فعال و بی‌دفاع می‌پنداشتند. آن‌ها معتقد بودند که می‌توان با روش‌های مختلف، از طریق وسایل ارتباط جمعی، پیام‌گیران را تحت تأثیر قرار داد و آن‌ها را از پای درآورد (دادگران، ۱۳۷۴: ۵۵). از برجسته‌ترین نظریه‌های متعلق به این دیدگاه، «نظریۀ گلوله‌ای»[۱۴۴]، «نظریۀ مارپیچ سکوت»[۱۴۵]، «نظریۀ برجسته‌سازی»[۱۴۶]، «نظریۀ چارچوب‌سازی»[۱۴۷]، «نظریۀ کاشت»[۱۴۸] و «نظریۀ وابستگی مخاطبان»[۱۴۹] است.
۱ـ۲ـ۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ نظریۀ گلوله (گلولۀ جادویی[۱۵۰])
این نظریه که «نظریۀ تزریقی»[۱۵۱] یا «نظریۀ کمربند انتقال» نیز خوانده می‌شود، مصداق تمام‌نمای دیدگاه رسانه‌های قدرتمند یا تأثیر مطلق محتوای رسانه‌ای بر نگرش و رفتار مخاطبان است و پیش‌بینی می‌کند که پیام‌های ارتباط جمعی، بر همه مخاطبانی که در معرض آن‌ها قرار می‌گیرند، اثرهای قوی و کم و بیش یکسان و فوری دارد. بر این اساس، مخاطبان به طور مستقیم به رسانه‌ها مرتبط هستند و تأثیر رسانه‌ها بر نگرش و رفتار آنها، فوری اتفاق می‌افتد. توجه اصلی این نظریه، در فرایند ارتباط، به عنصر «پیام» معطوف شده است و به «گیرندۀ پیام» اهمیتی نمی‌دهد. مخاطبان در این نظریه، منفعل و به صورت مجموعه‌ای از اتم‌های مجزا فرض می‌شوند. این دیدگاه، تحت تأثیر قدرتی است که تبلیغات در جنگ جهانی اوّل پیدا کرد.
سرژ چاکوتین[۱۵۲] ـ که برای اوّلین بار این نظریه را در اثر معروفش تحت عنوان تبلیغات سیاسی وسیله‌ای برای تجاوز به خلق مطرح کرد ـ، مبنای نظری خود را بر تئوری واکنش شرطی پاولوف (یا نظریۀ رفتارگرایی یا الگوی محرکت ـ پاسخ) قرار داده است و معتقد است که رفتار بشر، نتیجۀ چهار غریزۀ تغذیه، میل جنسی، عشق مادری و دشمنی یا ستیزه‌جویی قرار دارد. اما در هر زمانی، یکی از این غرایز، وجه غالب را دارد. او با بررسی روش تبلیغات گوبلز به این نتیجه رسید که تبلیغاتی موفق است که این غرایز را به خوبی بشناسد و آن‌ها را هدف قرار دهد. وی معتقد بود که «با بهره گرفتن از وسایل ارتباطی، می‌توان از طریق تکرار نمادها یا شعارها، توده‌های وسیع انسانی را شرطی ساخت؛ عاداتی تازه در آنان پدید آورد و آن‌ها را در جهت مطلوب به حرکت درآورد و همین امر، اساس موفقیت تبلیغات نازی‌ها بوده است» (دادگران، ۱۳۷۴: ۵۵).
مک کوایل و سون ویندال[۱۵۳] دو ایدۀ اصلی نظریۀ تزریقی را چنین بیان می‌کنند:

    1. تصویری از جامعۀ مدرن عرضه می‌شود که مرکب از نوعی یکپارچگی افراد نسبتاً «اتمیزه شده»[۱۵۴]است که طبق علایق و منافع شخصی، عمل می‌کنند و قید و بندهای اجتماع، فقط اندکی آن‌ها را محدود می‌کند؛
    1. دیدگاه غالب نسبت به رسانه‌های جمعی این است که آن‌ها فعالیت‌های خود را در جهت خواسته‌های نهادهای صاحب قدرت، بسیج و هدایت می‌کنند (مهدی‌زاده، ۱۳۸۹: ۵۲).

