کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو

 



۱- اینکه فرد بیمار ناتوان است و درمان بدون مداخله مستقیم وی امکان پذیر است.
۲- اینکه بیماریهای روانی و به طور کلی اکثر خصوصیات رفتاری و روان شناختی انسانی مشخصاً قابل طبقه بندی است و در نتیجه بیماریها و افراد مبتلا به بیماری را می توان در گروه های شخصی قرار داد.
۳- چون که افراد را می توان در طبقات و دسته های مشترکی قرار داد پس روشهایی که برای درمان یک بیماری خاص کاربرد دارد، برای افراد مبتلا به آن بیماری نیز مشترک است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴- هر چند ابعاد وجودی انسان به چند بعد جسمانی روانی و اجتماعی تقسیم می شود ولی تأکید اساسی بر بعد جسمانی است.
دیدگاه فردی در اصل به مخالفت دیدگاه گروهی برخاسته است. دانشمندان چون مازلو و راجرز در پنجاه سال گذشته بر فردیت انسان و نقشی که خصوصیات منحصر به فرد انسان در شکل گیری معنای بیماری روانی ایفا می کنند تأکید ورزیده اند. این محققین اصرار دارند که اولاً انسان موجود ناتوانی نیست و قدرت تصمیم گیری و حق انتخاب در وی وجود دارد. اختلالات روانی به دلیل وجود ناتوانی یا ضعف در فرد نیست، بلکه به دلیل نیازهای ارضا نشده به وجود می‌آیند. ثانیاً پیروان دیدگاه فردی انسان را موجودی پویا و زندگی را هدفمند می بیند و اعتقاد دارند بیماری روانی واکنش فرد در مقابل بازداشته شدن از روند طبیعی رشد روانی و معنوی است. این در حالی است که تجربیات هر انسانی منحصر به فرد است و طبقه بندی افراد بر حسب نوع بیماری ساده انگاری و نادیده گرفتن پیچیدگی ماهیت بشر محسوب می شود. در نتیجه باید تأکید بر تجربیات منحصر به فرد انسان باشد و با توجه به نیازهای فردی برنامه ریزی شود.
دیدگاه گروهی درباره تشخیص و درمان بیماری نمونه ای از فلسفه تأثیر بیولوژیک است. فلسفهای که کاهش گرایی و در نتیجه مدل پزشکی از مشخصات و ویژگیهای آن هستند. معتقدین این دیدگاه عوامل فیزیکی و بیولوژیکی را پایه هستی بشر می دانند و معتقدند که کلیه حالات ذهنی و فکری بشر زیر بنای ملکولی و سلولی دارد.
پیروان دیدگاه اجتماعی مانند لینگ تحت تأثیر نهفت های ضد روان پزشکی با دیدگاه گروهی چنان شدید به مخالفت برخاسته اند که اصلاً بیماری روانی را یک نابهنجاری قلمداد نمی کنند و جامعه را بیمار و نابهنجار می بینند. این محققین بیشتر طرفدار فلسفه تأثیر فرهنگی هستند، فلسفه ای علمی یا سیاسی که تفکر تأثیرات فیزیکی در بیماری روانی را رد می کند و بیماری را تنها یک برچسب اجتماعی قبول دارد. فوکالت برای مثال، اسکینر و فرنی را یک بیماری با ماهیت مستقل در فرد نمی انگارد و بلکه آن را یک تعریف اجتماعی فرهنگی یا حتی سیاسی قلمداد می کند. لینگ[۴۵] روان پزشک اسکاتلندی در کتاب خویشتن از هم گسیخته نیز اسیکنر و فرنی را مجموعه ای از واکنش های طبیعی انسان نسبت به جامعه ای متعارض و بیمار می پندارد.
پژوهش های انجام شده در زمینه رابطه هوش هیجانی یا سلامت روانی:
تیره گری (۱۳۸۴)، در پژوهش به آموزش هوش هیجانی به منظور بررسی اثرات آن بر سازگاری زناشویی پرداخت. هدف این تحقیق تصریح نقش هوش هیجانی در حوزه روابط بین فردی و زناشویی در قالب رویکردها، راهبردهای و برنامه های آموزش روانی، به منظور مداخله در رفع یا تخفیف مسائل همسران ناسازگار بود. تحلیل نتایج و یافته ها نشان داد که نمره کلی هوش هیجانی و مولفه های آن بین گروه های همسران ناسازگار و سازگار تفاوت معنادار به نفع همسران سازگار دیده می شود.
در مورد اثربخشی برنامه آموزشی هوش هیجانی این یافته به دست آمد که در ارزیابی پس آزمودن نمرات گروه ها در مورد نمره کلی EQ_i تفاوت معنادار وجود دارد (این پژوهش به این منظور آورده شده است که یکی از مسائل پیش روی نوجوانان و جوانان مبحث ازدواج و آینده خانوادگی آنان می باشد و این پژوهش نشان می‌دهد که آموزش هوش هیجانی می تواند در سلامت روانی خانوادگی افراد مهم باشد.
پژوهش با عنوان «هوش هیجانی رابطه بین استرس و سلامت روانی را تعدیل می کند» (سیاروچی و همکاران، ۲۰۰۲، به نقل از نوری، ۱۳۸۳) در دانشگاه ولونگونگ استرالیا بر تعداد ۳۰۲ نفر از دانشجویان این دانشگاه در یک مطالعه مقطعی شامل ارزیابی استرس زندگی، هوش هیجانی خود گزارش دهی و هوش هیجانی عینی و سلامت روانی می شد، انجام شد. تحلیل رگرسیون مشخص کرد که استرس با این موارد در ارتباط است:
۱- گزارش افسردگی بیشتر، ناامیدی و انکار خودکشی در افرادی که در مقایسه با سایرین از ادراک هیجانی بالاتری برخوردار بودند.
۲- گزارش افکار خودکشی بیشتر در بین آنهایی که در اداره، تنظیم و ادراک هیجانات دیگران ضعیف بودند. اسپنش[۴۶] و دیگران (۲۰۰۳)، به منظور بررسی این که هوش هیجانی و خود یکپارچه سازی پیش بینی کنند، مهمی در بهزیستی هیجانی است، پژوهش را در استرالیا انجام دادند. به این منظور آزمون هوش هیجانی و آزمون خود یکپارچه سازی بر روی ۹۵ دانش آموز توسط میزان پاسخ هایشان برای ۸ تلاش شخصی انجام شد. وی چنین فرض کرد که تأثیر خود یکپارچه سازی هدف و صنعت هوش هیجانی در حس بهزیستی افراد موثر است. تحلیل همبستگی نشان داد افرادی که سطح بالایی از هوش هیجانی را گزارش کرده اند در مفهوم نظام های خود یکپارچه شده اهداف شخص بیشتر سازگار بودند و خرده مقیاس تنظیم خلق در هوش هیجانی و تنظیم هویت در خود یکپارچه سازی اهداف می تواند پیش بینی کننده بهزیستی هیجانی باشد، این نتایج نشان می دهد که تجارب هیجانی که تجارب هیجانی که توانایی تنظیم هیجانات را دارند به واسطه جایگزین کردن تلاشهایی که متناسب است با ارزشها و عقاید اصلی شخص، در بهزیستی هیجانی تأثیرگذار هستند.
فارنهام[۴۷] (۲۰۰۳)، برای بررسی هوش هیجانی و شادکامی تحقیقی را در انگلستان انجام داد. به این منظور تعداد ۸۸ شرکت کننده مرد و زن با میانگین سنی ۸۹/۱۹ ساله مورد مطالعه قرار گرفتند. بر این افراد آزمونهایی مربوط به هوش هیجانی، شادکامی، شخصیت و قابلیت های شناختی انجام شد. نتایج تحقیقات نشان داد که رابطه قوی بین شخصیت و شادکامی به ویژه در مقیاس های نوروزگرایی و برونگرایی شخصیت وجود دارد. همچنین رابطه قوی هوش هیجانی و شادکامی بیشتر از ۵۰% کل واریانس در شادکامی را تبیین کرد. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند اعتقاد دارند که با هیجاناتشان مرتبط هستند و این که می توانند هیجاناتشان را کنترل کنند و راه های ترقی و بهزیستی را افزایش دهند تا این که بتوانند از سطح بالای شادکامی بهره مند و از زندگی لذت ببرند. سپس این نتیجه نیز بدست آمد که هوش هیجانی می تواند پیش بینی کننده مثبتی از شادکامی باشد، البته به صورت تجربی رابطه بین هوش هیجانی و شادکامی مشخص شده است.
براکت[۴۸] و دیگران (۲۰۰۴) ، در یک پژوهش بر روی ۳۳۰ نفر از دانشجویان دانشگاه رابطه بین هوش هیجانی و رفتارهای زندگی را بررسی کردند. آزمون هوش هیجانی برای دریافت اطلاعاتی در ۵ صفت بزرگ شخصیتی روی مقیاس‌های دامنه زندگی با عناوین رفتارهای خود مراقبتی، روابط درون شخصی، فعالیت های دانشگاهی و سرگرمی های اوقات فراغت اجرا شد. در این پژوهش و با این جامعه آماری نمره زنان در هوش هیجانی به طور معناداری از مردان بالاتر بود. هوش هیجانی پایین مردان اصولاً برای عواطف ادراکی و استفاده از عواطف برای تسهیل تفکر در مردان ناتوان بود و با برون داده های منفی وابسته بود، که شامل سوء استفاده از داروهای غیرمجاز و الکل، انحراف رفتاری، ارتباط اندک با دوستان می شد. در این پژوهش و در این نمونه هوش هیجانی به طور معناداری با ناسازگاری و رفتارهای منفی برای مردان دانشجو نیست به زنان همبستگی معنادار را نشان داد.
کافتسیوس[۴۹] (۲۰۰۳)، در پژوهش جهت بررسی قابلیت های هیجانی و دلبستگی در مسیر زندگی آزمون هایی را بر روی ۲۳۹ بزرگسال بین سنین ۱۹ تا ۶۶ ساله انجام داد. در این مطالعه رابطه بین ادراک و تشخیص دلبستگی و هوش هیجانی به آزمون گذاشته شده است، از قبیل مجموعه توانایی های مدیریت، ادراک، تسهیل، درک و فهم هیجانات.
پس از تحلیل نتایج مشخص شد که دلبستگی رابطه مثبتی با همه خرده مقیاس های هوش هیجانی (به جز ادراک هیجانی) و نمره کلی هوش هیجانی داشت. هم چنین در این پژوهش مشخص شد که افزایش سن موجب افزایش سطوح قابلیت‌های هوش هیجانی می شود و همچنین زنان در سطوح ادراک هیجانی از مردان بالاتر بودند.
انجلبرگ[۵۰] و دیگران (۲۰۰۳) ، به منظور بررسی بین هوش هیجانی، شدت عاطفه و قضاوت اجتماعی پژوهشی را روی ۲۸۲ نفر پاسخ دهنده پسر و دختر دانشگاه اقتصاد با میانگین سنی ۵/۲۰ سال انجام داد. در این پژوهش ادراک هیجانی که به صورت قضاوت صحیح از دیگران در شرایط احساسی معمولی و شدید عملیاتی سازی شده بود نقش مهمی داشت، یک تشخیص صحیح و درست از احساسات دیگران بایستی از طرفی با واکنش بسیار شدید به محرکهای محیطی و از طرف دیگر به قضاوت اجتماعی ارتباط داشته باشد، تحلیل نتایج این پژوهش نشان داد که ادراک هیجانی (که مولفه هم هوش هیجانی است) با دقت بیشتر در ارزیابی خلقیاتی که توسط دیگران تجربه می شود ارتباط دارد. یافته های دیگر این پژوهش نیز نشان داد که موفقیت در قضاوت صحیح اجتماعی با دقت ادراکی بیشتر در تغییر خلقیات دیگران رابطه دارد و این نظریه مهم که ادراک هیجانی که عامل بالقوه ای برای سازگاری در سطوح اجتماعی است، شدت و قوت پیدا می کند. بر اساس این مطالعه مشخص شد که هوش هیجانی موجب ارزیابی دقیق‌تری از خلقیات دیگران می گردد. توانایی در ارزیابی خلقی دیگران که شامل دقت بیشتر در ادراک خلقیات دیگران می باشد، قطعاً وابسته به توانایی هیجانی است که باهوش هیجانی رابطه دارد.
پارکر[۵۱] و دیگران (۲۰۰۴)، در پژوهشی بر روی ۳۷۲ دانشجوی سال اولی ارتباط بین هوش هیجانی و دستیابی به دانشگاه را مورد بررسی قرار داد. بر اساس یافته های این پژوهش مشخص شد که ابعاد مختلف هوش هیجانی رابطه قوی با موفقیت در دانشگاه دارد. دانشجویان سال اول دانشگاه به دلیل این که با فشارهای روانی زیادی برخورد می کنند و این که همه آنها در برابر این عوامل استرس زا، چهره های متفاوتی به خود می گیرند. بعضی روابط جدیدی را به وجود می آورند، بعضی اصلاحاتی را در روابط شان با خانواده و اطرافیان به وجود می آورند و بعضی عادتهای مطالعاتی جدیدی را برای محیط دانشگاهی فرا می‌گیرند و به علاوه این که آنها بیشتر این نکته را می آموزند که چگونه از بزرگسالان خود مستقل باشند. نمرات پایین آنها در هوش هیجانی در اختلاف ارزیابی درست و دقیق از بیان و اظهار هیجان در تنظیم موثر و سودبخش تجارب هیجانی و قابلیت استفاده از احساسات در هدایت رفتار تشریح شد. موفقیت در دانشگاه با ابعاد هوش هیجانی (قابلیت های درون فردی، قابلیت های سازگاری و قابلیت مدیریت استرس) که در سال اول ورود به دانشگاه ارزیابی شده بود، رابطه قوی داشت. در مجموع این موضوع دریافت شده بود که این متغیرها پیش بینی کننده قوی در تشخیص دو موضوع موفقیت تحصیلی در دانشگاه ۸۲% و ناموفق بودن در دانشگاه ۹۱% در سال اول دانشگاه می‌باشد. نتایج این پژوهش ارتباط کاملاً قوی قابلیت های درون فردی، مدیریت استرس و سازگاری که عوامل مهمی در انتقال موفق از دبیرستان به دانشگاه و در دانشگاه نیز می باشد را پیشنهاد می کند.
هانت[۵۲] و اوانس[۵۳] (۲۰۰۴) ، پژوهشی را انجام دادند بر روی ۴۱۴ شرکت کننده مرد و زن با میانگین سنی ۳۶ سال که رویدادهای استرس‌زایی را تجربه کرده بودند، به منظور بررسی این که آیا هوش هیجانی می تواند پیش بینی کننده چگونگی پاسخ افراد به تجارب استرس زا باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که شرکت کنندگان با نمرات بالا در مقیاس تأثیر واقعه (در حوادث تأثیر زیادی می پذیرند) نشانه های روان شناختی کمتری را درباره تجربه آسیب زا خودشان گزارش کردند. این افراد (خود نظاره گر) در نمرات مقیاس تأثیر واقعه از افراد بی تفاوت نمرات بالاتری را داشتند. در این پژوهش نیز مشاهده شد که رویدادهای آسیب زا تأثیری بیشتر در زنان دارد تا مردان و اینکه مردان در هوش هیجانی بالاتر از زنان هستند. با توجه به یافته های پژوهش، هوش هیجانی می تواند پیش بینی کننده خوبی برای افرادی که ممکن است استرس های آسیب زایی را تجربه کننده باشد.
اسلاسکی[۵۴] و کارت رایت[۵۵] (۲۰۰۳)، پژوهشی را به منظور بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی و رابطه آن با استرس و عملکرد، بر روی ۶۰ نفر از مدیران انگلستان انجام دادند. پس از آموزش هوش هیجانی به مدیران و تحلیل یافته های پژوهش مشخص شد که آموزشهایی که سبب افزایش هوش هیجانی می شود، موجب بهبود بخشیدن سلامتی و بهزیستی می شود. هدف پژوهش این بود که آیا هوش هیجانی می‌تواند موجب تحول و رشد در مدیریت شود و اینکه اگر هوش هیجانی افزایش یابد تأثیر سودمندی بر بهزیستی، سلامتی و عملکرد دارد؟ به طور خلاصه از پیوند بین هوش هیجانی و استرس این نظر بدست آمد که هیجانات منفی و استرس نتیجه بعضی روابط مختل بین مفاهیم خود و محیط است و این قابلیت هوش هیجانی در درک و مدیریت هیجانات در خود و دیگران تعدیل کننده این فرایند می باشد.
گوهم[۵۶] (۲۰۰۳)، در رابطه با تنظیم خلقیات و هوش هیجانی و تفاوتهای فردی، سه تحقیق را بر روی ۵۶۹ نفر (۸۳ ، ۲۵۰ ، ۲۳۶) در سه مولفه هیجانی (وضوح، توجه، شدت) که به تشخیص چهار نوع اختلاف منتهی می شد، انجام داد. تحلیل نتایج نشان داد که سطوح بالای هوش هیجانی موجب می شود که افراد بیشتر بتوانند خلقیات و هیجاناتشان را تحت کنترل درآورند. افرادی که هیجاناتشان را تحت کنترل درآورده بودند اطلاعات بحرانی و رفتارهای بحرانی را نشان نمی دادند. این پژوهش افراد را به چهار گروه تقسیم کرد: ۱- گروهی که خلقیاتشان را تنظیم می کردند،۲- گروهی که به موقعیت های هیجانی بیشتر از دیگران واکنش نشان می دادند، ۳- گروهی که خلقیاتشان را بیشتر از دیگران نظم بخشی می کردند و ۴- گروهی که نسبت به هیجانات بی تفاوت بودند. (تحت کنترل درآورده – داغ و پرشور، مغزی، سرد و بی تفاوت).
لی آیوا[۵۷] و دیگران (۲۰۰۳)، پژوهشی را بر روی ۲۰۳ دانش آموز مقطع دبیرستان به منظور بررسی تأثیر هوش هیجانی بر مشکلات رفتاری در دانش آموزان دبیرستانی مالزی انجام دادند. در این پژوهش استفاده شده است که هوش هیجانی می تواند با درونی و بیرونی ساختن مشکلات مختلف ارتباط داشته باشد. برای مثال دیده شده است که سطوح پایین هوش هیجانی با سطوح پایین همدلی و عدم توانایی در مدیریت خلق رابطه دارد. در نشانه های بروز رفتارها، سطوح پایین هوش هیجانی با پیشرفت دانشگاهی و سطوح بالای مشکلات جنسی رابطه دارد. در مطالعه اخیر سطوح بالای هوش هیجانی ارتباط مستقیمی با سطوح پایین بروز مشکلات رفتاری از قبیل اضطراب تحصیلی، افسردگی، شکایات جسمی، استرس، پرخاشگری جسمی، استرس، پرخاشگری و بزهکاری دارد. در این پژوهش نیز بررسی شده است که آیا سطوح پایین هوش هیجانی ممکن است یک عامل خطرپذیر مهم باشد که رابطه بین نظارت والدین و آشکار ساختن مشکلات رفتاری را تعدیل کند. در بررسی این رابطه پژوهشگران نیز همچنین پیشنهاد کرده اند که نیاز شناخت عامل های بین خطرپذیری و عامل حمایتی و حفاظتی در پیش بینی کردن مشکلات رفتاری وجود دارد و نقش هوش هیجانی در عوامل خطرپذیری بالقوه این چنین رفتارهایی را نشان می دهد. طبق یافته های این پژوهش هوش هیجانی رابطه منفی معناداری با استرس، افسردگی، شکایات جسمانی و بزهکاری و رابطه مثبتی با نظارت والدین داشت.