در این دیدگاه ـ که مشابه آن را می‌توان در نظریات گابریل تارد[۱۵۵]، فردیناند تونیس، دیوید رایزمن و… نیز مشاهد کردـ، رسانه یک منبع قدرتمند و خطرناک تلقی می‌شود، چرا که گیرنده یا مخاطب در مقابل هرگونه تأثیر پیام ناتوان است و تحت تأثیر و منطق دورکیم، بر این باورند که توده‌های تنها توسط رسانه‌ها بلعیده می‌شوند. فردیناند تونیس در پیروی از این دیدگاه، معتقد است که روزنامه‌ها، خیلی کارها از دست‌شان بر می‌آید؛ آن‌ها می‌توانند وقایع و ایده‌هایی را به سرعت بسازند و اشاعه دهند. دیوید رایزمن می‌گوید انسانِ توده، تنها، منفعل و تأثیرپذیر است و وسایل ارتباط جمعی هم به طور دائم روی او اثر می‌گذارند تا وادارش کنند با جماعت هم‌رنگ شود (خیری، ۱۳۸۹: ۱۸۶).
اگر چه این دیدگاه، بیش‌تر در سال‌های پیش از جنگ جهانی دوم (زمانی که خیلی از مردم، نگران این بودند که شخص مردم‌فریبی مانند هیتلر از طریق نیروی ارتباط جمعی بتواند در امریکا به قدرت برسد) رایج بود، اما به نظر می‌رسد هنوز هم بسیاری از افراد آن را باور دارند. برای مثال، پاپ ژان پل دوم، در سال ۱۹۸۰ علیه آنچه که وی آن را دستکاری فکر انسانی با رادیو و تلویزیون نامید، هشدار داد. کولین بلاک‌مور[۱۵۶] (۱۹۶۶) نیز که تحقیقات زیادی در خصوص مغز انسان انجام داده است، دربارۀ اثرگذاری رسانه‌های جمعی چنین استدلال کرده است که قدرت اقناع وسایل ارتباط جمعی به حدی است که تأثیرات آن‌ها را حتی با کاشتن الکترودهایی در مغز انسان نیز نمی‌توان ایجاد کرد. جیمز کامبز (استاد علوم سیاسی و مطالعات فیلم) نیز در خصوص قدرت رسانه‌های جمعی، چنین هشدار می‌دهد که «دانشجویان ارتباطات سیاسی، باید از اوّل بیاموزند که در آینده می‌توان همیشه از ارتباطات، برای شکل‌دهی افکار انسان استفاده کرد» (سورین و تانکارد، ۱۳۸۴: ۳۸۸).
۲ـ۲ـ۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ نظریۀ مارپیچ سکوت[۱۵۷]
یکی از نظریه‌هایی که بیش از بسیاری از نظریه‌های دیگر، به رسانه‌های جمعی، قدرت می‌دهد، نظریۀ «مارپیچ سکوت» است که برای اوّلین بار در سال ۱۹۷۳ توسط الیزابت نوئل نئومان[۱۵۸] در مقاله‌ای به نام «بازگشت به مفهوم رسانه‌های جمعی قدرتمند» مطرح شد. بنیان این نظریه، بر این فرض بنا نهاده شده است که بیش‌تر مردم، ترسی طبیعی از در انزوا قرار گرفتن دارند و به هنگام ابراز عقیده، می‌کوشند که خود را با عقیدۀ اکثر و وفاق عمومی، هماهنگ کرده و از آن تبعیت کنند. منبع اصلی اطلاعات در مورد وفاق جمعی، رسانه‌ها و به تبع آن روزنامه‌نگاران هستند که قدرت زیادی برای تعریف فضا (جوّ فکری) در زمانی معیّن، یا در مورد موضوعی خاص یا احیاناً عام‌تر را دارند. به عقیدۀ او، هر چه برداشت غالب از عقیدۀ مورد وفاق توسط رسانه‌ها در جامعه، بیش‌تر پخش شود، صدای افراد مخالف، بیش‌تر ساکت‌ می‌ماند و بنابراین، تأثیر رسانه‌ها افزایش می‌یابد (فرایند مارپیچی) (مک‌کوایل، ۱۳۸۵: ۳۹۶).
نئومان، استدلال می‌کند که سه ویژگی ارتباط جمعی؛ یعنی «تراکم»[۱۵۹]، «همه‌جایی بودن»[۱۶۰]، و «هم‌صدایی»[۱۶۱] در ایجاد اثرهای قوی بر افکار عمومی با هم ترکیب می‌شوند. هم‌صدایی، به تصویر هم‌شکلی از رویداد یا موضوعی که می‌توان توسعه داد، اشاره دارد و اغلب میان روزنامه‌های مختلف، مجلات، شبکه‌های تلویزیون و رسانه‌های دیگر، مشترک است. اثر هم‌صدایی این است که بر مواجهۀ گزینشی غلبه می‌کند تا افراد نتوانند پیام دیگری را انتخاب کنند و نشان‌دهندۀ این گمان است که بیش‌تر افراد به گونه‌ای به موضوع نگاه می‌کنندکه رسانه‌های جمعی آن را عرضه می‌دارند (سورین و تانکارد، ۱۳۸۴: ۳۹۶).
بر این اساس، خانم نئومان نظریۀ مارپیچ سکوت را مطرح کرد که معتقد بود در خصوص یک موضوع مناقشه‌برانگیز، افراد دربارۀ توزیع افکار عمومی، حدس‌هایی می‌زنند. آن‌ها سعی می‌کنند تعیین نمایند که آیا در اکثریت قرار دارند یا خیر و سپس می‌کوشند تعیین کنند که آیا تغییر افکار عمومی، در جهت موافقت با آنهاست یا خیر. اگر احساس کنند در اقلیت قرار دارند و تغییر افکار عمومی در جهت فاصله‌ گرفتن از آنهاست، گرایش پیدا می‌کنند در خصوص آن موضوع، سکوت کنند. ریشۀ نظریۀ نئومان این است که مردم به شدت از انزوا می‌ترسند و به همین دلیل برای جلوگیری از به انزوا رفتن، بر ضد قضاوت‌ها و ارزیابی‌های خود عمل می‌کنند. در این میان، رسانه‌های جمعی، نقش بسیار مهمی در القای عقیدۀ غالب یا افکار عمومی رایج بازی می‌کنند، چرا که مرجعی هستند که افراد به آن‌ها نظر دارند تا توزیع افکار عمومی را پیدا کنند.
نئومان معتقد بود که رسانه‌های جمعی به سه طریق بر مارپیچ سکوت تأثیر می‌گذارند؛ بدین شکل که ابتدا تصورات افراد را راجع به این که چه عقایدی، مسلط است، شکل می‌دهند، دوم این که تصورات مربوط به عقایدِ رو به افزایش را تعیین می‌کنند و سوم این که این تصور را شکل می‌دهند که شخص بدون این که منزوی شود، چه عقیده‌ای را می‌تواند در افکار عمومی ابراز کند (سورین و تانکارد، ۱۳۸۴: ۳۹۸ـ۳۹۷).
مک‌کوایل و ویندال ریشۀ این الگو را در تفکر روان‌شناختی اجتماعی اولیه (آلپورت، ۱۹۳۷) می‌دانند که بر اساس آن، عقیدۀ شخص، تا حد بسیار زیادی به آن چه دیگران فکر می‌کنند و حتی به آنچه فرد به عنوان عقیدۀ دیگران درک می‌کند، بستگی دارد (مهدی‌زاده، ۱۳۸۹: ۶۴).
ویندال،سیگنایزر[۱۶۲] و اولسون[۱۶۳] معتقدند که نظریۀ مارپیچ سکوت، بر فرضیات زیر استوار است:

    1. اگر مردم احساس کنند دارای عقاید مشترک با دیگران هستند، دربارۀ آن‌ها با یکدیگر صحبت می‌کنند، اما اگر احساس کنند فقط خودشان صاحب عقیدۀ خاصی هستند، آن عقیده را آشکارا ابراز نمی‌کنند.
    1. افراد ممکن است از رسانه‌های جمعی، به عنوان منبع توزیع عقاید استفاده کنند. به این صورت که اگر عقیدۀ خاص آن‌ها در رسانه مطرح نشده باشد، نتیجه می‌گیرندکه آن عقیده، مورد پذیرش عمومی نیست.