استین (۲۰۰۵)، در پژوهشی بر روی ۷۰۴ آزمودنی در مقطع قبل از دانشگاه به منظور بررسی همبسترهای شخصیتی، بهزیستی و سلامتی هوش هیجانی، شخصیت، رضایتمندی از زندگی، حمایت اجتماعی و سلامتی در گروه های کانادایی (۵۰۰۱ نفر) و اسکاتلندی (۲۰۴نفر) بررسی شد. با توجه به تحلیل داده ها این نتایج بدست آمد که هوش هیجانی رابطه منفی با آلکسی تالیمیا و مصرف الکل دارد و رابطه مثبتی با رضایتمندی از زندگی و اندازه و کیفیت شبکه اجتماعی دارد. با توجه به نتایج رگرسیون رابطه قوی هوش هیجانی و شخصیت از پیش بینی کننده های مربوط به سلامت بدست آمد. هوش هیجانی با اندازه شبکه اجتماعی در مقایسه با رابطه شخصیت با اندازه شبکه اجتماعی قوی تر بود. پالمر و دیگران (۲۰۰۲) پژوهشی را برای بررسی رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت موثر انجام دادند. این پژوهش بر روی ۴۳ مدیر انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که هوش هیجانی چگونه تأثیر خودش را بر مدیریت نشان می دهد و یا به پذیرش به وجود آمدن احساساتی در حین کار پاسخ مناسب می دهد. مدیرانی که هوش هیجانی بالاتری را از خود نشان دادند به لحاظ بروز احساسات و افکار خیلی بهتر عمل می کردند و خود کنترلی بیشتری بر هیجانات و احساساتشان داشتند.
تریلند و دیگران (۲۰۰۴) در پژوهشی ارتباط حمایتی هوش هیجانی با عوامل روان شناختی خطرپذیری سیگار کشیدن را در نوجوانان بررسی کردند. این پژوهش بر روی ۴۱۶ دانش آموز دوره راهنمایی اجرا شد که میانگین سن آنها ۳/۱۱ سال بود. نتایج نشان داد که هوش هیجانی بالا عاملی حمایتی برای عوامل خطرپذیری سیگار کشیدن در نوجوانان است. همچنین هوش هیجانی بالا با ادراکات بیشتری از پیامدهای اجتماعی منفی سیگار کشیدن و با کارآمدی و بازدهی بیشتری در امتناع و خودداری از قول پیشنهاد برای کشیدن سیگار رابطه دارد. همچنین تحلیل نتایج آشکار کرد که هوش هیجانی بالا یا احتمال گرایش پیدا کردن به سیگار کشیدن در سنین اولیه رابطه دارد.
نوجوانانی که هوش هیجانی بالاتری دارند احتمالاً می توانند سود و منفعت بیشتری از برنامه های پیشگیری موثر اجتماعی ببرند و هوش هیجانی بالا با افزایش درک پیامدهای اجتماعی سیگار کشیدن رابطه دارد. این افراد به این آگاهی می رسند که با دوستانی که سیگار می‌کشند نبایستی رابطه داشته باشند.
در پژوهش که توسط بار – ان[۵۸] (۲۰۰۰) انجام شد. تحلیل نمرات هوش هیجانی بیش از ۷۷۰۰ نفر از مردم آشکار کرد، در حالی که مردان و زنان تفاوتی در هوش هیجانی کلی ندارند، مردان نمرات بالاتری در تحمل استرس، تکانش و سازگاری، مثبت بودن و خودشکوفایی و زنان نمرات بالاتری در همدلی، ارتباطات میان فردی و مسئولیت اجتماعی به دست آوردند. آنان دریافتند که هوش هیجانی یک مجموعه‌ی دارای عوامل چندگانه و مرتبطی، متشکل از توانایی های عاطفی، شخصی و اجتماعی می باشد که به ما کمک می کند با ضرورت‌های روزمره مقابله نماییم. او این توانایی ها را که ساختار عاملی این مفهوم نظری را تشکیل می دهند، به این قرار دانست: عزت نفس، خودآگاهی عاطفی، ابراز وجود، تحمل فشار روانی، کنترل واکنش‌های نهایی، انعطاف پذیری، حل مسأله، همدلی، رابطه‌ی میان فردی، خوش بینی، خودشکوفایی، استدلال و مسئولیت اجتماعی.
محرابیان[۵۹] (۲۰۰۰)طی پژوهش خصوصیات افراد دارای هوش هیجانی بالا را چنین عنوان می کند: عزت نفس بالاتر، خوش بینی بیشتر، اضطراب و افسردگی پایین تر، افکار هیجانی کمتر، اهداف بزرگتر و موفق تر، جهت گیری منظم تر اهداف، توانایی مقبولیت، معاشرت و دوستی بیشتر، صلاحیت اجتماعی بالاتر، خودشکوفایی و هوش عمومی بالاتر، او همچنین موارد زیر را از اجرای هوش هیجانی می داند: همدلی عاطفی، توجه به هیجان و تشخیص آن، شناسایی درست خلق خود و دیگران، کنترل خلق یا هیجانات شدید، پاسخگویی مطابق با هیجانات، رفتار کردن مطابق با موقعیت های گوناگون زندگی مخصوصاً در مواقع استرس، تأمل کردن در کسب مهارتهای خوب اجتماعی و ارتباطی.
کوب[۶۰] و مایر[۶۱] (۲۰۰۰)، در پژوهشی تحت عنوان «هوش هیجانی» گزارش کرده اند که نمرات و مقیاس هوش هیجانی چند عامل میان ۲۰۰ دانش آموزان دبیرستانی با پذیرش کمتر سیگار کشیدن، قصد سیگار کشیدن و مشروب خواری مرتبط بوده است.
کارسون[۶۲] و همکاران (۲۰۰۰)، در دو پژوهش بر روی نمونه هایی از دانشجویان، هوش هیجانی و رابطه آن با کنترل فردی و خشونت کلامی را مورد ارزیابی قرار دادند. در این مطالعات، پاسخ همدلانه، تنظیم خلق، مهارتهای بین فردی، انگیزش درونی و خودآگاهی به عنوان زیر مقیاس های هوش هیجانی در نظر گرفته شده است. بر اساس یافته‌های دو پژوهش مذکور، هوش هیجانی دارای رابطه‌ی مثبت با کنترل فردی و دارای رابطه‌ی منفی با خشونت کلامی بود.
موریاتی[۶۳] و همکاران (۲۰۰۱)، در پژوهشی این مسأله را بررسی کردند که آیا آزمونهای سنجش سطوح متفاوت هوش هیجانی می توانند بین نوجوانان مختلف جنسی و گروه کنترل تمایز ایجاد کنند. نتایج پژوهش آنها که بر ۱۵ مرد متخلف جنسب با دامنه‌ی سنی ۱۴ تا ۱۷ سال و۴۹ مرد غیر متخلف که از لحاظ سن با گروه مختلف همگن بودند نشان داد که، متخلفان در مقایسه با گروه غیرمتخلف دقت کمتری در برچسب زنی حالات هیجانی دیگران داشتند. این افراد وقتی با دیگر نوجوانان مقایسه می شوند در تکانش وری و ناتوانی در درک و شناسایی هیجانهای خود و دیگران با آنها متفاوت هستند، این افراد مشکلاتی را در کنترل خشم و پایه ریزی روابط معنادار با همسالان دارند.
حکیم جوادی واژه ای (۱۳۸۳)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه‌ی کیفیت دلبستگی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش و عادی با بهره گرفتن از پرسشنامه‌ی هوش هیجانی بار – ان، علاوه بر ارتباط کیفیت دلبستگی و هوش هیجانی، معنادار بودن نقش جنسیت در هوش هیجانی را گزارش کرده اند. به این صورت که بنا بر یافته های آن، دختران دارای هوش هیجانی بیشتری از پسران بودند.
در پژوهش کارن و سندی[۶۴] (۲۰۰۱) یک برنامه‌ی آموزش را بر روی ۶۵ کودک دوره مهدکودک به منظور افزایش مهارتهای اجتماعی جهت افزایش رفتار هوش هیجانی انجام دادند، یافته ها نشان داد که کمبود هوش هیجانی از رشد مهارتهای اجتماعی جلوگیری می کند. کودکانی که دارای هوش هیجانی پایینی بودند در مقابله با تضاد با دیگران ناتوانی دارند، همچنین کمبود همکاری و ضعف ارتباط و ناتوانی در بیان هیجانات موقعیتی در آنها بیشتر است. مداخلاتی نظیر آموزش همکاری، انجام فعالیت های گروهی، آموزش هوش هیجانی و یکسان سازی انواع ورمهای هوش چندگانه انجام گردید. آنان نشان دادند که این کودکان بعداً در دوره‌ی پیش دبستانی و دوران تحصیل آینده توانستند رفتارهای جامعه طلبانه و هوش هیجانی بیشتری را نشان دهند.
سیاروچی و همکاران (۲۰۰۲) در مطالعه‌ی این فرض را مورد آزمون قرار دارند که هوش هیجانی در فهم رابطه‌ی میان استرس و متغیرهای سه گانه سلات روانی یعنی افسردگی، ناامیدی و اشتغال ذهنی در مورد خودکشی سهم مهمی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که استرس:
۱- افسردگی گزارش شده‌ی بیشتر، ناامیدی و اشتغال ذهنی در مورد خودکشی در میان افرادی که ادراک هیجانی بالایی دارند، مرتبط است (در مقایسه با افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند).
۲- اشتغال ذهنی در مورد خودکشی بیشتر در افرادی که مدیریت هیجانهای دیگران در آنها پایین است، مرتبط می باشد. هم ادراک هیجان و هم مدیریت هیجانهای دیگران از لحاظ آماری از سایر شاخص های اندازه گیری شده در این مطالعه، متفاوت بودند. این پژوهش مطرح می کند که هوش هیجانی علاوه بر اهمیتی که در فهم رابطه‌ی میان استرس و سلامت روان دارد خود نیز سازه‌ای مجزا می‌باشد که باید مورد مطالعه قرار گیرد.
شوت[۶۵] و همکاران (۲۰۰۲)، نتایج حاصل از دو مطالعه در مورد رابطه‌ی هوش هیجانی با خلق و عزت نفس را ارائه دادند. آنان در مطالعات خود دریافتند که هوش هیجانی بالاتر با خلق مثبت و عزت نفس بالا مرتبط است. مطالعه دیگر نیز نشان داد که هوش هیجانی بالا با حالت خلقی مثبت بالاتر و عزت نفس بیشتر در ارتباط می باشد. آنان همچنین نقش هوش هیجانی را در تنظیم خلق بررسی کرده و به این نتیجه رسیدند که افراد دارای هوش هیجانی بالا کاهش کمتری در خلق مثبت و عزت نفس را پس از یک حالت منفی و بعد از افزایش حالت مثبت افزایش در خلق مثبت را نشان می دهند، اما در عزت نفس تغییری نمی کنند.
در مطالعه ای که سالکوفسکی و همکاران (۲۰۰۳) انجام دادند. تحلیل‌های عوامل اکتشافی و تأییدی پرسشنامه‌ی ویژگی های هوش هیجانی یک ساخت عاملی مرتبه ای با یک عامل هوش عاطفی سطح بالا و چهار عامل سطح پایین تر (خوش بینی/تنظیم خلق، ارزیابی عواطف، بهره مندی از عواطف و مهارتهای اجتماعی) پیشنهاد کرد. بررسی تفاوتهای جنسیتی در این چهار عامل نشان داد که تفاوت نمرات بین زنان و مردان در عامل خوش بینی / تنظیم خلق معنادار نبود. نمره‌ی زنان در عامل ارزیابی عواطف و مهارتهای اجتماعی بیشتر از مردان و نمره‌ی مردان در عامل بهره مندی از عواطف بیشتر از زنان بود. بخشی از فرم بلند پرسشنامه‌ی ویژگی های هوش عاطفی به طور منفی و معنادار با روان رنجوری و اشکال در شناسایی و بیان هیجانات (الکسی تایمی) و به طور مثبت و معنادار با برونگرایی، انعطاف پذیری، توافق کاری و با وجدان بودن همبستگی داشت و با رضایت از زندگی همبستگی مثبت و با آمادگی برای افسردگی همبستگی منفی داشت.
انجل برگ و اسجوبرگ (۲۰۰۴)، در پژوهشی تحت عنوان «هوش هیجانی، شدت عاطفه و سازش یافتگی اجتماعی» به بررسی این ادعا که هوش هیجانی ادراک اجتماعی را در بر می گیرد، پرداختند. ادراک هیجان در این مطالعه به منظور دقت قضاوت در مورد بیان احساسات عادی و حاد دیگران تعریف شده است. استدلال آنها این بود که ادراک دقیق از هیجانات دیگران از یک سو باید با واکنش شدت یافته به محرکهای محیطی و از سوی دیگر با سازش یافتگی اجتماعی ارتباط داشته باشد. پس از وارسی هوش هیجانی در رابطه با این دو مفهوم نتایج نشان داد که ادراک هیجان با یک دقت بالا به ارزیابی خلق همان گونه که توسط دیگران تجربه می شود، ارتباط دارد. نتایج پژوهش آنها نشان می دهد که هوش هیجانی ممکن است از قسمت هایی ترکیب شده باشد که واکنش هیجانی را در برگیرد. یافته‌ی دیگر آنها این بود که سازش یافتگی اجتماعی موفقیت آمیز با ادراک دقیق تر خلق دیگران ارتباط دارد که فرضیه‌ی ضروری بودن ادراک هیجان در سازش یافتگی با یک سطح اجتماعی را قوت می بخشد.
وارویک[۶۶] و نتل بک[۶۷] (۲۰۰۴) در پژوهشی، هوش هیجانی، شخصیت، پیوندجویی، توانایی استدلال انتزاعی، دانش عاطفی جهت گیری وظیفه را مورد مطالعه قرار دادند. در میان متغیرهای شخصیت، برون گرایی و توافق کاری با مقیاس فراخلق صفت (TMMS) همبستگی و رابطه‌ی تعدیل گرانه، و با انعطاف پذیری، وظیفه شناسی و روان رنجور خویی همبستگی ضعیف داشتند. مقیاس فراخلق صفت کلی نیز با دانش و مهارت هیجانی همبستگی داشت، اما با استدلال انتزاعی و علاقه به پیوندجویی رابطه نداشت و نتایج حاصل از همان گروه نمونه با آزمون هوش هیجانی مایر، سالوی و کارسو[۶۸] MSCEIT (2001)ناهماهنگی ها و ناهمسویی هایی را در بین دو مقیاس هوش هیجانی آشکار نمود. گشودگی، برونگرایی، وظیفه شناسی، روان آزرده خویی و علاقه به پیوندجویی با آزمون هوش هیجانی مایر، سالوی و کارسو همبستگی معناداری نداشتند، اما با توافق و دانش و مهارت هیجانی و توانایی انتزاعی همبستگی معناداری داشتند. نتایج همچنین نشان داد که هوش هیجانی در صورتی که با TMMS برآورده شود، با جهت گیری وظیفه همبستگی دارد، اما در صورتی که با MSCEIT برآورده شود، این همبستگی وجود ندارد. به طور کلی عملکرد متفاوت TMMS و MSCEIT از این دیدگاه حکایت می کند که شخص از دوریخت (نوع) هوش هیجانی برخوردار است، هوش هیجانی توانایی (پتراید زوفارنهام، ۲۰۰۱ ، ۲۰۰۰).
پترایدز[۶۹] و همکاران (۲۰۰۴) نقش ویژگی های هوش هیجانی در عملکرد تحصیلی و رفتار منحرف در مدرسه را در یک نمونه‌ی ۶۵۰ نفری با میانگین سنی ۵۱/۶ بررسی کرده و دریافتند که ویژگی های هوش هیجانی ارتباط بین توانایی شناختی و عملکرد تحصیلی را تعدیل می کند و دانش آموزانی که نمرات هوش هیجانی آنان بالا بود غیبت موجه کمتری داشتند و احتمال اخراج آنها از مدرسه کمتر بود.
آستین[۷۰] و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهشی، هوش هیجانی، شخصیت، الکسی تایمی، رضایت مندی از زندگی، حمایت اجتماعی و سلامتی را در گروه های کانادایی و اسکاتلندی مورد بررسی قرار دادند. آنان به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی با الکسی تایمی و مصرف الکل رابطه منفی و با رضایت مندی از زندگی و گستردگی روابط اجتماعی و کیفیت آن رابطه‌ی مثبت دارد. آنان نیرومندی نسبی هوش هیجانی و شخصیت را به منزله‌ی پیش بینی کننده های پیامدهای مرتبط با سلامت در یک گروه فرعی از اسکاتلندی‌ها مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هوش هیجانی در مقایسه با شخصیت با گستردگی رابطه‌ی اجتماعی ارتباط قوی تری دارد، اما کیفیت روابط اجتماعی، رضایت مندی از زندگی، مصرف الکل، مشاوره با پزشک و وضعیت سلامت با شخصیت ارتباط قوی تری داشته‌اند.
فصل سوم
روش تحقیق
روش تحقیق
هدف از اجرای این پژوهش تعیین رابطه سلامت روانی بر هوش هیجانی افراد بالای ۴۰ سال می باشد. با توجه به اینکه هدف پژوهشگر، تعیین تأثیر هوش هیجانی بر سلامت روانی افراد بالای ۴۰ سال (اعم از زنان و مردان) بود،در ابتدا میزان سلامت روان افراد به وسیله پرسشنامه GHQ (سلامت عمومی) سنجیده و سپس بلافاصله پرسشنامه آزمون هوش هیجانی سیبر یا شرینگ به اجرا درآمد.
جامعه آماری
افراد بالای ۴۰ سال (اعم از زنان و مردان) که در شهر الشتر ساکن هستند. اعم از افراد شاغل و غیرشاغل در سال ۱۳۹۴.
روش نمونه گیری
نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی صورت گرفته است. در این شیوه نمونه گیری (تصادفی) تمام افراد جامعه مورد نظر موقعیتی مساوی و مستقل برای انتخاب شدن را دارند. به همین منظور تحقق اول فهرست نام افراد جامعه مورد نظر را تهیه می کند، سپس به طور تصادفی به هر یک از آنها یک شماره می دهد، آن گاه با مراجعه به جدول اعداد تصادفی، افراد گروه نمونه را از بین آنها انتخاب می کند (بهرامی، ۱۳۸۱)
در این تحقیق نمونه گیری به صورت، نمونه گیری تصادفی خوشه‌ای چند مرحله ای است. در نمونه گیری خوشه ای به جای افراد، گروه ها به صورت تصادفی انتخاب می شوند. این روش (نمونه گیری خوشه ای) زمانی به کار برده می شود که انتخاب نمونه از اعضای جامعه مشکل یا غیرممکن است (دلاور، ۱۳۸۳).
نمونه گیری خوشه ای به دو صورت تک مرحله ای و چند مرحله ای اجرا می شود. در تک مرحله ای، عمل نمونه گیری با بهره گرفتن از خوشه فقط یکبار، در صورتی که در چند مرحله ای این عمل بیش از یکبار تکرار می شود. (دلاور، ۱۳۸۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 08:18:00 ق.ظ ]




۱-دل خواه – دل آن را می خواهد(نهادی)
۲-گل فروش- آن که گل می فروشد(مفعولی)
در مثال (۵) اگر چه سیاهی با تخته سیاه بی ارتباط نیست. اما سازه ی معنایی به شمار نمی آید چرا که هر تخته سیاهی لزوما سیاه نیست. دراین جمله معنای سیاه و تخته با هم جمع شده اند تا معنی تخته سیاه را بسازند. به عبارتی در این جمله تخته سیاه کوچکترین سازه ی معنایی تلقی میشود. از سوی دیگر درجمله ی (۶) سیاه یک سازه ی معنایی به شمار می آید(همان: ۲۶)
بر چسب معنایی (semantic tallies) در واژه های raspberry , gooseberry , bilberry , cranberry هیچ کدام از دو جز ترکیب سازه ی معنایی نیست .دراین کلمات rasp- goose-bill-cran هیچ نوع معنایی ندارد و صرفا نقش تمایز دهنده دارند و برابر است با برچسبهای شماره ای یا عددی. برای مثال (نوع C/ نوعB/ نوع A )berry به عبارت دیگر این کلمات نوع یک مقوله را نشان میدهند که به آنها برچسب های معنایی گفته می شود جز دوم berry که مقوله را نشان میدهد مقوله نمای معنایی(semantic categorizers) گفته می شود این دو با هم کوچک ترین سازه ی معنایی را می سازند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برچسب خالص (pure tallies): برچسب های معنایی که ارتباط معنایی قابل ملاحظه ای با عناصر دیگر زبان را ندارند گفته می شود مثل bill –cran در cranberry و bilberry
برچسب ناخالص (impure tallies): به برچسب های معنایی که ارتباط معنایی قابل ملاحظه ای را با عناصر معنی دار عادی زبان دارند بدون اینکه خودشان سازه ی معنایی باشند گفته می شود برای مثال سیاه در تخته سیاه و red در red wine
شاخص معنایی (semantic indicators): برچسب های ناخالص را که به همین صورت در بافت های دیگر میتوانند به عنوان سازه ی معنایی عمل کنند اما در این جا سازه ی معنایی نیستند تحت عنوان کلی شاخص معنایی قرار می گیرند. برای مثال red wine نوعی شراب است اما red dress نوعی لباس نیست.
شاخص کامل (full indicators) :به عناصری که مثل black در blackbird تمام معنای سازه ای عادی خود را دارند شاخص کامل و به آنهایی که تمام معنای سازه ای عادی خود راندارند مثل house در greenhouse که دیگر خانه نیست بلکه مانند خانه، یک ساختمان است و سیاه در تخته سیاه که دیگر سیاه نیست بلکه مانند رنگ سیاه تیره است شاخص جزییpartial indicators اطلاق میشود( همان: ۳۴)
بودن یا نبودن هسته تاثیری در شفافیت معنایی ترکیب ندارد.
۴-۱-۱۱- ارتباط معنایی بین اجزای واژه مرکب
واژه ی مرکب و چگونگی ارتباط معنایی بین اجزای آن یکی ازعمده ترین مباحثی است که در ترکیب مطرح می شود. بخشی از معنی ترکیبات مربوط به ساختار نحوی است که با ارائه جملات زیر ساختی برای آنها معنی ترکیب تا حدی روشن می شود البته باید در نظر داشت که معنی واژه ی مرکب، تنها با روشن شدن ارتباط نحوی بین اجزا مشخص نمیشود و وجود عناصر معنی دار تشکیل دهنده ی ترکیب نیز معنی روشنی به آن نمی بخشند. آن چه که نگارندگان دراین پژوهش در پی آن هستند دست یابی به معیارهایی است که با به کارگیری آن بتوان معنی ترکیب را پیش بینی کرد همچنین قصد بر این است که روابط پنهانی اجزا تشکیل دهنده ترکیب را نیز که درجایی باعث شفافیت ودرجایی دیگر سبب تیرگی معنای آن
می گردند مورد بررسی قرار گیرد. درارزیابی این مبحث از عواملی چون رابطه نحوی بین دو جز ترکیب مستقل یا عدم مستقل بودن هسته ی ترکیب، بسامد هسته و وابسته، ارجاعی بودن یا ارجاعی نبودن، معیار شاخص و معنای کلی ترکیب (معنای مجازی یا حقیقی) بهره گرفته شده است.
در بحث تجزیه و تحلیل، کلمه های مرکب حاصل از عنصر غیر فعلی+ ستاک حال را مورد بررسی قرار داده ایم این دسته از واژه ها در سه گروه قید + بن فعل، صفت+ بن فعل و اسم+بن فعل جای می گیرند.در فارسی تمام ترکیبات فعل برون مرکز محسوب می شوند وهسته ی آنها در بیرون از ترکیب یعنی در جمله ی زیر ساخت شان دیده می شود مثلا هسته ی ترکیب بادنما را باید در جمله ی معادل نحوی اش (وسیله ای که جهت باد را نشان میدهد) جست جو کرد . نخست به مقوله ی قید + بن فعل پرداخته می شود به منظور بررسی این مقولات از لحاظ شفافیت وتیرگی معنایی واژه های مرکب «تندرو» «آرام پز» «روکش» «درون گرا» «کم فروش» «زود رنج» «شب تاب» «دوربین» «روزآمد» «پیش خرید» را به عنوان مثال مورد بررسی قرار گرفت.
دراین ترکیبات هر دو جز ترکیب درمفهوم اولیه ی خود یعنی شاخص کامل به کار رفته است و از لحاظ رابطه ای نحوی جز x دراین ترکیب ها در جمله ی زیر ساختی جایگاه های گوناگونی را اشغال می کند.
در ترکیبات حاصل از قید+ بن فعل به طور کلی جز y,x در این ترکیبات در معنی اصلی اش به کار رفته هر چند که نقش نحوی متفاوتی دارد و همین باعث شفافیت معنایی ترکیب می شود. اما در درجه بندی این ترکیبات از لحاظ شفافیت و تیرگی معنایی با توجه به معیارهای ذکر شده درجاتی وجوددارد و میتوان پیوستار زیر را برای آنها رسم کرد.

۴ ۳ ۲ ۱ ۰
تندرو آرام پز روکش درون گرا کم فروش زودرنج
پیش خرید
شب تاب روز آمد دوربین

در جایگاه صفر واژه ی دوربین قرار دارد ( آنچه که دور را می بیند) هسته و وابسته شاخص کامل یعنی در معنی اصلی یا مفهوم اولیه خود به کار رفته اند. از لحاظ رابطه نحوی جز غیر فعلی یعنی وابسته، مفعول جز فعلی است بنابراین نمونه ی اعلا است (مفعول مستقیم) فاعل مفعول غیر مستقیم) از لحاظ ارجاعی بودن هر دو جز ترکیب (ارجاعی) است از لحاظ بسامد هسته و وابسته بسامد بالایی دارند واز لحاظ معنا معنای حقیقی ترکیب مد نظر است. دراین ترکیب هسته به صورت مستقل کاربرد ندارد و از این رو نسبت به دیگر ترکیبات برای مثال پارچه فروش که فروش به صورت مستقل کاربرد دارد شفافیت کمتری دارد با این حال در میان این ترکیبات درنهایت شفافیت قرار میگیرد.
در جایگاه یک واژه های شب تاب و روز آمد قرار دارند در شب تاب ( چیزی که در شب
می تابد) عنصر غیر فعلی متمم دری عنصر فعلی است بنابراین از نمونه ی اعلا فاصله گرفته لذا بعد از دوربین آمده است. هسته و وابسته شاخص کامل یعنی در مفهوم اولیه آمده است. هر دو جز ترکیب (ارجاعی) است بسامد هسته و وابسته بالا است. و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است.
در جایگاه دوم «کم فروش» «زود رنج» «پیش خرید» قرار دارد. در این ترکیبات از لحاظ رابطه نحوی عنصر غیر فعلی در جایگاه قید یا افزوده قرار دارد لذا از نمونه ی اعلا فاصله گرفته است هسته و وابسته شاخص کامل یعنی در مفهوم اولیه ی خود به کار رفته اند از لحاظ ارجاعی بودن هردو جز ترکیب (+ ارجاعی) است و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است دراین جا هسته به صورت مستقل کاربرد دارد لذا در درجه ی قبل از آرام پز و روکش و درون گرا قرار می گیرند.
در جایگاه سوم «آرام پز» «روکش» و «درون گرا» قرار دارد. از لحاظ رابطه نحوی «آرام» ، «رو» و «درون» قید یا افزوده هستند هسته به صورت مستقل کاربرد ندارد هر دو جز ترکیب (+ ارجاعی ) اند و بسامد هسته و وابسته بالا است.در جایگاه چهارم واژه ی «تندرو» قرار دارد. اگر آن را به معنای کسی بگیریم که تند می دود شفاف است و وابسته قید است و درجایگاه چهارم شفافیت معنایی قرار می گیرد اما اگر آن را در معنای مجازی اش (افراطی بودن )بگیریم درنهایت تیرگی قرار می گیرد که دراین صورت رابطه نحوی برقرار نیست. هسته و وابسته شاخص نیستند و هر دو جز (-ارجاعی) هستند قیدهای این ترکیبات در تقابل مدرج با جفت خود هستند مثلا «تند» در مقابل با «کند» «دور» در تقابل با «نزدیک » و «دیر» با «زود» و همچنین در «روکش» درتقابل مکمل با «زیر» قرار دارد و عامل تقابل نیز به شفافیت واژه ها کمک میکند.
جهت بررسی مقوله ی اسم +بن فعل از لحاظ شفافیت و تیرگی معنایی واژه های مرکب «قلمرو» «گردن کش» «وطن فروش» «سرشناس» «دل آور» « دست برد» «زبان شناس» «دست باف» «بهادار» «آب پاش» «چشم بند» «راه ساز» «چشم انداز» «بادنما» «پارچه فروش» «قلم تراش» «بارکش» را به عنوان مثال مورد بررسی قرار گرفت.
برای ترکیبات حاصل از اسم+ بن فعل نیز میتوان پیوستار زیر را رسم کرد که از ۰ تا ۵ درجه بندی شده است.

۵ ۴ ۳ ۲ ۱ ۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ق.ظ ]




توقف بیانگر حالت و وضیعت نا بسامان تاجر است ؛ به طوری که دیگر او قادر به پرداخت دیونی که بر عهده دارد نمی باشد البته در قانون فعلی در رابطه با این که توقف برای صدور حکم ورشکستگی ناظر به توقف ظاهری است یا واقعی بین حقوق دانان اختلاف بسیار است ولی آنچه به نظر صحیح می باشد آن است که توقف تاجر را اماره ای بر عدم کفایت واقعی اموال او تا زمان صدور حکم ورشکستگی در نظر بگیریم (یعنی توقف او در پرداخت دینی که برای آن اقامه ی دعوا شده را اماره ای بگیریم برای توقف واقعی او به طوری که وقتی نتوانسته تا صدور حکم دیون خود را بپردازد یا موجبات پرداخت آن را فراهم کند پس او متوقف ِواقعی بوده لذا می توان حکم ورشکستگی چنین شخصی را صادر کرد )
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دوران توقف که به دوران مشکوک نیز از آن تعبیر می شود تاجر دیگر همانند قبل از توقف بدون سوء نیت فرض نمی شود چه بسا با آگاهی از وضع نابسامان خود اقداماتی انجام بدهد که به ضرر بستانکاران وی منتهی گردد لذا ۴۲۳ق.ت مقرر می دارد :((هر گاه تاجر بعد از توقف ، معاملات ذیل را بنماید باطل و بلا اثر خواهد بود : ۱. هر صلح مباحاتی یا هبه و به طور کلی هر نقل و انتقال بلا عوض ، اعم از اینکه راجع به منقول یا غیر منقول باشد ۲. تأدیه هر قرض اعم از حال یا موجل به هر وسیله که به عمل آمده باشد ۳.هر گونه معامله که مالی از اموال منقول یل غیر منقول تاجر را مقید وبه ضرر طلب کاران تمام شود .))
در این ماده نیز مبنای قانون یعنی حمایت از طلبکاران وجلوگیری از، از بین رفتن اموال تاجر که در واقع وثیقه ی عمومی طلب بستانکاران است لحاظ شده است . به همین جهت اگر تاجر بخواهد مالی را از دارائی خود هبه کرده و آن را از دست طلبکاران خارج نماید یا اینکه طلب برخی طلبکاران را مقدم بر سایرین اداء کند ، این بر خلاف اصل برابری تساوی طلبکاران خواهد بود البته این اصل زیر مجموعه ی اصل اولیه ی حمایت از طلبکاران قرار میگیرد چرا که هدف آن است که اموال تاجر از تضییع و تفریط حفظ شود تا به تساوی ما بین بستانکاران به نسبت دین آنها تقسیم گردد.
با توجه به توضیحات گفته شده ، قانون گذار در دوران توقف فرض را بر داشتن سوء نیت از سوی تاجر گرفته است و برخلاف معاملات قبل از توقف که داشتن قصد سوء نیت باید به اثبات می رسید در این دوره لزوم اثبات جداگانه ی این اصل نمی باشد و صرف اثبات انجام معاملات احصائی در ماده ی۴۲۳ ق.ت در فاقد اثر اعلام کردن این اعمال کفایت می کند و طرف معامله باید مورد معامله را مسترد دارد .
علاوه بر مورد مذکور باید به این موضوع را نیز توجه نمود که غیر از آن موارد احصائی در ماده ۴۲۳ ق.ت سایر معاملات صحیح و معتبر خواهد بود هر چند برخی از حقوق دانان به استناد ماده ی۵۵۷ ق.ت که مقرر می دارد (( کلیه ی قراردادهای ……پس از تاریخ توقف تاجر منعقد شده باشد …..محکوم به بطلان است ……..)) این معاملات را نیز که جزء آن موارد احصائی نیستند باطل می دانند .[۱۶۶] ولی استناد به این ماده با توجه به این امر که در بحث مواد مربوط به امور جزایی آمده است (البته در ادامه بیشتر بدان خواهیم پرداخت ) صحیح به نطر نمی رسد.
۳-۳-۳. معاملات بعد از صدور حکم ورشکستگی
طبق ماده ی ۴۱۸ ق.ت تاجر بعد از صدور حکم ورشکستگی از هر گونه دخالت در اموال که موثر در تأدیه ی دیون او باشد ممنوع است حتی طبق ماده ی ۴۲۳ ق.ت که معاملات بعد از توقف را باطل می داند و برخی از اساتید به این استناد وبه قیاس اولویت معاملات بعد از صدور حکم ورشکستگی را باطل می دانند [۱۶۷] و بالآخره ماده ی ۵۵۷ ق.ت که قبلاً هم بدان اشاره شد تمام قراردادهای تاجر را بعد از تاریخ توقف محکوم به بطلان می داند لذا این حکم شامل قراردادهای بعد از صدور حکم ورشکستگی نیز می شود .
در برابر این استدلال ها متقن در رابطه با باطل بودن معاملات تاجر تا زمانی که وی ممنوع المداخله است اذعان دارند که تسری حکم بطلان به تمام معاملات هر چند به ظاهر متقن می نماید ولی در عمل همان طور که در ادامه بحث می آید همواره صحیح نخواهد بود و حتی خارج از مبنایی خواهد بودکه در ابتدا بدان پرداختیم ؛ و معتقدند امری که باید در ابتدا به آن توجه کرد آن است که هر چند تاجر ممنوع التصرف در اموال خویش است ولی این ممنوعیت مطلق نیست چرا که اعمال تاجر در محدوده ای که دخالت او موثر در تأدیه ی دیون او باشد یعنی در واقع منجر به از بین رفتن اموال و ضرر به طلبکاران باشد ممنوع است ، از طرف دیگر باید به مبنای ممنوعیت توجه داشت به طوری که گاه حجر به جهت حمایت از خود محجور است و گاهی نیز برای حمایت از حقوق دیگران میباشد، در مورد ورشکسته مبنای حمایت در حقیقت حمایت از حقوق طلبکاران ،است نه به جهت حمایت از خودِ تاجر به خاطر نداشتن عقل معاش یا فقدان قصد حقوقی ؛ لذا مبنای محجوریت جلوگیری از اقدامات همراه با سوء نیت تاجر و حفظ اموال او است تا از این طریق حقوق طلبکاران حفظ شود پس تاجر ورشکسته قصد حقوقی صحیح دارد فقط قانون با توجه به ملاحظاتی محدودیت هایی برای اعمال او در نظر گرفته است پذیرش این امر زمانی که تاجر بعد از ورشکستگی معاملاتی می کند و در نتیجه نفعی عاید او می شود ، کمک بسیاری می نماید چرا که او اموالی را به دست آورده که می تواند دیونی که بر عهده ی اوست بپردازد و اینکه ما بخواهیم این معاملات را از اصل باطل اعلام کنیم بر خلاف حمایت از حقوق طلبکاران خواهد بود .
مورد دیگری که در باطل اعلام کردن معاملات بعد از صدور حکم خالی از اشکال نیست استناد به ماده ی ۵۵۷ ق.ت است چرا که اگر به جایگاه این ماده در قانون تجارت توجه کنیم به وضوح معلوم می شود که قانون گذار این ماده را در بحث مقررات جزایی مقرر نموده است یعنی حکم بطلان مقرر در این ماده فقط شامل آن قراردادهایی می شود که قانون آن را جرم محسوب کرده است و نه به تمام معاملات ؛ از سویی دیگر حتی تسرّی این حکم به همه قرارداد هم منجر به لغو شدن عمل قانون گذار خواهد شد چرا که این کاملا ً غیر منطقی است که وقتی احکام معاملات در مواد ۴۲۳-۴۲۶ ق.ت مورد تصریح واقع شده چند ماده بعد حکمی بر خلاف مواد مذکور مقرر گردد.
لذا حاصل بحث اینکه با وجود استدلال های قاءلین به نظر اخیر حکم به بطلان معاملات بعد از صدور حکم ورشکستگی، به نظرصحیح خواهد بود .
۳-۳-۴. معاملات بعد از انعقاد قرار داد ارفاقی
انعقاد قرار داد ارفاقی با شرایط قانونی مربوط ، اثری که بر معاملات تاجر دارد این است که چون او دیگر از ممنوع التصرف بودن در اموال خویش خارج شده است لذا می تواند به طور صحیح و معتبر قرارداد منعقد نماید هر چند اصل بر صحت معاملات در این دوره حاکم است ولی اگر بعد از صدور حکم بطلان یا فسخ قرارداد ارفاقی معلوم شود که به قصد اضرار به طلبکاران بوده و به ضرر آنها هم تمام شود این معاملات محکوم به بطلان است در همین راستا ماده ی ۵۰۰ ق.ت مقرر می دارد که ((معاملاتی که تاجر ورشکسته پس از صدور حکم راجع به تصدیق قرارداد ارفاقی تا صدور حکم بطلان یا فسخ قرارداد مزبور نموده باطل نمی شود مگر در صورتی که معلوم شود به قصد اضرار بوده و به ضرر طلبکاران هم باشد.)) در نتیجه معامله علاوه بر سوء قصد تاجر ، باید در واقع ضرری هم باشد وگرنه در صورت عدم وجود یکی از این شرایط عقد صحیح خواهد بود .
نتیجه گیری
در خصوص معاملات شخص ورشکسته بایستی آنچه مورد لحاظ قرار بگیرد منبایی است که در تصویب قانون در کشور های مختلف مد نظر قانونگذار آن کشور بوده است البته قوانین ممکن چندین معیار و هدف را در این خصوص دنبال کنند یا حتی بعضاً هدف خاصی توسط قانونگذار در زمان تصویب آن مورد ت.جه واقع نگرفته باشد لذا در چنین مواردی هم این امر بر عهده ی مقام تصمیم گیرنده است تا این امر را احراز کند که معیار عملکرد در تفیسر قانون یا رویه ی موجود به چه نحوی باشد.
در هر حال وقتی مبناء تعیین واحراز شود که لزوماً هم در سیستم های مختلف این امر یکسان نخواهد بود در برخورد با نقل وانتقالات صورت گرفته نیز حکم قانونی متفاوت خواهد گردید. همان گونه ملاحظه گردید در حقوق آمریکا معاملات منعقده بدهکار در شرف ورشکستگی حتی با وجود نداشتن حسن نیت در انجام نقل وانتقال های صورت گرفته صحیح و معتبر شناخته گردید واین به معنای حمایت حداکثری از شخص بدهکار است برای باز گرداندن وی به عرصه فعالیت مالی وتجاری و تنها در مواردی که این انتقال ها با سایر اهداف قانونی مغایرت می کرد و از سوی اشخاص ذی نفع نیز مورد مناقشه قرار می گرفت در راستای برخورداری برابر طلبکاران معاملات مذکور قابل ابطال محسوب می گردید در حالی که باز هم امکان توسل به برخی دفاعیات جهت جلوگیری از اعمال اثر قانونی وجود داشت ودر کل این امر هم در راستای افزایش دارایی کلی بدهکار ورشکسته و به طور غیر مستقیم برای به حد اکثر رساندن میزان سهم دریافتی طلبکاران قرارداشت .حتی رویکرد دیگر در حقوق آمریکا در مورد قرارداد های اجرایی نیز با وجود داشتن اختیار رد قرارداد فسخ و پایان کلی قرارداد مذکور نمی باشد به طوری که طرف قرارداد به قرارداد خود ادامه داده و از بابت هزینه های که انجام می دهد به طرف ورشکسته در کنار سایر طلبکاران رجوع کند و در واقع رد قرارداد صرفاً به معنی پایان انجام تعهدات از سوی بدهکار تلقی می گردد.
در حقوق ایران نیز که حمایت از طلبکاران پر رنگ ترمی باشد با تقسیم بندی که در مورد زمان انجام معاملات صورت گرفته حکم قرارداد تعیین می شود در واقع اینکه معامله ی صورت گرفته بعد یا قبل دوران توقف باشد یا بعد از صدور حکم ورشکستگی باشد و اینکه این انتقال های صورت گرفته به طور معوض یا غیر معوض محقق شده است در تصمیم گیری نهایی موثر است .
فهرست منابع
کتب فارسی
۱) عمید ،حسن، فرهنگ فارسی عمید، تهران: انتشارات امیرکبیر،(۱۳۸۱)
۲) جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، ،تهران:گنج دانش، چاپ یازدهم،(۱۳۸۰)
۳) راستین، منصور ، حقوق بازرگانی، ،تهران:دانشگاه تهران، چاپ سوم ،(۱۳۵۳)
۴) صقری ،محمد ، ورشکستگی نظری و عملی ،تهران :سهامی انتشار، چاپ اول ،(۱۳۷۶)
قائم مقام فراهانی ، محمد حسین ، ورشکستگی و تصفیه ،تهران :نشر میزان ، چاپ پنجم،(۱۳۸۸)
۵) کاویانی ،کوروش ، حقوق ورشکستگی ، تهران: نشر میزان ، چاپ اول ، (۱۳۹۱)
۶) صاحب جواهر ، جواهر الکلام ، جلد۲۵،تهران :انتشارات دارالکتاب اسلامیه ،(۱۳۴۹ه.ق)
اسکینی ، ربیعا ،حقوق تجارت ورشکستگی و تصفیه امور ورشکستگی ، تهران ،انتشارات سمت، چاپ دوازدهم، ( ۱۳۸۸)
۷) دمرچیلی ، محمد وسایرین ، قانون تجارت در نظم حقوقی کنونی ، تهران : نشردادستان، چاپ نهم، (۱۳۸۸)
۸) اعظمی زنگنه،عبدالحمید، حقوق بازرگانی(تجارت)،چاپ چهارم ،(۱۳۴۰)
۹) کاتوزیان،ناصر ، قواعد عمومی قرارداها ،تهران : انتشارات بهنشر ،جلد پنجم ،( ۱۳۶۹) ۱۰) ____________ ،قواعدعمومی قراردادها جلد دوم،تهران:شرکت انتشار چاپ دوم،(۱۳۷۱)
۱۱) انوری پور محسن ، ورشکستگی در حقوق ایران ، بی نا ، بی تا
۱۲) ستوده تهرانی، حسن ، حقوق تجارت ، جلد چهارم، تهران ، نشر دادگستر، چ اول(۱۳۷۵)
مقالات فارسی
۱۳)عبدی پور،ابراهیم ،تحولات حقوق ورشکستگی و بایسته های فقهی آن،مجله ی دین وقانون،شماره ی ۱سال اول ،بهار(۱۳۹۲)
۱۴) تفرشی، محمد عیسی ، اثرحکم ورشکستگی نسبت به معاملات تاجر ورشکسته با توجه به اصول و مبانی قانون مدنی ،دانشگاه تربیت مدرس ،دوره ی دوم ، شماره ی پنجم ،(۱۳۷۶)
۱۵) حسنی ، علیرضا ،بررسی آثار حکم ورشکستگی نسبت به تاجر ورشکسته،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پرتال جامع علوم انسانی ، سال هفتم ماهنامه ، شماره ی ۳۹، (۱۳۸۲)
۱۶) احمدی واستانی، عبدالغنی ، معاملات ورشکسته ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پرتال جامع علوم انسانی ،بی تا
۱۷) حاجیها، زهره ، سقوط شرکت علل و مراحل آن ، مجله ی حسابرس، ،شماره ۲۹ ،(۱۳۸۴)
۱۸) تاد، زیویکی ، ورشکستگی ، (مترجم : الحسینی ، محمد صادق و رنجبر محسن ، منتشر شده در سایت مقالات تخصصی مدیریت،(۱۳۸۳)
۱۹) طجرلو ،رضا ، بررسی مبانی نظری حقوق ورشکستگی در سیستم حقوقی آمریکا و انگلستان، فصلنامه حقوق مجله ی دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی ،شماره دوم،تابستان( ۱۳۸۹
۲۰)هفته نامه ی دادگستری ،نظریه ی شماره ی ۱۲۸۱، شماره ی ششم تاریخ ۲۱/۱۲/۱۳۴۲
۲۱) درویش خادم ، بهرام ، مقاله ی معامله به قصد فرار از دین در حقوق اسلام وایران ، موسسه ی کیهان تهران ، دوره اول،( ۱۳۷۰ ).
منابع انگلیسی
۱) B. Summer chandler, Partner, no data, Executory contracts in Bankruptcy Navigation the Legal Ambiguities, march2013, www.mckennalang.com
۲) Christopher Combest, 07 february 2009, Leases and Executory Contracts Under The United State Bankruptcy Code, july2013,www.quarles.com
۳) Douglas G. Baird, The Element of Bankruptcy,(5 ed ,2010) ,New York The Foundation Press
۴) Dean and Pulkerson, August/2009, Executory Contracts in Bankruptcy an Overview Forma Buyer Perespective, june2013, www.dflaw.com
۵) P.H. Collin, Dictionary of Law, 4ed (pub by Peter Collin Publishing), 2004
۶) Hon.Randolph Baxter, no data, Executory contracts and Unexpired Leases ,june2013www
۷)http://scholarship.law.duke.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1445&context=lcp, April 2013

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ق.ظ ]




در اقتصاد نئوکلاسیک، شرکت ها و مؤسسات صرفاً بنگا ههای عرضه کننده کا لاها و خدمات تعریف میشوند که هدف آنان به حداکثر رساندن سود ناشی از فعالیتها میباشد. اما امروزه با توجه به طرح تئور یهای رفاه در مباحث اقتصادی و تأمین منافع تمامی ذینفعان در فرایند فعالیتهای اقتصادی، شرکتها و مؤسسات با دامنه وسیعی از اهداف فراتر از حداکثر نمودن سود بنگاه روبه رو میباشند . تأمین سلامت مالی فعالیتهای ناشی از ریسک سرمایه گذاری برای سهامداران و ایجاد زمینه های لازم برای مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد، زمینه های معرفی الگوهای متنوع حاکمیت شرکتی را مطرح نموده است که بر این اساس در این مقاله سعی میگردد چهار نوع الگوی حاکمیت شرکتی متناسب با این ویژگیها معرفی گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲-۶-۱- الگوی مبتنی بر بازار
ویژگی این الگو آن است که حقوق مالکیت، بین سهامداران مقطعی تقسیم گردیده است . بازارهای سرمایه قوی شده و نقدینگی در بازار سرمایه زیاد است . نظام حمایت از سرمایه گذاران باعث شده تا سهامداران پرتفوی خود را متنوع سازند و هیچکدام از آنها در موقعیتی قرار نگیرند که خود شرکت را اداره نمایند . پس مدیران حر فه ای به نمایندگی از سهامداران جهت اداره شرکت به استخدام درمی آیند . مزیت اصلی این الگو، سهولت جمع آوری سرمایه و توزیع ریسک سرمایه گذاران است. این الگوی حاکمیت شرکتی به رغم مشکلات زیاد، توسط بسیاری از محققین موفق شمرده می شود . مدیران برای حداکثر کردن منافع خود، دارای افق دید کوتاه مدت میباشند . از آنجا که آنها بر اساس عملکرد کوتاه مدت پاداش میگیرند، لذا کوتاه مدت نگر میشوند. این کوتاه مدت نگری تا حدودی ناشی از عملکرد بازار سرمایه است، زیرا بازار سرمایه بر اساس عملکرد مناسب کوتاه مدت به آنان پاداش میدهد. لذا مدیران منافع بلندمدت را فدای منافع کوتاه مدت می نمایند و در نتیجه اقداماتی در جهت خلاف ایجاد ارزش برای سهامداران مرتکب می شوند. در اقتصادهای بازار محور آنگلوساکسون، قدرت بانک‌‌‌ها به اندازه کشورهای بانک محور نیست؛ ضمن اینکه بانک‌‌‌ها بخشی از ساختار شرکت نیستند. در این سیستم‌ها یک بازار سرمایه موثر و کارا نقشی حیاتی در کنترل مدیریت شرکت دارد. به عنوان مثال عملکرد کنترلی بازار سرمایه در آمریکا طبق قانون ساربنیز اکسلی (۲۰۰۲) با الزام به بازرسی و بازبینی منظم شرکت‌‌‌های سهامی عام توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC) صورت می‌گیرد، به‌علاوه SEC باید مقررات لازم برای حصول اطمینان از اینکه یکی از اعضای کمیته حسابرسی، متخصص‌مالی است را وضع و الزام کند (مارلین، ۲۰۰۸.(
۲-۲-۶-۲- الگوی حاکمیت شرکتی مبتنی بر روابط
این الگو، مبتنی بر تمرکز مالکیت و بازار سیال سرمایه میباشد. در اینجا، سهامداران شرکتها به طور طولانی مدت دارای سهام بوده و در موقعیتی قرار می گیرند که میتوانند رفتار مدیریت را نظارت نمایند، لذا
هزینه های نمایندگی رخ نمیدهد. در این الگو، بانکها با نگهداری بخش عمدهای از سهام شرکتها بر مالکیت آنها مسلط میشوند و به طور مستقیم در عملیات شرکت شامل نظارت و تصمیم گیری، مشارکت میکنند . حاکمیت شرکتی در این الگو مبتنی بر روابط می باشد. همچنین، سرمایه گذاریهای درو نگروهی از ویژگیهای الگوی مذکور به شمار می آید . ابتدا به نظر میرسد که این الگو کارآترین الگوی حاکمیت شرکتی است، ولی این الگو نیز با مشکلاتی مواجه میباشد . تسلط بانکها بر فرایند تصمیم گیری شرکتها باعث میشود که مدیریت متخصص تربیت نشود. مداخله بیش از حد دولت از طریق قوانین در امور شرکتها، به عنوان مانعی برای پیشرفت شرکتها محسوب میشود . دولت به طور مستقیم در خیلی از فعالیتهای تجاری سرمایه گذاری می نماید و به طور غیرمستقیم از طریق کنترل بانکها و مؤسسات مالی که به بخش خصوصی وام میدهند و انتصاب مدیران بازنشسته دولتی در بخش خصوصی، به کنترل شرکتها می پردازد.
۲-۲-۶-۳- الگوی حاکمیت شرکتی در حال گذار
کشورهای اروپای مرکزی و شرقی و کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق، دارای اقتصادهایی برخوردار از این نوع الگوی حاکمیت شرکتی می باشند اگر چه علاقه شدیدی در این کشورها بر فعال کردن بازارهای سرمایه وجود دارد، ولی چنین الگویی از حاکمیت شرکتی را بر اقتصاد خود تحمیل کرده- اند . در این الگو، بازارهای سرمایه ضعیف و غیرفعال میباشند و شرکتها از شکل دولتی به تدریج به شرکتهای دارای سهامداران جزء تبدیل میشوند. در این کشورها، نظام حقوقی به سوی نظامهای رقابتی در حال حرکت است، تشیکلات مقابله با مشکلات حاکمیت شرکتی ضعیف میباشد، سازوکارهای حمایت از سرمایه گذاری چندان قوی نیست و عدم انضباط مالی باعث شده تا دولت شرکتهای زیان ده را پشتیبانی کند. اقتصادهای در حال گذار، مشکلات زیادی را در طی دوران تبدیل شرکتهای دولتی به خصوصی، پشت سر گذاشته اند . شرکتهای خصوصی سازی شده، همان مشکلات دیوان سالاری قبل از واگذاری را دارند، زیرا کارکنان این شرکتها تغییر نکرده اند و فقط مالکیت تغییر کرده است؛ اگر چه در بسیاری از موارد، کنترل همچنان در دست دولت باقی مانده است.
۲-۲-۶-۴- الگوی نوظهور
در ادبیات حاکمیت شرکتی، تاکنون به این الگو کمتر پرداخته شده است . این الگو سعی دارد سازوکار حاکمیت شرکتی را از اقتصادهای موفق اقتباس کندویژگیهای این الگو عبارت اند از: بازار سرمایه فعال، تبدیل موفق شرکتهای دولتی به شرکتهای خصوصی، وجود الگوهای مبتنی بر روابط و همچنین الگوهای مبتنی بر بازار، وجود بازارهای نوظهور مدیریت، نظا مهای حقوقی رسمی و کارکردی و وجود شرکتهای خانوادگی و شرکتهای عمومی. در این الگوی اقتصادی، گروه های تجاری حاکم هستند و خانوادههایی وجود دارند که میزان زیادی از کنترل و مالکیت را در اختیار دارند. همچنین، سرمایه گذاریها در بین صنایع مختلف تقسیم شده است. خانواده هایی که به طور اجدادی دارای مالکیت بوده اند، اکنون خود را به صورت پیشتازان اقتصاد ملی مشاهده مینمایند. خانوادههایی که در یک نوع تجارت سرمایه گذاری کرده اند، با افزایش سود به سمت تنوع بخشی سرمایه گذاری خود رفته و بخش عمد های از سهام را در اختیار گرفته اند . این گرو ههای تجاری، الگوی کنترل مدیریتی خود را از الگوی روابط اقتباس کرده اند.
۲-۲-۷- مدل های حاکمیت شرکتی
در هر کشور، ساختار حاکمیت شرکتی مشخصه یا عناصر تشیکل دهنده معینی دارد که از ساختار حاکمیت در سایر کشورها متمایز است. پژوهشگران سه مدل حاکمیت شرکتی شناسایی کردهاند که در بازارهای سرمایه توسعه یافته اند: مدل انگلیسی و آمریکایی، مدل آلمانی و مدل ژاپنی . مؤلفه های تشیکل دهنده هر مدل عبارت اند از: بازیگران کلیدی در محیط حاکمیت، الگوی مالکیت سهام در کشور تعیین شده، ترکیب هیأت مدیره، چارچوب قانونی، ملزومات افشا برای شرکتهای پیوسته به بورس، اقداماتی از شرکت که نیاز به تأیید سهامداران دارد و تعامل میان بازیگران کلیدی. هدف از ارائه مطالب در این بخش، معرفی هر مدل، تشریح عناصرتشیکل دهنده هر یک از آنها و بیان علت توسعه هر مدل در پاسخ به شرایط خاص هر کشور میباشد . انتخاب یک مدل و به کارگیری آن برای یک کشور معین به سادگی امکان پذیر نیست، زیرا این فرایند پویاست و ساختار حاکمیت شرکتی در هر کشور در پاسخ به شرایط خاص همان کشور توسعه می یابد.
۲-۲-۷-۱- مدل انگلیسی و آمریکایی
در مدل انگلیسی و آمریکایی مالکیت سهم از آنِ افراد )به ویژه افراد وابسته به سازمان( بوده و سرمایه گذاران وابسته به سازمان نیستند)به عنوان سهامدار بیرونی شناخته میشوند(، چارچوب قانونی به خوبی توسعه یافته و حقوق و مسئولیتهای سه بازیگر اصلی در آن یعنی مدیریت، هیأت مدیره و سهامداران، به خوبی تعریف شده است . یک رویه نسبتاً ساده برای تعامل میان سهامداران و سازمان وجود دارد . بالا بردن یا ایجاد سرمایه از طریق فروش سهام،یک روش متداول در سازمان های موجود در انگلستان و آمر یکاست، زیرا آمریکا بزرگترین بازار سرمایه در دنیا بوده و بورس اوراق بهادار لندن در میان بزر گترین بازارهای بورس دردنیا )برحسب ارزش سرمایه در بازار(، دررده سوم قرار دارد)بازار بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE)( و توکیو در رده اول و دوم قرار دارد(. بین اهمیت فروش سهام و توسعه سیستم حاکمیت شرکتی در این مدل یک رابطه علّی وجود دارد . آمر یکا دارای بزرگ ترین بازار سرمایه و نیز توسعه یافته ترین سیستم رأ ی گیری می باشد. علاوه بر این، سرمایه گذاران سازمانی، نقش مهمی در بازار سرمایه و نیز حاکمیت شرکتی در انگلستان دارند. بازیگران اصلی در مدل انگلستان و آمریکا شامل مدیریت، هیأت مدیره، سهامداران )به ویژه سرمایه گذاران سازمانی(، نمایندگان دولت، بازارهای بورس اوراق بهادار، سازمان خودگردان و شرکتهای مشاورهای در زمینه حاکمیت شرکتی و رأی گیری به سازمانها یا سهامداران خدمت، می باشد. البته، سه بازیگر اصلی مدیریت، هیأت مدیره و سهامداران می باشند. آنها مثلث حاکمیت شرکتی را شکل میدهند، نمودارهای ۱ و ۲ مدل انگلیسی و آمریکایی را در تئوری و عمل نشان میدهند. مدل انگلیسی و آمریکایی اقتصاد بازار آزاد با فرض جدایی مالکیت و کنترل در اغلب سازما نهای عمومی توسعه یافته است . این تمایز قانونی مهم یک هدف اجتماعی و کسب وکار ارزشمند را تحقق میبخشد: سرمایه گذاران در سرمایه مشارکت نموده و مدعی مالکیت در شرکت هستند، در حالی که عموماً از بدهی قانونی مربوط به اقدامات شرکت پرهیز میکنند.
آنها کنترل امور شرکت را به مدیریت واگذار نموده و به مدیریت به عنوان نماینده های خود در سازمان، هزینه پرداخت می­ کنند. هزینه ای بگونه جدایی مالکیت و کنترل، )هزینه های نمایندگی ( نامیده میشود. منافع سهامداران و مدیریت ممکن است همیشه با هم منطبق نبوده و همزمان رخ ندهد. قوانین حاکم بر سازما نها در کشورها با بهره گیری از مدل انگلیسی و آمریکایی تلاش میکنند تا تضاد منافع در چنین مواردی را برطرف ساخته و بایکدیگر تطبیق دهند. آنها قواعد انتخاب هیأت مدیره توسط سرمایه گذاران را معین نموده و هیأت مدیره را به عنوان حافظ منافع سهامداران برای پایش مدیریت منصوب مینمایند. در انگلستان و آمریکا با گذشت زمان، مالکیت سهام از سهامداران سازمانی انتقال یافته است. در سال ۱۹۹۰ ، سهامداران سازمانی تقریباً ۶۱ درصد و سهامداران فردی ۲۱ درصد از سهام شرکتهای انگلیسی را دارا بودند )در سال ۱۹۸۱ ، افراد ۳۸ درصد سهام را دارا بودند(. در مدل حاکمیت شرکتی انگلیسی و آمریکایی )از دیدگاه تئوری)
مدل حاکمیت شرکتی انگلیسی و آمریکایی )در عمل(

سال ۱۹۹۰ ، ۳/ ۵۳ درصد سهام شرکتهای آمریکایی به مؤسسات تعلق داشته است. افزایش مالکیت مؤسسات، موجب افزایش تأثیر آنها در جهت تسهیل در کسب منافع و تعامل آنها در فرایند حاکمیت شرکتی شد. هیأت مدیره اغلب سازما نهایی که از مدل انگلیسی و آمریکایی پیروی میکنند،شامل افراد داخل و نیز خارج از سازمان هستند. به افراد عضو هیأت مدیره که در استخدام سازما نها هستند، مدیر اجرایی و آنهایی که خارج از سازمان هستند مدیر غیراجرایی یا مستقل گفته میشود. در شکل سنتی، مدیرعامل ( (CEO ) همان رئیس هیأت مدیره است . در اغلب موارد این امر به علت تمرکز قدرت در دستان یک نفر، موجب سوء استفاده و عدم توجه به منافع سایر طرفهای درگیر و سهامداران بیرونی میشود. تا سال ۱۹۹۰ ، در ۷۵ درصد از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمر یکا، مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره یک نفر بوده اند. در مقایسه با آمریکا، اکثریت اعضای هیأت مدیره در انگلستان را مدیران غیراجرایی تشکیل میدهند. در حال حاضر، تمایل قابل توجهی به استفاده از افراد خارج از سازمان در هیأت مدیره سازما نها در آمریکا و انگلستان دیده میشود . این افزایش تمایل، به علت افزایش سرمایه گذاری سازمانی ۱۰ در این کشورها، الگوی مالکیت سهام، مقررات حکومتی بیشتر در آمریکا در مورد نیاز به رأی برخی از سرمایه گذاران سازمانی، دستمزد بیش از حد مدیران اجرایی و غیره است. اندازه هیأت مدیره در آمریکا و انگلستان عموماً کوچکتر از اندازه هیأت مدیره در ژاپن و آلمان است در آمریکا و انگلستان، مجموعه وسیعی از دستورالعمل - ها، قوانین و مقررات، روابط میان مدیریت، هیأت مدیره و سهامداران را مشخص میکند.
۲-۲-۷-۲- مدل ژاپنی
ویژگی مدل ژاپنی این است که مالکیت سهام به میزان بالایی به بانکها و شرکتهای وابسته تعلق دارد. یک سیستم بانکداری، برای ایجادیک ارتباط قوی و بلندمدت بین بانک و شرکت دارای یک چارچوب قانونی و سیاست عمومی و صنعتی به منظور پشتیبانی و ارتقای گرو ههای صنعتی مرتبط شده با هم از طریق روابط تجاری است . هیأت مدیره اغلب از افراد داخل سازمان و تعداد نسبتاً کمی از سهامداران بیرونی تشکیل شده است و رویه های پیچیده برای اعمال رأی سهامداران دارد. فروش سهام برای شرکتهای ژاپنی دارای اهمیت است. لیکن، افراد داخل سازمان و موجودیتهای وابسته به آنها، عمده ترین سهامداران در اغلب شرکتهای ژاپنی میباشند. در نتیجه، آنها نقش عمدهای در شرکتها و سیستم حاکمیت شرکتی ژاپن دارند. سیستم حاکمیت شرکتی در مدل ژاپنی، چندوجهی )نمودار ۳( بوده و حول یک بانک اصلی و یک شبکه مالی / صنعتی یا گرو ههای صنعتی مرتبط شده با هم از طریق روابط تجاری متمرکز میشود . سیستم بانک اصلی و گرو ههای صنعتی مرتبط شده، متفاوت بوده لیکن مکمل هم هستند و با یکدیگر همپوشانی دارند.اغلب شرکتهای ژاپنی ارتباط نزد یکی با یک بانک اصلی دارند:

بانک، مشتریان شرکت را از طریق وام، خدمات مربوط به دفاتر پرداخت، مباحث مربوط به مالکیت و خدمات مشاورهای به شرکت متصل می نماید . بانک عموماً یک سهامدار عمده در شرکت است . بسیاری از شرکتهای ژاپنی ارتباطات مالی قوی با شبکهای از شرکتهای وابسته دارند. گرو ههای صنعتی یک گروه از شرکتهای به هم مرتبط هستند. آنها دارنده سهام و اوراق بهادار یکدیگر هستند و به عنوان شرکای تجاری، به یکدیگر تدابیر لازم را ارائه میدهند .هر کدام از این نهادها حول یک بانک بزرگ شکل گرفته است. سیاست و خط مشی صنایع توسط دولت هدایت میشود و نقش اساسی در حاکمیت ژاپن دارد . از سال ۱۹۳۰ ، دولت ژاپن یک مجموعه خط مشی و سیاست برای کمک به شرکت های ژاپنی تدوین کرده است. در مدل ژاپنی چهار بازیگر اصلی وجود دارد: بانک اصلی ) یک سهامدار درونی عمده(، گروه شرکتهای وابسته ) یک سهامدار درونی عمده(، مدیریت و دولت )نمودار۳ (دو جزء دیگر از مدل ژاپنی یعنی سهامداران اقلیت )سهامداران غیروابسته( و آن دسته از اعضای هیأت مدیره که بیرونی و مستقل هستند نقش کم رنگتری را دارند . سهامداران غیروابسته سهم کمی در حاکمیت ژاپنی دارند . در نتیجه، مدیران مستقل کمتری در این مدل وجود دارد. در ژاپن، مؤسسات مالی، مالکیت بازار سرمایه را بر عهده دارند . همانند آمر یکا و انگلستان، مالکیت فردی بعد از جنگ به مرور به مالکیت سازمانی انتقال یافته است . بانکها در مدل ژاپنی و در مدل آلمانی، سهامداران اصلی شرکتها می باشند و به علت همپوشانی نقشها و فراهم نمودن خدمات چندگانه، ارتباط قوی با آنها دارند. در مدل ژاپنی، یک هیأت مدیره بزرگ )حدود ۵۰ عضو( که معمولاً تنها شامل اعضای داخلی شرکت است، وجود دارد. هنگامی که عملکرد مالی یک شرکت ضعیف باشد، اکثریت سهامداران، نمایندگان خود را به هیأت مدیره میفرستند . در ژاپن، دولت تأثیر زیادی در توسعه سیاست )خط مشی( صنعتی شرکتها دارد. با این وجود در سا لهای اخیر چندین عامل موجب تضعیف توسعه و پیاد ه سازی سیاست صنعتی جامع می­ شود:
۱- شکل گیری خط مشی به علت رشد نقش شرکتهای ژاپنی در داخل و خارج از کشور و در نتیجه ارتباط با وزارتخانه های دولتی گوناگون به ویژه وزارت صنعت و تجارت بین المللی، چندگانه شده است.
۲- افزایش بین المللی شدن شرکتهای ژاپنی موجب وابستگی کمتر آنها به بازار داخلی و در نتیجه وابستگی کمتر به سیاست )خط مشی( صنعتی شده است.۳ رشد بازارهای سرمایه در ژاپن موجب رشد استانداردهای کوچک اما جهانی شده است.
۲-۲-۷-۳- مدل آلمانی
مدل حاکمیت شرکتی در آلمان تفاوت عمدهای با دو مدل قبلی دارد. با وجود این برخی از عناصر آن همانند مدل ژاپنی است. در آلمان شرکتها ارتباط بلندمدت با بانکها دارند و همانند ژاپن، نماینده های بانک برای حضور در هیأت مدیره شرکتهای آلمانی برگزیده می شوند . لیکن بر خلاف ژاپن که نمایندگان بانک تنها در زمان بروز توقیف مالی منصوب میشوند، حضور نمایندگان بانک در هیأت مدیره شرکتهای آلمانی دائمی است. در مدل آلمانی سه عنصر منحصر به فرد وجود دارد که آن را از دو مدل قبلی متمایز می نماید. دو مورد از این سه عنصر مربوط به ترکیب هیأت مدیره و یکی مرتبط با حقوق سهامداران است. مدل آلمانی دارای دو هیأت مدیره با اعضای مجزاست . شرکتهای آلمانی دارای دو ساختار هیأت مدیره شامل هیأت مدیران و هیأت نظارت میباشند. هیأت مدیران شامل مدیران اجرایی داخل سازمان است و هیأت نظارت متشکل از نمایندگان کارکنان و سهامداران میباشد. امکان حضور یک نفر به طور همزمان در دو هیأت مدیره فوق وجود ندارد. اندازه هیأت نظارت بر اساس قوانین تنظیم میشود و توسط سهامداران قابل تغییر نیست . در آلمان و سایر کشورهای پیروی کننده از این مدل، محدودیت حق رأی، قانونی است . این امر موجب محدود شدن رأی سهامداران به درصد معینی از سهام کل شرکت میشود . اغلب شرکتهای آلمانی به طور سنتی به سرمایه گذاری در بانک بیش از فروش سهام تمایل دارند. در نتیجه، برآورد ارزش حال سرمایه در بازار سهام آلمان نسبت به اقتصاد آلمان کوچک است .علاوه بر این، میزان مالکیت فردی سهام در آلمان کم است که بازتاب کننده استراتژی سرمایه گذاری محافظه کارانه در آلمان است. این سخن عجیب نیست، زیرا ساختار حاکمیت شرکتی در آلمان معطوف به روابط بین بازیگران کلیدی در آن )که به طور عمده متشکل از شرکتها و بانکهاست ( میباشد . در مدل آلمانی تعداد کمی از سهامداران اقلیت وجود دارد. درصد مالکیت خارجی در مدل آلمانی قابل توجه است. در سال۱۹۹۰ ، این میزان ۱۹ درصد بود. این عامل موجب تأثیراتی در مدل آلمانی گردید، زیرا سرمایه گذاران خارجی از درون و بیرون اتحادیه اروپا شروع به طرفداری از منافع خود کردند. جهانی شدن بازارهای سرمایه نیز موجب شد تا شرکتهای آلمانی مجبور به تغییر روش های خود گردند. این امر موجب شفافیت مالی بیشتر نسبت به استانداردهای حسابداری آلمانی شد. بانکهای آلمانی و سهامداران شرکتی، مهمترین بازیگران در سیستم حاکمیت شرکتی در آلمان می باشند.

منشور حاکمیت شرکتی:

ساختار هیأت مدیره شامل هیأت مدیر و هیأت نظارت می باشند. هیأت نظارت مسئول نصب و عزل هیأت مدیران، ارزیابی و تأیید تصمیمات مهم مدیریت و ارائه مشاوره به هیأت مدیران است. هیأت نظارت معمولاً هر ماه یکبار تشکیل می شود. هیأت مدیران مسئول مدیریت روزانه شرکت هستند. تعداد و ترکیب اعضای هیأت نظارت توسط کارکنان و سهامداران معین میشود.

در شرکتهای کوچک )تعداد کارکنان کمتر از ۵۰۰ نفر( سهامداران تمامی هیأت نظارت را انتخاب میکنند. در سازمان های متوسط، کارکنان یک سوم از هیأت نظارت ۹ عضوی را تعیین میکنند و در شرکت های بزر گتر، کارکنان یک دوم از هیأت نظارت ۲۰عضوی را تعیین می نمایند.
۲-۳- مروری بر ادبیات افشا
۲-۳-۱- تعاریف افشا
در ادبیات مالی در خصوص موضوع افشا، تعاریف مختلفی بیان شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
هندریکسن و ون بردا (۱۹۹۲)[۲۶]درکتاب تئوری های حسابداری افشا را چنین تعریف کرده ­اند ” : افشا در حالت کلی به معنای انعکاس اطلاعات است. اما حسابداران از این واژه معنای محدودتری را اختیار می کنند و آن را به معنای انعکاس اطلاعات مالی واحد تجاری در قالب گزارش­های مالی، که معمولاً بصورت سالیانه است، می­دانند“.
بلکویی[۲۷](۱۹۴۳) در کتاب تئوری حسابداری، افشا را در برگیرنده­ی اطلاعاتی می­داند که برای سرمایه­گذار معمولی مفید واقع شود و موجب گمراهی خواننده نگردد. به صورتی آشکارتر، اصل افشا بدین معنی است که هیچ اطلاعات مهم مورد توجه و علاقه سرمایه گذار معمولی نباید حذف یا پنهان شود.
ولک و همکاران[۲۸] در کتاب تئوری­های حسابداری افشا را در برگیرنده­ی اطلاعات مالی مربوط، اعم از اطلاعات داخل و خارج از صورت های مالی می­دانند. همچنین افشای اطلاعات بودجه­ای را به عنوان یکی از موارد افشا شده خارج از متن صورتهای مالی معرفی می­ کنند.
بعلاوه تحقیقات پیشین نشان می­ دهند که افزایش نقد شوندگی در نتیجه عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه های سرمایه پایین تر می­باشد بوتوسان­(۱۹۹۷)، بوتوسان و پلوملی(۲۰۰۲)، دیاموند و­ورچیا­(۱۹۹۱)، لویز و ورچیا(۲۰۰۰)، لانگ و لاندهلم(۱۹۹۶)[۲۹] شواهدی را در رابطه با منافع بالقوه رشد افشا شامل کم کردن ریسک برآورد و عدم تقارن اطلاعاتی، نشان دادند.
افشای شرکت دارای اهمیتی اساسی برای کارا بودن بازار ها ی سرمایه است. انجمن حسابداران رسمی آمریکا بیان می­دارد که گزارشگری کسب و کار و افشای اطلاعات دارای اهمیت زیادی برای اثر بخش بودن فرایند تصمیمات سرمایه ­گذاری می­­­باشد. اگرچه قانون گذار قوانینی که شرکت را ملزم به افشای حداقل اطلاعاتی برای تصمیم ­گیری سرمایه ­گذاران تصویب کرده است اما این قوانین به اندازه کافی تقاضای سرمایه ­گذاران برای افشای اطلاعات شرکت را ارضا نمی­کند. ساختار مالکیت شرکت نیزممکن است باعث حاصل شدن عامل تعیین کننده ساختار افشا­سازی گردد ( رافورنیر[۳۰]،۱۹۹۵ ) هرگاه، پراکندگی مالکیت وجود دارد، سرمایه ­گذاران دسترسی دست اول به اطلاعات ندارند، و این امکان دارد به سمت افزایش تقاضا برای اطلاعات سازماندهی شده­­­ای که می ­تواند توسط مدیریت دیده بان استفاده شود، سوق دهد(گلب[۳۱]،۲۰۰۰ ) در این رابطه، مک کینون و دالیمونس[۳۲](۱۹۹۳)پیشنهاد می­ کنند که افشای اختیاری ممکن است در کاهش تضاد بین مدیران و سهامداران در زمانیکه سهام شرکت زیاد نگهداشته شده، مفید باشد. بعلاوه، پراکندگی مالکیت ممکن است فراهم کردن اطلاعات را تحت تاثیر قرار دهد(پارچینی، ۱۳۸۸).
واتز و زیمرمن[۳۳](۱۹۸۶ )، مخالفت این قضیه بودندکه تنظیم­کنندگان دولتی و سیاستمداران، اطلاعات حسابدارای را در حمایت از انتقادات خود نسبت به شرکت یا صنعتی که ایجادکننده سود اضافی است، بکار برند. در واقع مخالف این موضوع بودند که شرکتها ناشی از فرضیه هزینه سیاسی رویه­های حسابداری را به نحوی انتخاب کنند که درآمد را کاهش دهد به نحوی که نمایش سیاسی راکم کند.
تحقیقات واتز و زیمرمن(۱۹۸۶) نشان دادندکه شرکتها با افزایش هزینه­ های سیاسی رویه­های را انتخاب می کنند که هزینه هایشان را کاهش دهد.
سیاست­های افشای اطلاعات در یک طیف از افشای کامل تا افشای بخشی از اطلاعات طبقه بندی می شود. همچنین عدم افشای اطلاعات بستگی به میزان حساسیت حقوق برعملکرد مدیر در حد بالا، متوسط یا پایین می باشد. در افشای بخشی اطلاعات اخبار خوب زودتر از اخبار بد افشا می­ شود و در این زمان است که به احتمال زیاد دارندگان اطلاعات نهایی در رابطه اخبار بد، سهام خود را به احتمال زیاد می­فروشند تا اینکه خریداری کنند. احتمال و مقدار افشای اختیاری اطلاعات به میزان حساسیت حقوق مدیر بر عملکرد مدیر، کیفیت شرکت، و شمار شرکای دارنده اطلاعات نهانی و کاهش نقد شوندگی بازار بستگی دارد. اجرای سختگیرانه قوانین معاملات متکی بر اطلاعات نهانی افشای بیشتر اطلاعات را ترغیب می کند در حالی که ممنوعیت فروش کوتاه مدت سهام برای دارندگان اطلاعات نهانی افشای کمتر اطلاعات را ترغیب می کند (همان منبع).
نتیجه اصلی در این حوزه ناشی ازتحقیق گروسمن (۱۹۸۱) و میلگروم (۱۹۸۱) این است که در یک بازار با انتظارات منطقی و افشای اطلاعات بدون هزینه، شرکت­ها بصورت اختیاری همه اطلاعات راافشا خواهند کرد. بازار و افرادی که در بازار حضور دارند می­دانند که شرکت­ها اخبار خوب را افشا می­ کنند و از افشای اخبار بد خود داری می­ کنند و بنابراین بصورت منطقی این اقدام شرکت را بعنوان عدم افشای اطلاعات تفسیر خواهد کرد. در واقع جو بازار به گونه ای است که اگر شرکت­ها اطلاعاتی را که مورد نیاز سرمایه ­گذاران است به موقع افشا نکنند باعث می­ شود بازار نسبت به شرکت بدگمان شود و قیمت سهام شرکت به کمترین سطح ممکن برسد. با این وجود نتیجه افشای کامل اطلاعات با رواج دادن الزامات افشای اجباری اطلاعات ساز گار نیست و مدیران بطور گسترده بر اساس نظر و صلاحدید خوداطلاعات را افشا می­ کنند(همان منبع).
ورچیا (۱۹۸۳) نشان داد که بحث افشای کامل اطلاعات زمانی که افشا پرهزینه باشد حل می­ شود. (برای مثال، در شرکتهایی با اطلاعات اختصاصی، ممکن است افشای اطلاعات پرهزینه باشد زیرامی تواند به وضعیت های رقابتی شرکت در صنعت مربوط آسیب رساند). او یک مدل را در شرکت ها درنظر می­­گیرد که بیان کننده این است که شرکت ها یک هزینه ثابت را برای افشای اطلاعات متحمل می­­شوند و همچنین به این نتیجه می­رسد که شرکت­ها فقط اخبار نسبتاً خوب را افشا خواهند کرد. دراین مدل فرض بر این است که عدم افشای اطلاعات از جانب شرکت به معنی این نیست که شرکت اخباربد دارد بلکه می تواند نشان دهنده این باشد که شرکت اخبار خوب دارد ولی این اخبار به اندازه کافی خوب نیست که شرکت بتواند از طریق آن هزینه های افشا را تحمل کند. با این وجود شواهد تجربی دردسترس با همه پیش بینی های مدل سازگار نیست. برای مثال مدل پیش بینی می کند که در یک صنعت که در آن همه شرکت ها دریافت کننده اطلاعات هستند افشا به وسیله یک شرکت منجربه کاهش قیمت سهام برای شرکت های دیگر می شود نظر به اینکه فقط شرکتهای با اخبار نسبتاً خوب اطلاعات شان را افشا می کنند. اما لیو و پینمن[۳۴](۱۹۹۰) به این نتیجه رسیدند که شرکت هایی که اطلاعات خود را افشا نمی کنند در قیمت سهام آنها تغییراتی ایجاد نمی شود و اما فوستر(۱۹۸۱) و کلینچ و سینکلیر (۱۹۸۷) به این نتیجه رسیدند که شرکت هایی که اطلاعات بد را افشا نمی کنند قیمت سهام آنها واقعاً افزایش می یابد. بعلاوه ما می بینیم که شرکت ها گاهی اوقات از افشای اخبار خوب هم حتی زمانی که هزینه افشای اطلاعات وجود ندارد اجتناب می کنند. که این نتایج بر خلاف پیش بینی های مدل است.
شرکت ها برای ایجاد توازن در افشای اطلاعات به ۳ شکل اطلاعات را افشا می کنند: (پارچینی، ۱۳۸۸)
افشای کامل: مدیر اخبار خوب و بد را افشا می­ کند. (۲) عدم افشا توسط مدیر، هیچ خبری (چه
خوب و چه بد) را افشا نمی­کند. (۳) افشای بخشی از اطلاعات: مدیر اخبار بد را افشا نمی­کند و اخبارخوب را ممکن است افشا کند یا خیر.
تحقیق تئوریک ورسچیا[۳۵](۱۹۸۳) بیان می کند که مدیران نباید بطور کامل، اطلاعات را به خاطر وجود هزینه های مالکانه افشا کنند. این هزینه­ها نتیجه افشای اطلاعاتی هستند که اگر طرفین خارج از شرکت از آن اطلاعات آگاه باشند، ممکن است بصورت منفی، شرکت را تحت تاثیر قرار دهند.از طریق افشای هزینه­ های تبلیغاتی، شرکت­ها می­توانند، هزینه­ های مالکانه (اختصاصی­) خود را مطابق با تحقیقات ورسچیا افزایش دهند. بالعکس، عدم افشای این اطلاعات، مانعی برای معترضان صنعت در برابر اعمال قوانین می شود(یعنی رئیس جمهور و کنگره ) که منجر به انتقال ثروت از بخش صنعت به سمت دولت می­گردد.
ساختار زیرکانه تر عدم اطمینان درمورد ترجیحات گزارش دهی مدیر می تواند در حظور مخاطبین دیگری در کنار سرمایه گذاران در بازارسرمایه، مثل رقبا در بازار محصول، مصرف کنندگان، عرضه کنندگان، کارکنان، واحد نیروی کار،اعتباردهندگان و نهاد های دولتی رخ دهد.
درحضور مخاطبین متعدد افشای اطلاعات، مدیران ممکن است با وجود میل شان تمایل به افشای اخباربد را داشته باشند تا انتظارات سرمایه گذاران دربازار سرمایه را برآورده سازند. این امر منجر می شود درخواسته های آنها تعارض به وجود آید و انتظارات مخاطبین دیگر نیز پایین آید و در چنین مواردی انگیزه مدیریت برای افشای اطلاعات بد افزایش می یابد. برای مثال ممکن است که مدیر بخواهد انتظارات رقبا را پایین آورد و هدف آن ازبین بردن رقابت در بازار محصول باشد(پارچینی،۱۳۸۸).
فرضیه اساسی این است که خط مشی افشای اطلاعات شرکت به وسیله یک داد و ستد بین هزینه ها و منافع ناشی از افشای اطلاعات تعیین می شود. یعنی شرکت بر اساس هزینه ها و منافع افشای اطلاعات، خط مشی افشای خود را تعیین می کند و هریک از ویژگیهای شرکت همچون اندازه شرکت (در پورز[۳۶]، ۲۰۰۰) ، وضعیت پذیرش( مک، روبرتس و گری[۳۷]، ۱۹۹۵ )موقعیت رقابتی شرکت در صنعت و عملکرد شرکت (سین وی و دیسی[۳۸]، ۱۹۷۱)می تواند نماینده مفیدی در خدمت نمودن به خط مشی افشای اطلاعات باشند. به عبارت دیگر تحقیقات اخیر نشان می دهد که عوامل دیگری به غیر از تجزیه وتحلیل هزینه و منفعت می توانند خط مشی افشای اطلاعات شرکت را تعیین کنند. به ویژه مکانیز مهای حاکمیت شرکت ممکن است مقداری کنترل را بر اَعمال مدیریت اعمال نمایند ( کور[۳۹]، ۲۰۰۱ ).و چنین مکانیزم های ممکن است تقاضای اطلاعاتی سهامدران را تکمیل کنند. واتز و زیورمن(۱۹۹۰)، تحت بینش های تئوریکی ترسیم شده از شرکت، پیشنهاد کردند که مدیران گزینه های حسابداری را ایجاد کنند که بتواند به نحو موثری مطرح کند که آنها فرصت طلبی یا ارزش شرکت رابیشینه می کنند این امر زمانی ممکن خواهد بود که شرکت رفاه مدیر را در رابطه با مخارج دیگر طرفین متقاعد شونده، فراهم کنند. بنابر این مدیران باید برای اینکه تصمیمات سرمایه گذاری سهامداران، دارای کارایی بیشتری باشد خط مشی افشای اطلاعات شفافی را تدوین کنند. بنابراین ، بحث کارایی فرض می کند که بین اهداف مدیریتی و سازمانی توازنی وجود دارد. اعضای هیات مدیره بعنوان یک مکانیزم مناسب برای کنترل اعمال مدیران در نظر گرفته می شود. (فاما و جنسن[۴۰]، ۱۹۸۳)محققان نقشی را که به وسیله اعمال ویژه اعضای هیات مدیره ایفا می شود و در افشای اختیاری اطلاعات تاثیر دارد بررسی می کنند و در حال پیدا کردن این نقش ها هستند.(چن و چاگی، ۲۰۰۰ ، هو و ونگ، ۲۰۰۱ ؛ ناگار، ناندا و وی سکی[۴۱]، ۲۰۰۳)
مطالعات باربریز، شیفر و ویشنی(۱۹۹۸)، حاکی از آن بود که سرمایه گذاران به علت تکیه بر الگوهای ذهنی قبلی دچار محافظه کاری شده و به اطلاعات جدید واکنش صحیح نشان نمی دهند. در مدلی که توسط دانیل، هیرش لیفر و سابر امانیام (۱۹۹۸)طراحی گردید سهامداران به اطلاعات خصوصی شرکت ها واکنش بیش تری نسبت به اطلاعات عمومی نشان می دهند. مطالعات انجام شده توسط تیت من و ورمرز (۱۹۹۵)و ورمرز (۱۹۹۶)نشان داد که شرکت های سرمایه گذاری، سهام شرکت هایی راخریداری می کنند که در گذشته بازدهی خوبی داشته اند و همین امر باعث می شود قیمت سهام بدون توجه به اطلاعات بنیادین تغییر کند (پارچینی، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ق.ظ ]




بلی

مطالعه ادبیات

Who ،What ،WhereHow Much ،How Many

خیر

بلی/ خیر

مطالعه مفهومی یاتاریخی

How ،Why

خیر

خیر

مطالعه موردی

How ،Why

خیر

بلی

یین (۱۹۹۴) بررسی موردی را تحقیق درباره‌ی یک پدیده همراه با زمینه‌ی واقعی آن است در حالیکه پدیده با پیرامون خود پیوند خورده و هدف تحقیق یافتن جواب برای چه، چگونه و چراها می‌باشد. بررسی موردی یک استراتژی تحقیق مناسب برای شرایطی است که موضوع موردنظر چندان بررسی نشده است. علاوه بر این تحقیقات متمرکز بر یادگیری و دانش به راحتی به نتایج کمی و اندازه‌گیری منتهی نمی‌شوند. یکی از چالش‌های پیش روی تحقیق اندازه‌گیری و ثبت یادگیری سازمانی است چرا که مواردی از این دست قابل لمس نیستند مانند تعبیر در قوانین و خطوط مشی. هنگامی که هدف یا موضوع تحقیق غیرقابل لمس (غیرفیزیکی) باشد مانند دانش و یادگیری، هدف تحلیل کیفی پیدا کردن شاخص‌های کمی و قابل لمس برای هدف است (Locket andThompson, 2001).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بر اساس نظر ین (۱۹۹۴) و با توجه به این شرایط سه نوع استراتژی و روش تحقیق ممکن می تواند انتخاب شود: مطالعه موردی، تحقیقات نظر سنجی و تجزیه و تحلیل آرشیو.
از بین این گزینه ها روش مطالعه موردی برای اهداف این تحقیق به عنوان روش اصلی انتخاب شده است. این انتخاب چند دلیل دارد.
نخست به علت اینکه هدف این بررسی نقش و جایگاه مدیریت ارتباط بامشتری در استراتژی سطح بنگاه است، روش مطالعه موردی نسبت به روش تجزیه و تحلیل آرشیو برتری دارد، چرا که داده های آرشیوی بیانگر نحوه سازماندهی و جایگاه استراتژیک مدیریت ارتباط بامشتری نمی باشد، هر چند که در این مطالعه از داده های آرشیوی نیز استفاده شده است.
از طرف دیگر پدیده مورد مطالعه به اندازه کافی مشخص و قابل فهم نبود و مطالعات قبلی زیادی در مورد آن انجام نشده بود که بتوان از روش نظر سنجی (تجزیه و تحلیل آماری) استفاده کرد.
روش مطالعه موردی درک و فهم در مورد پدیده را در طی مطالعه افزایش می دهد. همچنین روش مطالعه موردی برای مطالعه پدیده های پیچیده که متغیر های بسیاری در آن تاثیر گذار هستند، مناسب است که این تحقیق این ویژگی را دارا می باشد.
سه نوع مطالعه موردی وجود دارد
مطالعه موردی اکتشافی: هدف تعریف سوالات و فرضیه ها مطالعات بعدی است
مطالعه موردی توصیفی: شرح کاملی از یک پدیده در زمینه و محیط آن پدیده را ارائه می کند.
مطالعه موردی تبیینی: شامل بررسی داده های مربوط به روابط علت و معلولی و چگونگی روی دادن وقایع را شرح می دهد.
این مطالعه از نوع اکتشافی است و هدف آن تدوین و پیشنهاد سوالات و فرضیه هایی در مورد نقش و جایگاه استراتژیک مدیریت ارتباط بامشتری در استراتژی سطح بنگاه می باشد
بر اساس نظر ین (۱۹۹۴) طرح تک مطالعه موردی تحت شرایط خاصی قابل توجیه است: وضعیتی که مطالعه موردی بیانگر آزمون مهمی از تئوری موجود است، وضعیتی که مطالعه موردی یک رویداد کمیاب و منحصر به فرد است، وضعیتی که مطالعه موردی یک هدف الهامی را برآورده می کند.
یین (۱۹۹۴) بیان می کند که دو رویکرد برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی وجود دارد: مبتنی بر تئوری و توصیف مورد. رویکرد مبتنی بر تئوری از دانش حاصل از تئوری های موجود به عنوان مبنایی برای ایجاد قضیه های اولیه استفاده می شود که طراحی و تجزیه و تحلیل مطالعه را هدایت می کند. استراتژی توصیف مورد بر توصیف غنی مورد متکی است که به عنوان مکانیزمی برای چهارچوب بندی و سازماندهی مطالعه عمل می کند. در این تحقیق با مرور گسترده ادبیات موضوع و تدوین یک چهارچوب نظری برای تحقیق از استراتژی اول استفاده شد ولی در عین حال محقق دارای ذهنی باز بوده و از طرح ایده های جدید در حین فرایند تحقیق استقبال کرده است.

فصل سوم

روش تحقیق

۳-۱)مقدمه

فصل سوم این طرح پژوهشی ،به روش شناسی تحقیق اختصاص دارد.هدف ازروش علمی،کشف حقیقت است.تحقیق ازنظرروش شناسی،کاربردروش های علمی درحل یک مسئله یا پاسخ گویی به یک سوال است.دستیابی به هدفهای علمی شناخت علمی میسرنخواهد بود، مگر زمانی که با روش شناسی درست صورت پذیرد. پژوهشگر بایدتوجه داشته باشدکه اعتبارد ستاوردهای تحقیق به شدت تحت تاثیر روشی است که برای تحقیق خود برگزیده است(خاکی،۱۳۷۸،ص:۱۵۵).
برای اینکه نتایج حاصل از تحقیق معتبر باشد،بایستی از یک روش مناسب در تحقیق استفاده شودچرا که انتخاب نادرست منجربه نتیجه گیری نادرست میشود.دراین فصل به بررسی روش تحقیق ،جامعه اماری پرداخته میشودوسپس ابزار پایایی بررسی میگردد.هدف ازاین توصیف گام به گام ،هماناایجاد امکان به منظورتکرار یا ادامه تحقیقبرای پژوهشگر دیگری میباشد میباشد
بنابراین یکی از مهمترین جنبه های تحقیق علمی، متدولوژی آن است چرا که اساس و مبنای پایایی و روایی مجموعه تحقیق، تا حد زیادی به این بخش وابسته است. بدون متدولوژی تحقیق، بررسی و تحلیل و نتایج مربوطه، معتبر نخواهند بود. از این رو متدولوژی تحقیق از جمله معیارهای رایج ارزیابی تحقیقات علمی، تلقی می گردد. به همین خاطر در تحقیق حاضر،کوشش شده در انتخاب روش و ابزار پژوهش و نمونه مورد بررسی دقت زیادی اعمال شود.
هر اندیشه علمی مبتنی بر متدولوژی معینی است. متدلو ژی عبارت از شناخت نظام مند راه ها و رویه های انجام کار درست است. بنابراین متدلوژی تحقیق ملاک هایی برای شناخت کارهای درست در اختیار محقق قرار می دهد.
مهمترین پرسشی که هر تحقیقی در آغاز کار با آن مواجه می شود این است که هستییا واقعیت اجتماعی ای که می خواهد مورد مطالعه قرار گیرد چیست؟یا به عبارت دیگر وضعیت هستی شناسانه ی آنچه که مورد بررسی قرار می گیرد چیست ؟ از منظرهای مختلف هستی شناسی، واقعیت اجتماعی مورد مطالعه می تواند از موجودات مختلفی نظیر: بدن ها، نگرش ها، باورها، تفسیرها، کردارهای اجتماعی– فرهنگی، متن ها، گفتمان ها و … ساخته شود( Mason,2002 ).
انسانها بطور فردی یا جمعی علاقمند به کسب شناخت و اطلاعات جدید هستند. دوانگیزه مهم موجب این علاقه می شود: یکی نیاز و یافتن راه حل های مناسب برای رفع نیاز و دیگری کنجکاوی. از زمانی که علم و شاخه های مختلف آن رشد نمود و سازمان یافت، مهمترین مسئله هر رشته علمی یافتن روش های مناسب کسب شناخت بود، تا حدی که پیشرفت هر علم به میزان پیشرفت روشهایش وابسته بوده و هست(رفیع پور،۱۳۸۲، ۹). انسان برای جستجو و پیدا کردن حقیقت پدیدارهای جهان، پیش از خود شناخت به روش شناخت محتاج است. نقاط عطف تحول علمی در اثر تحول در روش­شناسی به وجود آمده است و بدون تحول روش­شناسی، شناخت متحول نخواهد شد(خواستار،۱۳۸۷، ۶۴).
روش­شناسی، کاربرد مجموعه­ها یا ترکیبی از روش­ها برای نیل به اهداف بالاتر و پیچیده­تر است. روش یک یا چند عمل معین نیست، بلکه فرآیندی از فعالیت­های منظم و متوالی برای رسیدن به هدفی از پیش تعیین شده است.

۳-۲)روش تحقیق

اغلب در انجام تحقیقات علوم اجتماعی، از روش تحقیق توصیفی استفاده می شود، هدف محقق در این روش تحقیق، توصیف عینی، واقعی و منظم خصوصیات یک موقعیت یا موضوع است. بعبارت دیگر، محقق سعی می کند تا آنچه هست را بدون هیچگونه دخالتی ااستنتاج ذهنی گزارش دهد و نتایج عینی از موقعیت بگیرد(نادری وهمکاران ۱٣٧۵،ص:٧٢). بطورخلاصه تر می توان گفت که تحقیق توصیفی آنچه را که هست توصیف، و تفسیرمی کند و به شرایط یا روابط موجود، عقاید متداول، فرایندهای جاری، آثارمشهود یا روندهای در حال گسترش توجه دارد. توجه آن در درجه اول به زمان حال است، هرچند غالبا رویدادها وآثارگذشته را نیزکه به شرایط موجود مربوط می شوند، مورد بررسی قرار می دهد(بست،۱۳۷۱، ص:١٢). درتحقیقات توصیفی می توان جامعه مورد مطالعه را از طریق پیمایشی تحت بررسی و آزمون قرار داد. پیمایش عبارت از جمع آوری اطلاعات است که با طرح و نقشه وبه عنوان راهنمای عملی توصیف یاپیشبینی و یابمنظور تجزیه و تحلیل روابط برخی متغیرها، صورت می گیرد. پیمایش توصیفی، به توصیف پدیده های خاص در محیطی معین می پردازد، برای آزمون نظریه ها و یاپاسخگویی به پرسشهای پژوهشی بکار می رود و شامل توصیف و نتیجه گیری است( کومار،۱۳۷۴،صص:۴۷-۴۹). مراحل مختلف اغلب پیمایشها به ترتیب زیر است:
مطالعه کتب ونشریات مربوطه، مصاحبه با افراد صاحبنظر، متخصص و باتجربه،
تدوین فرضیه وطراحی روش تحقیق،
طراحی فنون و روش های مورد نیاز تحقیق، اجرای طرح مقدماتی ورفع نواقص ابزار تحقیق،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ق.ظ ]