  1. همۀ رسانه‌ها به شیوه‌ای تقریباً انحصاری، عقاید مشابهی را بیان می‌کنند (هم‌صدایی) و موجب می‌شوند که مردم، اغلب از فضای فکری جامعه، تصویر نادرستی داشته باشند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]




۴-۲- کاهش وزن تازه گل ۳۲
۴-۳- درصد ماده خشک ۳۳
۴-۴- قطر گل ۳۴
۴-۵- کاهش درصد مواد جامد محلول در آب (TSS) 35
۴-۶- میزان پروتئین گلبرگ ۳۶
۴-۷- میزان کاروتنوئید گلبرگ ۳۷
۴-۸- جذب آب ۳۸
۴-۹- جمعیت باکتریایی در ته ساقه ۳۹
۴-۱۰- جمعیت باکتریایی در محلول نگهداری گل‌ها ۴۰
۴-۱۱- فعالیت آنزیم سوپر اکسید دسموتاز ۴۱
۴-۱۲- فعالیت آنزیم پراکسیداز ۴۲
فصل پنجم: بحث
۵-۱- بحث ۴۵
۵-۲- نتیجه‌گیری ۵۰
۵-۳- پیشنهادها ۵۰
منابع ۵۱
فهرست شکل‌ها
عنوان صفحه
شکل ۱-۱- گل ژربرا ۳
شکل ۱-۱-۲- روند رشد و اثرات بروز پیری در مراحل نمو گل ۹
شکل ۳-۱- گل‌های شاخه بریده‌ی ژربرا در مرحله‌ی برداشت ۲۲
شکل ۳-۲- چیدمان طرح آزمایشی ۲۳
شکل ۳-۳- اندازه‌گیری وزن تر شاخه گل ۲۵
شکل ۳-۴- اندازه‌گیری قطر گل‌ها ۲۶
شکل ۳-۵- رفراکتومتر دستی (مدل N-1α) ۲۷
شکل ۳-۶- اندازه‌گیری پروتئین گلبرگ ۲۷
شکل ۳-۷- اندازه‌گیری رنگیزه کاروتنوئید گلبرگ ۲۸
شکل ۴-۱- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر عمر گلجایی گل‌های شاخه بریده ژربرا ۳۱
شکل ۴-۲- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر کاهش وزن تر گل‌های شاخه بریده ژربرا ۳۲
شکل ۴-۳- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر وزن درصد ماده خشک گل‌های شاخه بریده ژربرا ۳۳
شکل ۴-۴- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر قطر گل‌های شاخه بریده ژربرا ۳۴
شکل ۴-۵- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر روی کاهش درصد مواد جامد محلول در آب (TSS) هنگام نگهداری گل‌های شاخه بریده ژربرا ۳۵
شکل ۴-۶- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر میزان پروتئین گلبرگ گل‌های شاخه بریده ژربرا ۳۶
شکل ۴-۷- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر میزان کاروتنوئید گل‌های شاخه بریده ژربرا ۳۷
شکل ۴-۸- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر میزان جذب آب گل‌های شاخه بریده ژربرا ۳۸
شکل ۴-۹- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر جمعیت باکتریایی در ته ساقه گل‌های شاخه بریده ژربرا ۳۹
شکل ۴-۱۰- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر جمعیت باکتریایی در محلول نگهداری گل‌های شاخه بریده ژربرا ۴۰
شکل ۴-۱۱- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل بر فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز گل‌های شاخه بریده ژربرا ۴۱
شکل ۴-۱۲- اثر کاربرد تیمارهای مختلف نیکل فعالیت آنزیم پراکسیداز گل‌های ساقه بریده ژربرا ۴۲
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۴-۱- تجزیه واریانس اثر تیمارهای مختلف روی صفات اندازه‌گیری شده در گل‌های‌شاخه‌بریده‌ژربرا ۴۳
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی اثر نیکل بر عمر پس از برداشت گل ژربرا در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. گل­های سالم ژربرا ((Gerbera jamesonii cv. ‘Intense’ از یک تولید کننده تجاری خریداری گردید و فوراً به آزمایشگاه بخش باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد رشت منتقل شد. گل­ها روی ارتفاع ۵۰ سانتی­متری باز برش شد و در گلدان پلاستیکی دو لیتری محتوی محلول های مختلف نیکل برای ۲۴ ساعت قرار گرفت. تیمار پالس شامل محلول نیکل ( ۱۰، ۲۰ و ۳۰ میلی گرم بر لیتر)، سولفات و نیترات نیکل (۱۰، ۳۰ و ۵۰ میلی گرم بر لیتر) بود. برای شاهد از آب مقطر استفاده شد. بعد از این دوره محلول پالس با ۵۰۰ میلی لیتر محلول ۳% ساکارز به علاوه ۲۰۰ میلی گرم در لیتر ۸-هیدروکسی کینولین سولفات جایگزین گردید. عمر گلجایی، کاهش وزن تر، درصد وزن خشک، جذب آب، شمارش باکتری های ته ساقه و محلول نگه دارنده، ، کاهش درجه بریکس و قطر گل ها، پروتئین و کارتنوئید گلبرگ ها و فعالیت آنزیم های سوپر اکسید دیسموتاز و پراکسیداز اندازه گیری شد. نتایج نشان می دهد که نیترات نیکل سبب ایجاد بیشترین میزان از عمر گلجایی (۱۱ روز)، پروتئین ( ۱۴%)، فعالیت سوپر اکسید دسموتاز (۲۱/۱۳۵میکرومول بر گرم ‎وزن تر) و پراکسیداز (۳/۶میکرومول بر گرم وزن تر در دقیقه) گردید. سولفات و نیترات نیکل به ویژه در غلظت‌های ۳۰ و ۵۰ میلی‌گرم بر لیتر اثرات مفید مشابه بر عمر پس از برداشت گل‌ها داشتند. بنابراین نیکل این پتانسیل را دارد که به عنوان یک عامل نگهدارنده عمر پس از برداشت عمل کند. مطالعات بیشتر می‌تواند به روشن‌تر شدن جنبه‌های مختلف این تأثیر کمک کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

واژگان کلیدی: عمرگلجایی، ژریرا، نیکل، سولفات نیکل، نیترات نیکل (II)
فصل اول
کلیات
۱-۱- مقدمه
ژربرا (Gerbera jamesonii) از خانواده آستراسه یکی از معروف‌ترین گل­های شاخه بریده، در جهان محسوب می‌شود. ژربرا اولین بار توسط گیاه شناسی به نام روبرت جیمسن در سال ۱۸۸۴ در آفریقای جنوبی کشف گردید. جنس ژربرا در حدود ۳۰ گونه وحشی دارد که در مناطق آفریقا، آمریکای جنوبی و قسمت‌های گرمسیری آسیا گسترده اند (بنایی و همکاران[۱]،۲۰۱۳). به طور کلی ژربرا گیاهی است حساس به سرما با ریشه هایی عمیق که چند ساله محسوب می‌شود. گل آذین ژربرا از سه نوع گلچه، گلچه‌های شعاعی (در قسمت­ های حاشیه­ای گل)، گلچه­های موجود در قسمت صفحه مرکزی و گلچه­های حد واسط تشکیل شده است. این گلچه‌ها به صورت شعاعی و فشرده کنار یکدیگر قرار گرفته­اند (شکل۱-۱). امروزه بیشتر ارقام تجاری ژربرا از تلاقی مصنوعی گونه‌های G.jamesonii و G.viridifiolia بدست آمده‌اند که هر دوگونه بومی آفریقای جنوبی می باشند. شهرت این گل به علت تنوع رنگ گلبرگ‌هایش و اندازه بزرگ گل‌هایش (در واقع گل آذین) می‌باشد. در صنعت گل‌کاری به صورت تک‌شاخه بریده و یا به صورت دسته گل و هم به صورت گل خشک کاربرد و طرفدار دارد (نایر[۲] و همکاران ۲۰۰۳). بیشتر برنامه‌های بهنژادی این گل در کشور هلند انجام می‌شود (برمر[۳]، ۱۹۹۴).
گل ژربرا در رنگ‌های مختلف; زرد، صورتی، نارنجی، قرمز، سفید، کرم و بنفش یافت می­ شود. قطر گل‌ها ۵ تا ۱۲ سانتی متر و طول ساقه حدود ۲۵ تا ۶۰ سانتی متر و دارای انواع کم پَر و پُر پَراست

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم